cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

♡بَـردِه یـا مَـعــشُـوق✨گُـلـی دَر مـیـانِ آتَـش♡

🖤🤍رمان برده یا معشوق🤍🖤 به قـلـم Ella🫂 ناشناس برده یا معشوق: https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1228861-ipI7wKh 🔥🥀رمان گلی در میان آتش🥀🔥 به قـلـم گیلاس بنفش🍒💜 ناشناس گلی در میان آتش: https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-881593-VfwKFGr

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
3 012
مشترکین
+32524 ساعت
+2717 روز
+6930 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

00:11
Video unavailable
ترجیح میدم اگه قراره پاهام رو واسه کسی باز کنم، یه شاهزاده‌ی زال نباشه که چشم‌های کورش اون‌قدری نور نداره تا فرق سوراخ کون و دماغم رو تشخیص بده.😏🔥 حرفش به قدری صریح و رواعصاب بود که آریو رو برای گاییدنش مشتاق‌تر کنه. قلاده‌ی دورگردنش رو کشید و فرمانده مثل سگ زیر پاهاش افتاد. _پس امروز یه طوری می‌گامت که بفهمی دیدن یا ندیدن چشم‌هام فرقی رو ج‌نده بودن تو نداره. هنوز هیچی نشده خشتکت باد کرده توله‌سگ هرزه. انگشتش رو یک ضرب تو سوراخش فرو کرد و پیرسینگ رو نیپلش رو کشید. امشب با گ‌اییدن سوراخاش بهش نشون می‌داد ارباب کیه👅💦🍑 https://t.me/+tAT4g2fD4pBmZGRk https://t.me/+tAT4g2fD4pBmZGRk
شاهزاده‌ای که زاله و چشم‌هاش خوب نمی‌بینه، عاشق فرمانده ۳۵ ساله دشمن میشه و وقتی فریان راز ندیدنش رو می‌فهمه، مجبوره برای نگه داشتن رازش، فرمانده رو زندانی کنه و هر شب اون رو زیر خودش به‌فاک بده🔥👅💦
نمایش همه...
1.11 MB
#part_378 #برده_یا_معشوق #فصل_دوم ❄️❤️💫 ❄️❤️💫❄️❤️💫 ❄️❤️💫❄️❤️💫❄️❤️💫 ❄️❤️💫❄️❤️💫❄️❤️💫❄️❤️💫 ❄️❤️💫❄️❤️💫❄️❤️💫 ❄️❤️💫❄️❤️💫 ❄️❤️💫 #slave_or_lover جاش بازوشو کشید و برش گردوند و زل زد به چهره اش که چشم ازش دزدیده بود.... -منو ببین. یورام تا نگاهش به چشمای جاشوآ افتاد ناخواسته اشک توی چشم هاش حلقه بست و اخم تیزی از حرص بغضی که تحمل نداشت روی صورتش نشست قطره اشک های توی چشم هاش انگار که دریای عمیقی بودند که جاشوآ رو داخل خودشون غرق کردند.... با دیدن اون اشک ها طاقت نیاورد و خم شد و لب هاشو عمیق بوسید..... و یورام بی حرکت مونده بود و اشک هاش راه خودشونو پیدا کردند و سر خوردند روی شقیقه هاش..... جاشوآ لب هاشو رها کرد و کمتر از یک سانت از لب هاش فاصله گرفت و چشم دوخت به لب هاش -ببخش. نگاهشو به چشماش انداخت و گفت: هوم؟ باشه؟ سرشو آروم تکون داد و باشه آرومی گفت..... جاش لبخند خوشحالی روی لباش نقش بست و باز به لب هاش خیره شد..... تعلل نکرد و آروم لب هاشو داخل دهن کشید و شروع کرد به مکیدن و بوسیدن لب هاش..... یورام هم کم کم چشم هاشو بست و همراهیش کرد و لب های همو میخوردند...... کمی بعد جاشوآ ازش فاصله گرفت و با نفس نفس بهش زل زد: میخوام بیشتر پیش برم....... با نفس های تند تند سرشو آروم تکون داد و همین برای جاشوآ کافی بود تا بلند شه و لباساشو دراره.... ❄️❤️💫 ❄️❤️💫❄️❤️💫 ❄️❤️💫❄️❤️💫❄️❤️💫 ❄️❤️💫❄️❤️💫❄️❤️💫❄️❤️💫 ❄️❤️💫❄️❤️💫❄️❤️💫 ❄️❤️💫❄️❤️💫 ❄️❤️💫
نمایش همه...
106👍 13🔥 6
خوش اومدین قشنگای من😻🔥🤍 بنر هایی که باهاشون جوین شدین فیک نیستن و پارت های رمان ها هستن✨❤️ لازم به ذکره هر دو رمان صحنه های مثبت هیجده زیاد دارن🔞🔞🔞
نمایش همه...
پارت اول رمان امگاورسمون🔥🤍😻 رمان گلی در میان آتش✨
نمایش همه...
1
پارت اول رمان ارباب برده ایمون🖤🔥🙈 رمان برده یا معشوق🔥
نمایش همه...
👎 2
00:03
Video unavailable
رفتم عقب ماشین و دراز کشیدم و #پاهامو از زانو خم کردم. حس میکردم از عقب دارم پاره میشم. حتی نگه داشتن خودش توم اصلا عادی نشد و واقعا داشتم جر میخوردم. کوچکترین تکونی که میخوردم بدترین درد بود برام. به دیوار حموم چند میزدم و فقط التماس و جیغ و گریه بود که تو فضا میپیچید... دستشو از زیر شکمم پیچیده بود و خودشو توم عقب جلو میکرد. چقد مگه حجم مر*دونگیش بزرگ بود که اینقدر درد داشتم! _کمتر جیغ بزن گلوت زخم میشه... خودتو شل کن دردت کمتر میشه... چقد تنگی تو _ددی... د...دی تو رو خدا.. گوه خوردم.. ددی... ددی بسه... داره پاره می..شه... ددیییی... تو رو خدا بستههه... https://t.me/+w2wU8KaRKYYzMzFk https://t.me/+w2wU8KaRKYYzMzFk ددیش تنبیهش کرد😈💦
نمایش همه...
2.49 KB
02:12
Video unavailable
دختر فقیری که وارد مدرسه پولدارا میشه ولی نمیدونه اون مدرسه در اصل...🏳‍🌈💦 با ورودم به کلاس یکی از دخترا سوتی کشید. -درسته فقیره ولی اندام اینو اگه من داشتم... معذب به دنبال جای خالی تو کلاس گشتم. ولی... تنها جای خالی کنار کارا دنریس شاخ ترین دختر مدرسمون بود! مردد به بقیه نگاه و روی نیمکت کنارش نشستم. صدای اوووو گفتن بقیه پیچید. -الان کارا میرینه بهش... بچه ها تا معلم نیومده نمایش داریم. کارا ولی بی توجه به حرفاشون مشغول آنالیز بدنم بود... ازش بعد ماجرای دیشب خجالت میکشیدم! از این‌که بهش اعتراف کردم که لزبینم و بهش حس دارم خجالت میکشیدم!🔥 کارا سرشو به گوشم نزدیک کرد... فکر کردم میخواد همونطور که بچه ها گفتن ضایعم کنه ولی... با حرفی که زد همونجا روی نیمکت خشکم زد... https://t.me/+V0ZzsYz8y2g3MjU0 https://t.me/+V0ZzsYz8y2g3MjU0
نمایش همه...
6.71 KB
Repost from N/a
00:04
Video unavailable
ددی_لیتل_گرل_هات_خشن_بی‌دی‌اس‌امی⛓🍼🎀 ددی لیتلشو میبره دکتر برا معاینه که....🫦🥺 صدای خانوم دکتر که گفت: دخترتون اماده اس؟ _بله خانوم دکتر...🩺🧸🩹 صورتمو رو تشک تخت فشار دادم تا صدامو خفه کنم. _آروم باش عزیزم هیچ دردی نداره. فقط میخوام مطمئن باشم آسیب ندیده باشی.هیششش...🌸🫧🍼 با دستش لای باس*نمو باز کرد که بیشتر خودمو منقبض کردم. با فرو رفتن یه چیز خیلی باریک و خنک از ترس تو جام تکونی خوردم که دوباره گفت:اع آروم تکون نخور... چیزی نیست فقط میخوام دمای بدنتو دقیق چک کنم.. 🌡💦🍑 بدجور داشتم تحقیر میشدم. چیزی که دوست داشتم ولی با وجود فرد دیگه ایی پر استرس بود برام و پر از حسهای متناقض...♨️🔞 اونو که از مق*عدم دراورد فکر کردم تموم شده ولی اینجور نبود.... _عزیزم چهار دست و پا رو تخت وایسا و.... https://t.me/+uMZg3xTIopoyMTZk ددی لیتلشو پیش دکتر تنبیه میکنه....🍒🍭💧 ۱۲ ظهر پاک شه🌞
نمایش همه...
3.95 KB
#عیارسنج رمان برادری 🔞🔥💦نویسنده #نینا #گی #درام #مهیج دارای محدویت سنی _تجاوز_خشونت_ دو فصل پایان یافته، فصل سوم #انگوینگ خلاصه _ معین عاشقه برادر ناتنیشه اما بجای اعتراف و ابراز محبت با اجبار جلو میره و تو مستی به عشقش تجاوز میکنه 🔞🔞🔞🔞🔞🔞 https://t.me/+UIUgbnNgLF0zMWI0 https://t.me/+UIUgbnNgLF0zMWI0
نمایش همه...
رمان برادری_نینا .pdf97.90 MB
00:05
Video unavailable
فرشته کوچولویی که به اجبار با پسر شیطان ازدواج میکنه و محکوم به بدنیا آوردن وارثی میشه که بعدها سرزمینشون رو به خاک و خون میکشه و... 🥺💔🔥 خندیدم و روی قفسه ی سینه اش و ترقوه ی باریک و ظریفش رو بوسیدم و ضربه ای توش زدم و لب زدم: داغی بدنت که یه چیز دیگه ای میگه فرشته کوچولوی من! وقتی ضربه ی دیگه ای توش زدم جیغ خفه کشید و اخمی کرد و از بازوم چنگی گرفت و لب زد: آگارس...آی...آه...نفس... لبخندی به بی قراریش زدم و روی گلوش بوسه ای کاشتم و روی صورت غرق در اشکش دست کشیدم و لب زدم: جانم...وجود آگارس...بس که کوچولویی هیولایی مثه من برات جز درد چیزی نداره! https://t.me/+5bvYGziELxY5N2Fk https://t.me/+5bvYGziELxY5N2Fk 🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥
نمایش همه...
tumblr_mp54gd8eDo1sxd50mo1_500.gif.mp40.28 KB