✨♥️I LOVE YOU♥️✨

[صباح الخير يا فكرتي الأولى في كل صباح...♥️] صبح‌بخیر اولین فکر هر صبح من...🥰 @istore999

آقای‌ قاضی ‏قبرستون هم پر آدمایی هستش که میگفتن فردا میرم میگم بهش... @istore999

پرسیدند : او را با دنیا عوض میکنی ؟ خنده‌ ای کردم و گفتم مگر میشود عوض کنم او را با خودش ! @istore999

ẘ℮  fѦℓℓ їη  ℓ◎ṽ℮ ẘї†ℌ ℘℮◎℘ℓ℮  ẘ℮ ¢Ѧη'†  ℌѦṽ℮ . ما عاشقِ آدمایی ميشيم كه نمي‌تونيم داشته باشيم!✨🖤 بیو🍃🖤 @istore999

ادامه داره😍😍

عشق پنهان♥️: پارت هشتاد پنجم: خلاصه خیلی رقص فکسی کردیم همه گی طرف ما سیل میکردن 😍 بعد ازو محفل خلاص شد به شهر هم یک چرخی بزدیم بیامدیم به خونه مونده خسته بودم یک صبا هم که شنبه بود نمیرفتم مکتب از یکشنبه دگه مگرم میرفتم حتمی بیامدوم به خونه خو ساعتا۲نیم شب بود … لباسا خو بیرون کردوم یک حموم گرم بکردوم .. لباس خواب پوشیدوم . برفتم داخل تل ددیدوم کیهان مه پیام داده.. تیز سین کردوم انلاین نبود .. کیهان:گل بهار مه .. مونده نباشی میگن امشو پری شده بودی اگر چی خود مم میفهمیدوم مه فدای تو خانمی خو بشم ♥️🤤❤️‍🔥 مه:انی بیا خود تو بگو چی شدوم🥲 تمام عکسا محفل روان کردوم 🥺🖇 دیددوم ان شد کیهان هم.. کیهام:بلدم با شبِ چشمانِ ط شاعر  شوم پای این شاعر دیوانه نشستن بلدی؟ 🙂♥️ مه:لحظه نه یک عمر به پایت میمانم حضرت یاررر من🥲❤️‍🔥🖇 کیهان:ای جانان من شب تو خوش میفهمم خسته ییی… مه:جان ها خیلی شی تو هم خوش دلبر بهار🥲 کیهان:😍♥️

عشق پنهان♥️ پارت هشتاد چهارم: ساعتا۱۱بود بعد از کیک میوه خوردن کفتن عروس میایه.. مم برفتم عاجل خوندن امدن که رویا میامدن و اهنگ رقصیو برابر کردوم .. دگه رویا بیامدن همه کی طرفیو سیل میکردن از بس پری شده بود 🥺♥️ بی بی جان مه به کریه شده خیلی احساساتی شده بودن .. 🥲❤️‍🔥 دگه بیامد برقصید هم مام هم خودیو برقصیدیم …دم امدن مرتکا شد… مم پیرهن سرخ خو پوشیدوم او کمی با حجاب تر بود ..فقط پا ها مه از پایین لیسک بود بالا پوشیده بود .. دگه کسی هم نبود کاکا مه آماد بابا مه البته امی کاکا مه شعیب جان کاکا مجرد خورد مه که‌مثل آرمان اونار مایم به دل شن خیلیم خوشتیپ اند 🤤♥️ ارمان هم بود امید حان هم دکه مردی نباد و ها بابا جان مم بیامدن بعد ازو بیبی جان مه مادر مم خدی مرتکا برفتن سر تخت… بعد ازو یک رقص اوشاری گرویی بکیردم دیدیوم آرمان به دیجی اشاره داد که خوندن قطقنی بزنه .. دست مر کش کرد ..یک رقص خودیو کردم و ها کاکا مم بیامدن مر به وسط کردن خیلی رقص فکسی کردیم .. بابا بابا جان مم تا تونستن پول پاش دادن بسر ما امید جان هم اموته ارمان کاکا مم خو کیسه ها خو باد کردن خلاص😂😂♥️

عشق پنهان♥️ پارت هشتاد سوم: کیانا:ها دکه حالی خو شما مثل نکاه کرده هایم….😉 مه:خو باشیم منتا ایته هم نیم دکه 😂 کیانا:مچم طفلک برار مه خیلی بیقرار بود تور ببینه… مه:تیاره دکه باز عکس ها خو نشون میدوم🙊 کیانا:خب😂 دیدوم مادر کیهان پرسان کردن از مه که مونده نباشی جان مه معلومه خیلی خسته شدی به ای روزا …. مم(دکه وقتا اوتاز خانم عبدالقیوم جان یا مادر کیانا جان صدا میکردم) ایدفعه خاله جان کفتم …😉 ها بخداا خاله جان محفل خیلی خسته گی داره .. مادر کیهان :ها دگه راست میگی بی بی جان تو ایشتنن میگن بیاکدن بخیر .. مه :حانا دیروز آمدن 😁 م کیهان:خو شکر دگه مه:زنده باشین ♥️ برفتم پیش بی بی جان خوو. بی بی جان:شروع به ناز دادن مه کردن دختر مقبول مه نازی مه پری شدی به تالار دگه جوره تو نیه بهار بی بی خو مه:ای جااان🥲♥️

عشق پنهان♥️ پارت هشتاد دوم: مستقیم امو رقم که اماده بودیم برفتیم به تالار هنوز مهمون کسی نیامده بود فقط ریحانه نسترن مادر امید جان بود خدی خاله امید جاان دگه ،… کسی نبود.. نسترن،ایشته مقبول شدیم بهار جااان‌ مه:جان چشم ها شما مقبول میبینه😘 شما هم مقبول شدیم نسترن :تشکر جان♥️ مه:بریم برقصیم شما خوهر دوماد ییم ..😁 نسترن باشه کس‌مسی بیایه😂 مه:ها راست میگیم دگه خخخ ساعتا۷شد دیدیوم ای مهمون ها آهسته آهسته بیامدن دیدیوم مادر روهان هم بیامدن شروع کردن از تعریف کردن از مه ایشته مقبول شدی نطر میشی امیته گپا مه:خیلی خوشمم میایه 🙁 مه:تشکر زنده باشین خاله جااان😊 چشم ها مه فقط برد کیانا بود که بیایه😁 ساعتا۸شد دیدیوم انی بیامدن کیانا نا هم خودی مادر خوو..

عشق پنهان♥️ پارت هشتاد یک : بعد از صبحانه خاله هم امینجی بود پاکاری کردیم خونه هااا خشو رویا بیامد بردیو بعد از جاشت ببردن اور به آرایشگاه دگه ها راستی پیراهن هم بخو کراه مرد از الماس شرق رنگ گل بیهی خیلی فکس بود😁🐷 ما هم برفتیم آرایشگاه شو امیته مو ها مه وا بود پایین نیا فقط کمی پیج داد خلاص یک آرایش دخترانه هم بکرد … مادر مم مو ها خو تیار کردن رو خورم اموته پیراهن نا هم میکسی بلند بود بلند کامل…. رنگ سیاه البته خیلی شیک بود یک جاله بود خیلیم مقبول میگفت برینا بدون ازو هم مادری مه پری ین🙈🖤 بعد ازو‌هر‌دو نفر ما خلاص شدیم مم پیراهن اول خو امو سیاه زنجیر دار برخو کردوم خودی مفش شیشه ،،چاک پایو خیلی زیاد بود خیلی پیرهن بی حجاب بود ولی همزمان خیلی خیلی شیک🙃🖤 زنگ زدم به آرمان که بیایه به رد ما دگه … ساعتا ۵بود بیامد برد ما ..