.୨ 𝗧𝗮𝗲𝗸𝗼𝗼𝗸 𝗧𝗵𝗲𝗿𝗮𝗽𝘆 ୧.

❞ #Robyn ❞ توی همین کویر لوت عکسش رو گرفتن🥹🤌 ❛ #TkFlashback ❜ #PHOTO ❛ ⸺⸺⸺ ➥@Taekook_Therapy

❞ #Symbiosis ❞ 🍸 خلاصه: تهیونگ و جونگ‌کوک بیش‌تر از یک‌ساله که با همدیگه ازدواج کردن و بعداز پشت‌سرگذاشتنِ مشکلات مختلف، تصمیم گرفتن تا زندگیِ جدیدی رو شروع کنن. زندگی این زوج هم درست مثل بقیه، فراز و نشیب‌های خودش رو داره؛ ولی فقط یک‌چیزه که خیلی مهمه و توی دوست‌داشتن حرف اول رو می‌زنه! تحتِ هر شرایطی باهم بودن! 🔺 توجه: قبل از خوندن این سری داستان، شما باید فصل اول و افتر‌استوری این فیکشن رو بخونید. ⇶Update: Saturday ⇶Genre: Romance, Fluff, Smut ⇶Translator: Xookoo ⬱ ‌”پارت یازدهم“ ❛ #TkFic ❜ #Vers ❛ ⸺⸺⸺ ➥@Taekook_Therapy

❞ #Robyn ❞ وقتی گردن نمی‌گیری:😔😂 ❛ #TkDiary ❜ #PHOTO ❛ ⸺⸺⸺ ➥@Taekook_Therapy

❞ #Robyn کوچیک‌ترین و بزرگ‌ترین😔🤏 ❛ #TkDiary ❜ #PHOTO ❛ ⸺⸺⸺ ➥@Taekook_Therapy

❞ #Robyn ❞ امان از اون نگات... از اون قد و بالات🔥🤌 ❛ #TkDiary ❜ #PHOTO ❛ ⸺⸺⸺ ➥@Taekook_Therapy

❞ #Robyn ❞ جدا چطوری میتونه انقدر خوشگل و بی‌نقص باشه؟ 😭 ❛ #TkFlashback ❜ #PHOTO ❛ ⸺⸺⸺ ➥@Taekook_Therapy

❗️کلی کار جدید و جذاب توی راهه ❗️ حمایتتون رو از نویسنده‌ها و مترجم‌های تیم تهکوک تراپی دریغ نکنید تا تابستون امسال کلی کار جدید و هیجان‌انگیز بخونیم ♡

❞ #Robyn ❞ جونگکوکی میخواد یک رازی رو بهتون بگه 🫣 ❛ #TkDiary ❜ #PHOTO ❛ ⸺⸺⸺ ➥@Taekook_Therapy

❞ #Robyn جذابیت به مقدار زیاد 😭 ❛ #TkDiary ❜ #PHOTO ❛ ⸺⸺⸺ ➥@Taekook_Therapy

❞ #Alyona ❞ امگا چشم‌هاش رو باز و پاهای دردناکش رو توی شکمش جمع کرد. دیگه نوری از پنجره‌ها به داخل تابیده نمی‌شد و امگا می‌تونست حدس بزنه چندین ساعت از تعطیلی مدرسه گذشته و حتی مسابقه‌ی بسکتبال بعد از مدرسه هم به اتمام رسیده! تهیونگ هیچ‌وقت استعداد خوبی توی یادگیری نداشت و نمی‌تونست امگایی که پدر ثروتمندش توقع داره باشه و بعد از تنبیه شدن‌هاش به‌خاطر درس نخوندن، هربار همین وضع بود. سوهیونگ و نوچه‌هاش، برای باج گرفتن و زورگیری، توی حیاط خلوت مدرسه گیرش می‌آوردن و بعد از چند دست کتک مفصل و جمع کردن پول‌های نقدش، در می‌رفتن. اون‌روز برای تهیونگ فرق داشت. بعد از سه‌بار رد شدنش از طرف جونگ‌کوکِ آلفا برای قرار گذاشتن، دوباره به سوهیونگ و دارودسته‌ش خورده بود. خودش رو کمی روی زمین عقب برد و با سوزش زخم باز روی زانوش، هیسی کشید. هنوز انگشتش زخمش رو لمس نکرده بود که صدای قدم‌هایی نزدیکش شد و چندثانیه بعد، دیده چهره‌ی ملتهب و گُرگرفته‌ی جونگ‌کوک همزمان شد با پیچیدن رایحه‌ی سنگین عسلش توی وجود امگا و بیدار شدن گرگ خسته‌ش. آلفا، بعد مسابقه‌ش وارد راتش شده بود! ❛ #TkImagine ❜ #PHOTO ❛ #Kookv ❜ ⸺⸺⸺ ➥@Taekook_Therapy