☺️ܥ‌‌ܠܙ ࡅ߭ࡐ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܘ ܣߊ‌ܨ ܩࡍ߭☺️

دوباره شب آمد در امتداد یک خروار دلتنگی اسب سرکش خیالم در پیچ و خم آغوشت میتازد، رویای شیرینِ خیالت با تلخی جای خالی نبودن ‌ با هم آمیخته شده است در پیکره وجودم، نوشته هایم هم در برابر این ظحجم‌ از دلتنگی ها و شیرینی های خیالت چه بی تاب شده اند و آرزویی جز وصال در سطر این دفتر ندارند، خیابانهای شهر و شبهای مهر و من، مهر تو را کم داریم...

الهـــــے🤲 همانا بخشش تو از عمل من بالاترست همانا رحمتو مهربانی تو وسیع‌تر از گناهان من است اگر گناهان من نزد تو بزرگست اما عفو تو از گناهان من بزرگترست              شبتان در پناه خـــدا