“هویت”

رایحه ای پیدا نیست از سوی عشق اورا به پشت دیوار بر صلیب کشیدند روحش را مسیح اسیر کرد جسمش را شیطان عشق تنش را بر خدایان باخت پودر شد حروفش محو شدند نقطه به نقطه خط به خط اورا در اسمان بر صلیب کشیدند عیسی عاشق شیطان شد روح و تن در هم تنیده شدند از انها تفاله‌ی ماند به نام احساس ادمی که در سینه جا داده ا‌ند

فعلن سرکوبش میکنم

مثل همیشه نیست

یعنی میتونم بنویسم اما عجیب مینویسم

دستم به نوشتن نمیره

چه رنجی است خوابیدن زیر آسمانی که نه ابر دارد نه باران از هراس از کلمات هر شب خواب های آشفته میبینم به این جهان آمده ایم که تماشا کنیم

همیشه موردعلاقم بوده