cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

خاطراتـــ•.♥️!!

یک ناخوشایندی ممتد.. و خستگی بسیار از یک زندگانی هرروزه و بیهوده

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
453
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+67 روز
+730 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Photo unavailableShow in Telegram
اگر بدانیم آدم‌ها واقعاً چه فکر می‌کنند، نمی‌توان با آن‌ها زندگی کرد🖤👩🏿‍🦯
نمایش همه...
💔 4
Photo unavailableShow in Telegram
🖤
نمایش همه...
💔 4
Photo unavailableShow in Telegram
#نامه 🪐❤️‍🩹 هولناک است که باید یکدیگر را وقت مخاطره و تردید هم دوست بداریم، در قعر دنیایی که فرو می‌پاشد و در تاریخی که زندگی انسان پشیزی نمی‌ارزد.
«از میان نامه ‌های آلبرکامو به ماریا»
نمایش همه...
💔 3
دو هفته هدفم‌بود
نمایش همه...
یک هفته پست‌نمیمانم خدا حافظ 💔👩🏿‍🦯
نمایش همه...
انتقاد نظر پیشنهاد ندارین میفامم 😐 خو بازم‌سلام‌مه جواب بتین باید!😐
نمایش همه...
💔 3
سلام
نمایش همه...
💔 3
روزها بود که دیگر نامه‌ای نفرستاده بود. آن شب به این مسئله فکر کردم و به خودم گفتم شاید از این‌که معشوقه‌ی یک مرد محکوم به مرگ باشد، خسته شده است. درضمن از ذهنم گذشت که شاید مریض شده یا مرده باشد. این چیزها پیش می‌آیند. تازه از کجا می‌توانستم بدانم، چون سوای تنمان که حالا از هم جدا بود، چیزی نبود که ما را به هم مربوط کند یا حتی ما را به یاد هم بیندازد. به هر حال، از آن لحظه به بعد، یاد کردن ماری دیگر برایم معنایی نداشت. من به مرده‌ی او علاقه‌ای نداشتم. به نظرم این کاملا طبیعی است؛ درست همانقدر طبیعی که می‌دانستم وقتی من هم بمیرم، همه فراموشم می‌کنند.
«بیگانه - آلبرکامو»
نقل قول هوی آلبرکامو
نمایش همه...
💔 5
‏آرزو میکنم هیچوقت غم‌هاتون برای کسی که دوسش دارین بی‌اهمیت نباشه.🖤🙂
نمایش همه...
💔 5
با حرص سرش فریاد زدم و گفتم: مگه دوسش نداشتی؟ پس چرا نجنگیدی؟ پس چرا دوست داشتنت اینقدر زود تموم شد؟ با صدایی که غم ازش میبارید گفت: دوست داشتن تموم نمیشه فقط از یجایی به بعد دیگه زیاد نمیشه، خودش نذاشت زیاد بشه، خودش نخواست، میفهمی؟! نمیفهمیدم، نمیتونستم نَجَنگیدن رو بفهمم، نمیتونستم و به تمومِ دوست داشتن هایی فکر کردم که در لحظه ی ابرازشون متوقف شدن، به تموم دوست داشتن هایی که بدونِ ذَره ای جنگیدن نیمه ی راه موندنو بال و پر نگرفتن، که اگه میگرفتن تهِ تهِش اونقدر قشنگ بودن که رنگِ عشق دنیارو پٌر کنه و آدمای بلاتکلیفِ نیمه ی راه مونده رو از انتظار نجات بده... از جام بلند شدم و رفتم سمتِ پنجره: خودش نخواست؟ تو چه میدونی از خوشحالیاش وقتی فهمید دوسش داری؟ تو چه میدونی از بدحالیاش که تا یه نه ازش شنیدی، رفتی و تموم!! دوست داشتن واسه آدمایی مثلِ تو شبیهِ تیر تو تاریکیه، که پرت میشه و مهم نیست به هدف بخوره یا نخوره... متأسفم که نجنگیدی و از دستش دادی، متأسفم که اون با کسی ازدواج کرد که دوسش نداشت اما مثلِ تو ترسو نبود! کیفمو برداشتم و از کافه زدم بیرون، بارون میومد، قدم های تندم بجایي میرفت که نمیدونستم کجاست اما خیالم جایی بود که میدونستم... به تموم نه هایی که واسه امتحان کردنِ آدما گفتم فکر کردم، به تموم دوست داشتن هایی که جلویِ چشمام پَرپَر شد و نصفه نیمه موند، به خودم، به نجنگیدش... رو به رویِ آینه ی پشتِ ویترین مغازه وایستادم و به تصویر یه آدمِ بلاتکلیف نگاه کردم، گوشیمو برداشتم و براش نوشتم... آدمی که واسه دوست داشتنش می جنگه اما نمیشه، هیچوقت شرمنده ی خودش نیست چون تلاششو کرده اما تو... دیگه منتظر نمیمونم که برام بجنگی و ثابت کنی دوسم داری فقط خواستم بگم دوست داشتن نصفه نیمه خیلی غم انگیزه، خیلی!
از عاشقانه های بوف کور ♥️.•
نمایش همه...
💔 5
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.