•رمـان سرای آئـورا•
🪧منبع اصلی تمام رمان ها 🎭درخواست آزاد 📌حمایت دلی انجام میشه 📝گپ درخواست رمان آئورا👇🏻 @darkhast_rooman
نمایش بیشتر1 774
مشترکین
-324 ساعت
+67 روز
-2630 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from N/a
- چرا #مردونگیت باد کرده سرگرد؟!
با تعجب نگاهم می کنه، دستمو رو #ک.یرش می ذارمو با کنجکاوی فشار می دم
-اینجا، چقدر هم بزرگه
اهی از ته گلوش می کشه
-می خوای باهاش بازی کنی خانم دکتر؟
سرمو تکون می دم و با باز کردن زیپ شلوارش.....❌💦
https://t.me/+tWg_UCehi6s2OTdk
https://t.me/+tWg_UCehi6s2OTdk
https://t.me/+tWg_UCehi6s2OTdk
خانم دکتری که سرگرد پرونده ی جنایی رو تحر.یک میکنه و اونم #ک.ص کوچولو و #تنگش رو جررررر میده...🔞🔥
17پاک
Repost from N/a
پسره بخاطر عشقش قاتل شد🥺😰❤️🔥
_چرا این کارو کردی چرا ؟ چرا؟
+میرسید دست قانون یا می رفت زندان یا با نصف دیه میومد بیرون،تو دلت راضی میشد؟
به صورتش خیره شدم و لب زدم :
_ بخاطر من ارزشش رو داشت آدم بکشی وِسام ؟
+من و تو دیگه دو تا آدم جدا نیستیم
پیشونیش رو به پیشونیم چسبوند و گفت:
+خیلی عاشقتم نفس ، کی میخوای اینو بفهمی ؟
من برای تو خودمم میکشم چه برسه به کسی که اذیتت کرده !
♥️🩸👇🏻
https://t.me/+tWg_UCehi6s2OTdk
https://t.me/+tWg_UCehi6s2OTdk
https://t.me/+tWg_UCehi6s2OTdk
8صب پاک
Repost from N/a
دختری که عاشق یه پسر بلوچ میشه و به خاطرش با خانوادش میجنگه اما...❌
عاشقانهای ناب میان اِلآی و هیرمان ❤️🔥
#فول_عاشقانه #بدون_سانسور🔞
https://t.me/+MnfJGheUJjE0YmM0
https://t.me/+MnfJGheUJjE0YmM0
https://t.me/+MnfJGheUJjE0YmM0
کانالش خصوصیه!
سری قبل که گذاشتم گفتم لینکش هر شب باطل میشه ، پس سریعتر جویین بدید چون دیکه درخواست لینکشو کنید نمیزارم❌
8صب پاک
Repost from N/a
اوضاع قلب خانمتون اصلا خوب نیست..
یک قدم به عقب برداشتم و بریده لب زدم:
-چی دکتر؟؟یعنی چی اوضاعش خوب نیست...
پدر روژیا به سمتم گارد گرفت و جلو تر از دکتر لب زد:
-دیگه چی میخواستی بشه؟؟زندگی دخترم رو نابود کردی،بچه اش سقط شد،داری میشنوی که قلبش هم آسیب دیده،
اصلا تو برای چی هنوز اینجایی،چرا داری میشی آیینه ی دق خانواده ی من ها؟؟
کلافه دستم روی توی موهام کشیدم:
-بابا شما داری اشتباه میکنی من...
داد زد:
-به من نگو بابا من بابای تو نیستم!!!
نفس عمیقی کشیدم و دکتر بازهم برای صحبت پیش قدم شد:
-لطفا آروم باشید..دختر شما به جز مشکل قلب،الان توی کماست...
😔😔دختره روز عروسیش با وضعیت حاملگی میره ...
https://t.me/+ft9qAUpc1PAzZjhk
https://t.me/+ft9qAUpc1PAzZjhk
https://t.me/+ft9qAUpc1PAzZjhk
8صب پاک
Repost from N/a
نگاه قشنگی بهش کردم و گفتم:
_ولی من یادم نمیاد تورو ..مقصرم نیستم تصادف کردم و مقصر تصادف کردنمم تویی
_ایسو یکم فکر کن من ارادم همون پسر خوشتیپه
حیف که داشتم نقش بازی میکردم وگرنه میدونستم چی بهش بگم
زبونم دراوردم و گفتم:
_هههه من پسر خوشتیپی نمیبینم یادمم نیس
_تو قصد داری جدی جدی منو فراموش کنی..
ولی من یادت میارم!!!
اومد دست انداخت زیر پاهام و منو تو هوا بغلش کرد
الکی هی داد میزدم مامان ماااامان یهو مامانم اومد و با وضعیتی که دید گفت:
_خدا مرگم بده چیکار میکنی اراد
_ببخشید خاله جون مقصر من نیستم
من باید یادش بیارم لطفا مزاحم نشید
و مستقیم منو برد داخل اتاق ...
_که منو یادت نمیاد نه؟؟
سرشو به سرم چسبوند و موهامو کنار زد..
_عه چیزه ولم کن اراد
دیدم نه مثل اینکه قصدش جدیه یهو یه فکری به سرم زد
میخکوب سر جام وایستادم و چشامو گرد کردم و گفتم نهههه
یهو اراد ترسیده گفت چیشده؟
دستامو رو صورتم گذاشتم و گفتم پریود شدم...
فکر کردم خیلی زیرکانست داشتم میرفتم که مچ دستمو گرفت و گفت...😈🔥🔞
https://t.me/+gIiycQpS3nQ1NTNk
https://t.me/+gIiycQpS3nQ1NTNk
https://t.me/+gIiycQpS3nQ1NTNk
18پاک
Repost from N/a
من اِلآی عاشق یه پسر بلوچ میشم و باهاش ازدواج میکنم اما اوایل ازدواجمون متوجه یکسری مخفیکاریهاش میشم و....❌❤️🔥
عشقی جنون وار و پر از خواستن که به جدایی میکشه و....❌🔞
https://t.me/+MnfJGheUJjE0YmM0
https://t.me/+MnfJGheUJjE0YmM0
https://t.me/+MnfJGheUJjE0YmM0
کانالش خصوصیه لینکش دو ساعت دیگه باطله❌👆
18پاک
Repost from N/a
مریم!!
برای لحظه ای همه چیز را فراموش میکنم و فرار را بر قرار ترجیح میدهم
اما او پیش دستی میکند وسد راهم میشود
هنوز در بهت و ناباوری به سرمیبرم که دستش گونه ام را نوازش میکند !!!
و درصورتم پچ میزند :
جونم عزیزم چیشده؟
ازنگاه کردن به چشمانش بیم دارم!!
تمام بدنم لرز میگرد و قدمی به عقب برمیدارم :
دست به من نزن!
جیغ میکشم :دست به من نزن
امااو خونسرد نگاهم میکند :
چرا قربونت برم،اخ مریم نمیدونی چقدر برای این قرار لحظه شماری میکردم،دیوونم کردی دختر
https://t.me/+bx9zqpGQO2VlODVk
https://t.me/+bx9zqpGQO2VlODVk
https://t.me/+bx9zqpGQO2VlODVk
صداهایی در سرم شروع به هشدار دادن میکنند ودلم میخواهد سریع تر خلاص شوم از مصیبتی که بر سرم نازل شده
اما او چشمانش میخندد و لب هایش کش می اید بی هوا دستم را میگیرد وبه دنبال خود میکشد....
https://t.me/+bx9zqpGQO2VlODVk
18پاک
Repost from N/a
❌چون خیلی در خواست کردید که لینک رمان پسر بلوچ بزارم گفتم بزار یه پارت از رمانشو بزارم براتون کسایی که رمانشو نخوندن این پارتو بخونن و جذبش بشن؛ شاااهکاره😉👌
#پارت_واقعی👇❌
پیشونیم رو عمیق بوسید ، تو چشماش خیره شدم.
سر خم کرد نوک بیشنیش رو به بینیم کشید و گفت
_که اذیت میکنی هاا؟
اما من بی توجه به حرفش چشمام رو اجزای صورتش در گردش بود ؛ با شیطنت نگاهم کرد و انگشتاشو اماده کرد تا قلقلکم بده که دست انداختم دور گردنش رو نوک انگشتای پام بلند شدم و خیلی یهویی گوشه لبش رو بوسیدم!
چشمای متعجبش رو بهم دوخت پلکامو رو هم فشردمو و خجالت زده سر به زیر انداختم که با انگشتاش چونه ام رو گرفت ، سرمو بلند کرد وچشمای براقش رو بهم دوخت پچ زد
_چیکار کردی؟!
گوشه لبم رو به دندون گرفتم با شیطنت نگاهش کردم و پچ زدم
_اشتباه کردم؟!
به سمتم خم شد ، حالابین صورتامون نیم وجب فاصله بود و نفس های داغش رو صورتم پخش میشد با صدایی خشدار و اروم پچ زد
_نه اشتباه نبود؛ فقط انقدر سریع بود که نفهمیدم چیشد!
لبهاش مماس لبهام قرار گرفت و با صدای خمار و اغواگرانه ادامه داد
_تکرارش کن!
بدنم گر گرفت و ضربان قلبم بالا رفت؛پلکام روی هم افتاد لبهام رو به لبهاش چسبوندم و نرم بوسیدمش!
بلافاصله ازش جدا شدم اما هیرمان نزدیک شد صورتم رو بین دستاش گرفت و اینبار اون از لبهام کام عمیقی گرفت....
ادامه پارت در چنل اصلی👇
https://t.me/+MnfJGheUJjE0YmM0
https://t.me/+MnfJGheUJjE0YmM0
https://t.me/+MnfJGheUJjE0YmM0
https://t.me/+MnfJGheUJjE0YmM0
چنلش خصوصیه پس سریعتر جویین شید تا لینکش باطل نشدع❌🔞
8صب پاک
Repost from N/a
منبع رمان های انلاین اینجاست😍👇🏻
با متفاوت ترین ژانر😍🫰
بخون و لذت ببر🫀😎
جاویدان مردی خشن و هات که از زندان فرار میکند و گیرایی جنسی به دخترک دلربا دارد و سعی میکند شبی رو باهاش بگذرونه که. .
🎁
🖤
عشقی ممنوعه.!!دختری که شب عروسیش بهش تجاوز میشه و...🔞
🌪
دوست دخترِ فیک رئیس مافیا میشه، اما با حامله شدنش همه چیز بهم میریزه🔥
🥂
با شروع جنگ جهانی پای افسر روس به زندگی لیلی باز میشود،مرد خونخواری که به هر طریقی اون رو میخواد.💧
🌙
شیش تا دختر که توی دزدی گیر شیشتا پسر میفتن
🌱
دختره برای انتقام نزدیک پسره میشه بی خبر از اینکه اون پسر یه روانی به تمام معناست...🫣
🫧
پری کوهستان: شیطانی که عاشق
یه کشیش میشه!🔞
🕊
تلاش دو دلداده برای مقابله با کسی که نقشه ی کشتنشون رو میکشه🚷
🧚♀️
من تو این قلعهی طلسم شده گیر کردم تانای؛ میشه خودتو برسونی؟! ⁉️
💕
دلانا به دستور رئیسش باید یه مأموریت انجام بده، اون باید بره سراغ رئیس مافیایی که به گودمَن معروفه🎩
✨
رمان های قاچاقی رو اینجا پیدا کن👀
🎭
این دفعه یه پسر شده پرستارِ یه دختر!!!!😱
🔥
نایاب ترین رمان های آنلاین اینجاست
🫰
عاشق بیگناه : عسل دختر مذهبی که بعد مرگ مادرش اسیر مردی میشه که...❤️🩹
🫀
اربـــ🔥ــاب هــوس بـازی که عـاشق خدمتکـار کوچـولوی عمـارتش میشه و ..
🦋
مامور مخفی ای که توی ماموریت عاشق رئیس مافیا میشه
🖇
زخم خورده :مریم دختری که درگیرچت با یه ناشناس میشه بی خبرازاینکه وارد بازیه بدی شده..🥲
💍
اگه دنبال کانالی می گردی که هم رمان آنلاین هم PDF رمان با هر ژانری که میخوای داشته باشه به این کانال سر بزن.🥳
👀
عاشقانهای ناب میان دختر تُرک و پسر بلوچ
پسری خلافکار که به خاطر کارش از عشقش دست میکشه و اتفاقات غیر منتظرهای که واسشون میفته....!🤯
🍄
شانا سلیم سروانی که درگیر حل پرونده کروکدیل میشه و دلشو به برادرزاده مافوقش میبازه.😈
🎨
اراج ملک شاه پسر پولدار ترین مرد ایران درست وسط جشن نامزدی ایی که روحش هم خبر نداره ظاهر میشه و...💔
💎
تینا جنگجوی آسمان و زمین به چالشی کشیده میشه انسان های معمولی رو قراره به تباهی بکشونه و...🫠
🌸
ال آے دخترے ڪه همسر جوانش فوت شده و پدرش برایش ازدواج اجباری درنظر گرفته به برادرشوهرش ازدواج پیشنهاد صوری را میدهد
❤️🔥
" روایت ِداستانِ مثلث عشقی "
سرگرد جذاب و سرآشپز دیوونه ای که عاشقِ دکترِ پرونده ی جنایی میشن 🔥💋
❄
دخترِ حاجی معروف شهر که شب عروسیش عکسای معا.شقهاش با دوست داداشش به دست شوهر پلیس و مذهبیش میرسه
🪐
ارمیا پلیسی که بعد از بیست و چند سال باید با طرد شدنش توسط عشقش، تاوان گناه دایی و مادرش رو بده
🌈
جاویدان مردی خشن و هات که از زندان فرار میکند و گیرایی جنسی به دخترک دلربا دارد و سعی میکند شبی رو باهاش بگذرونه که. .
🎁
روایت دختر ستم دیده 16 ساله که برای رها
شدن از اجبار پدرش و برای ازدواج اجباری
مجبور میشه شبانه فرار کنه❤️🩹
♥
همه چی از جایی شروع میشه که یه نامه از طرف یه باند قاچاقچی ولی به اسم یه طرفدار به دستش میرسه و...
🌈
دنیای رمانهای ممنوعه و بشدت کمیاب 🌊
💎
اتریسا هکر ماهر 18 ساله گول مافیای دورگه مسکو رو میخوره و.....
❤️🔥
جهت شرکت در تب لیست👇
@Delbar_editm
10صبح پاک
Repost from N/a
حوله رو دور موهای بلندم پیچیدم و پام رو از حمام گذاشتم بیرون که با دیدن زنی با چشم های سرخ و ابروهای در هم گره خورده بی اختیار جیغ خفه ای کشیدم و یه قدم به عقب برداشتم!
زن اما مثل ماده پلنگی خشمگین جلو اومد و من رو از درگاه حمام بیرون کشید و گفت:
-این جا چه غلطی می کنی دختره ی هرزه؟
لال شده بودم. چی باید می گفتم به زنی که اون طور حق به جانب و خیره خیره داشت نگاهم می کرد؟!موهام رو دور دستش پیچوند و من رو به سمت خودش کشید و گفت:
-آدمت می کنم بی آبرو!
اشک به چشمام نیش زد و زن موهام رو محکم تر کشید خبر نداشت درد اصلی نه از ریشه ی موهام که از جایی وسط قلبم منتشر شده! همون جایی که انگار یک صدا شور گرفته بودند:
-بی آبرو!!!!
https://t.me/+MZINHRqASYE4ZTY0
https://t.me/+MZINHRqASYE4ZTY0
https://t.me/+MZINHRqASYE4ZTY0
23پاک
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.