ده نگی ولدبیگی

📝پانویسی بر شرح تیره های ایل ولدبیگی 🍃🍃🍃🍃🍃 طوایفی که به گواهی تاریخ بسیاری ازآنان بالاترازقرن است درایل ولدبیگی اسکان داشته ودراتفاقات پیش آمده دخیل بودە اندبه شرح زیراست: ۱-خاڵوان۲-درویشی۳َ-دەلە ژێری(دڵە شێری، دڵە ژیری)درواقع دڵە شێری بە نام واقعی نزدیکتراست. ٤-گرگ کش٥-علی آقایی٦-بهلول۷-نادری یانە دری۸-میرکی۹-کاکە ڕە شی۱۰-شبانکارە ای۱۱-مولان۱۲-دولت آبادی۱۳-شێخ اسماعیلی۱٤--سیدهای دڕکە ای ای۱٥-خێڵی خلیفە قمر ۱٦-بە راز.۱۷-قادرمیرویسی.۱۸- یوسف یاراحمدی۱۹ٓٓٓ-گاوخوری.۲۰-کانی باغی. برادربزرگوار کاک یوسف بهرامی طوایف ایل ولدبیگی را به شرح فوق برشمرده اند . کاک محمد دارابی نیز در یادداشتی در خصوص تاریخ جاف اشاره ای به طوایف و تیره های ایل جاف نموده اند بشرح ذیل: همه طوایف و تیره های عشیره جاف به یک نیای واحد ختم نمی شوند، بعضیا خود را از اعقاب سید محمد ملقب به پیرخضر شاهو، بعضی خود را به پیر میکاییل اول می رسانند، چند تیره اصالتا از کوردهای کرمانج، کلهر، بابان و غیره، چندین از بازماندگان جافهای اولیه، چندین تیره از اعقاب طوایف سابقه و از هم فروپاشیده شبانکاره، سوره میری و غیره هستند . چندین خیل (هوز) این ایل در طول زمان به میان عشیره های کلهر، گوران، قلخانی، سنجابی، اردلان، بابان و غیره مهاجرت کرده اند، و عکس این موضوع هم وجود دارد. سابقا جاف مرادی را ۳۲ تیره و جاف جوانرود را ۱۵ تیره اصلی معرفی کرده اند، بعنوان مثال علی اکبر وقایع نگار کردستانی ۱۵۰ سال پیش به بعضی از آنها اشاره کرده است و خیلی از آنها را از قلم انداخته است یا در آن زمان جمعیت کمی داشته اند و در دید نبوده اند که مطرح کند، دکتر عباس عزاوی در کتاب العشایر العراقی به زبان عربی به بعضی از آنها اشاره نموده است و چند مورد رااز قلم انداخته است و شجرنامه بیگزادگان جاف مرادی و کرمانشاه را اشتباه نوشته است، و اساتید صاحبنظر دیگر در این زمینه همچون استاد ارجمند دکتر محمدعلی سلطانی، دکتر حسن جاف، مهندس کیخسروبیگ جاف هر یک به شیوه ای آنها را به چند طایفه و تیره تقسیم بندی نموده اند، و به عقیده این حقیر این ایل به چند طایفه و بیش از ۲۰۰ تیره، و دهها خیل(هوز) هم وجود دارد که ذکر اسامی همه آنها بسیار طولانی است. 🔙برگرفته از کانال ایل ولدبیگی در گذر زمان https://t.me/waladbaigii

#داستان_شب 🌙 در گذشته، پیرمردی بود ڪه از راه ڪفاشی گذر عمر می ڪرد ... او همیشه شادمانه آواز می خواند، ڪفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت. و امّا در نزدیڪی بساط ڪفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛ تاجر تنبل و پولدار ڪه بیشتر اوقات در دڪان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش ڪار می ڪردند، ڪم ڪم از آوازه خوانی های ڪفاش خسته و ڪلافه شد ... یڪ روز از ڪفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟ ڪفاش گفت روزی سه درهم تاجر یڪ ڪیسه زر به سمت ڪفاش انداخت و گفت: بیا این از درآمد همه ی عمر ڪار ڪردنت هم بیشتر است! برو خانه و راحت زندگی ڪن و بگذار من هم ڪمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا ڪلافه ڪرده ... ڪفاش شوڪه شده بود، سر در گم و حیران ڪیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت. آن دو تا روز ها متحیر بودند ڪه با آن پول چه ڪنند ...! از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فڪر اینڪه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فڪر و ذڪرشان شده بود مواظبت از آن ڪیسه ی زر ... تا اینڪه پس از مدتی ڪفاش ڪیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت، ڪیسه ی زر را به تاجر داد و گفت: بیا ! سڪه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده. "خوشبختی چیزی جز آرامش نیست" https://t.me/waladbaigii

#داستان_شب 🌙 در گذشته، پیرمردی بود ڪه از راه ڪفاشی گذر عمر می ڪرد ... او همیشه شادمانه آواز می خواند، ڪفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت. و امّا در نزدیڪی بساط ڪفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛ تاجر تنبل و پولدار ڪه بیشتر اوقات در دڪان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش ڪار می ڪردند، ڪم ڪم از آوازه خوانی های ڪفاش خسته و ڪلافه شد ... یڪ روز از ڪفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟ ڪفاش گفت روزی سه درهم تاجر یڪ ڪیسه زر به سمت ڪفاش انداخت و گفت: بیا این از درآمد همه ی عمر ڪار ڪردنت هم بیشتر است! برو خانه و راحت زندگی ڪن و بگذار من هم ڪمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا ڪلافه ڪرده ... ڪفاش شوڪه شده بود، سر در گم و حیران ڪیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت. آن دو تا روز ها متحیر بودند ڪه با آن پول چه ڪنند ...! از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فڪر اینڪه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فڪر و ذڪرشان شده بود مواظبت از آن ڪیسه ی زر ... تا اینڪه پس از مدتی ڪفاش ڪیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت، ڪیسه ی زر را به تاجر داد و گفت: بیا ! سڪه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده. "خوشبختی چیزی جز آرامش نیست" @TITR_🅾 با احداث 🅾 با احداث معادن #مراتع_روانسر در #خطر_نابودی❗️ 🔻احداث معادن در روانسر باعث نابودی اکثر مراتع خواهد شد  و این امر  میتواند شغل دامداری که منبع درآمد بسیاری از روستاییان می‌باشد را به خطر بیندازد 🔻ادارات #منابع_طبیعی و #صنعت_و_معدن_و_تجارت نسبت به صدور مجوز معدن ها #توجه بیشتری را داشته باشند که مشکلات زیادی برای مردم ایجاد نشود 🔻می‌طلبد که #فرماندار، #دستگاه_های_نظارتی نسبت به صدور مجوز معدن ها ورود نمایند  🔻با این روند مجوز معدن ها در شهرستان روانسر بسیاری از شغل های روستایی و #معیشت آنها ازبین خواهد رفت و  #امنیت_غذایی شهروندان را به خطر خواهد انداخت ⚠️با توجه به #ثبت_جهانی_اورامانات با ایجاد معدن ها #خسارات_قابل_توجهی به #مناظر_طبیعی، #طبیعت و #محیط_زیست وارد خواهد امد #به_پایگاه_خبر_فوری_اورامانات_بپیوند 👇👇 @khabarforioramanat69 @khabarforioramanat69🅾 با احداث معادن #مراتع_روانسر در #خطر_نابودی❗️ 🔻احداث معادن در روانسر باعث نابودی اکثر مراتع خواهد شد  و این امر  میتواند شغل دامداری که منبع درآمد بسیاری از روستاییان می‌باشد را به خطر بیندازد 🔻ادارات #منابع_طبیعی و #صنعت_و_معدن_و_تجارت نسبت به صدور مجوز معدن ها #توجه بیشتری را داشته باشند که مشکلات زیادی برای مردم ایجاد نشود 🔻می‌طلبد که #فرماندار، #دستگاه_های_نظارتی نسبت به صدور مجوز معدن ها ورود نمایند  🔻با این روند مجوز معدن ها در شهرستان روانسر بسیاری از شغل های روستایی و #معیشت آنها ازبین خواهد رفت و  #امنیت_غذایی شهروندان را به خطر خواهد انداخت ⚠️با توجه به #ثبت_جهانی_اورامانات با ایجاد معدن ها #خسارات_قابل_توجهی به #مناظر_طبیعی، #طبیعت و #محیط_زیست وارد خواهد امد #به_پایگاه_خبر_فوری_اورامانات_بپیوند 👇👇 @khabarforioramanat69 @khabarforioramanat69

‍ رئیس جمهورهای کورد و کوردتباردر کشورهای مختلف را میشناسید؟

صد هزاران دام و دانه‌ست ای خدا ما چو مرغان حریص بی‌نوا دم بدم ما بستهٔ دام نویم هر یکی گر باز و سیمرغی شویم می‌رهانی هر دمی ما را و باز سوی دامی می‌رویم ای بی‌نیاز ما درین انبار، گندم می‌کنیم گندمِ جمع آمده گم می‌کنیم می‌نیندیشیم آخر ما بهوش کین خلل در گندمست از مکرِ موش موش تا انبار ما حفره زدست و از فنش انبار ما ویران شدست اول ای جان دفع شر موش کن وانگهان در جمعِ گندم جوش کن بشنو از اخبار آن صدر الصدور لا صلوة تم الا بالحضور گر نه موشی دزد در انبار ماست گندم اعمال چل ساله کجاست ریزه‌ریزه صِدق هر روزه چرا جمع می‌ناید درین انبار ما گر هزاران دام باشد در قدم چون تو با مایی نباشد هیچ غم چون عنایاتت بود با ما مقیم کی بود بیمی از آن دزد لئیم #حضرت مولانا

خنجر نادر شاه افشار پوشیده از 3 زمرد بزرگ کلمبیایی ؛ الماس و سنگهای قیمتی. نادر شاه این خنجر را به سلطان محمود عثمانی اهدا كرده بود. اين خنجر اکنون در موزه کاخ توپكاپى استانبول می باشد   تاریخ7000هزارسالە ایران

اسطـوره شمشـال #قـالـەمــەڕه قادر عبدالله زاده (۱۳۸۸-۱۳۰٤) معروف به "قالە مه‌ڕه" کە از ۱۱ سالگی شمشال زدن را شروع کرده بود، و تا پایان زندگی آن را از خود دور نکرد. وی اهل روستای "کولیجه" از توابع بوکان بود؛ ساز شمشالش را که بیش از ۱٥۰ سال قدمت داشت، روزها در آستین لباس کردی‌اش و شب‌ها زیر بالشش می گذاشت و دربارهٔ آن می گفت: "ما از بچگی با هم بزرگ شدیم و گاهی وقت‌ها با هم صحبت می‌‌کردیم! درباره خرید سازش هم می‌‌گفت: " عاشق شِمشال سید نامی شده بودم. چند بار رفتم، پیشش و پیشنهاد خرید شِمشالش را دادم ولی قبول نکرد. پس از مدتی مریض شد و مُرد، من هم شِمشال را از پسرش با یک رأس گوسفند که آن زمان ٥ قِران قیمت داشت، معاوضه کردم". قاله مه‌ڕه با آن که سواد نداشت، بیشتر آهنگ ترانه‌هایش را خودش درست می‌کرد و بیش از ۱۷۰ مقـام را از حفظ بود. در بیش از ۲۰ کشور جهان به اجرای موسیقی پرداختە و یکی از بزرگترین نوازندگان مقامی ایران است. قاله مەڕه در اسطوره ی بی چون و چرای شمشال در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ پس از مدتی بیماری دارفانی را وداع گفت. یادش گرامی و روحش

تیره های ایل ولدبیگی طایفه دورویی بخش پایانی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کوچ طولانی رااز مرز بین جوانرود و پاوه شروع کرده به باویسی و کنار سیروان در نوار مرزی عراق کنونی می روند و درکنار محل اطراق تابستانی طوایف جاف که به هوارگه معروف است،چادر و کپر جداگانه برپا می کنند و اصولاً دامدارند واین دسته تا سالهای اخیر فاقدزمین زراعتی بودند.امّا به تدریج در گرمسیر و سردسیر دارای نسق زراعی شدند. چون زیستگاه اصلی انها بین دو رود لیله وسیروان در منطقه ایناقی واقع بوده است؛ به دو رویی « دو رود» معروفند از بزرگان انها درقدیم الایام« ملاقادر دورویی ، برادر زاده اش فرج فتاح مشهور به فرج الله بیگ ، امین بیگ وسلیمان بیگ » بوده اند سردار رشید به سبب تقویت مرزهای شرقی روانسر املاک « تنگی ور ، گازر خانی وچرسانه و کلاته» رادراختیار آنها قرار داده وطایفه مزبور را کوچانید وجز عده معدودی که درمنطقه « جوانرود و ولدبیگی» باقی ماندند مابقی به محل مزبور کوچیدند . 📘ایلات و طوایف کرمانشاهان ✍دکتر محمدعلی سلطانی برگرفته از کانال ایل ولدبیگی در گذرزمان https://t.me/waladbaigii

دل بدست آور محبت ماندنیست دوست را دریاب چون او نیست نیست دل بدست آور بقا در دوستیست گر وفایت نیست حرفت پوستیست ما به امیدت دلی میپروریم ما به عشقت چون هوایی در سریم کس ز حال اهل دل آگاه نیست عشق در قانون ما گه گاه نیست ای خوشا در پای یاران بذل جان ای خوشا دیدار یک روی نهان آفتاب آهسته در کویم نشین در سرم باشد خیالی آتشین دولتا در مهد مهر ماه دوست مغز باید بود بگذار این دو پوست .............................. دولت ۱۴٠۳/۲/۳٠

دل بدست آور محبت ماندنیست دوست را دریاب چون او نیست نیست دل بدست آور بقا در دوستیست گر وفایت نیست حرفت پوستیست ما به امیدت دلی میپروریم ما به عشقت چون هوایی در سریم کس ز حال اهل دل آگاه نیست عشق در قانون ما گه گاه نیست ای خوشا در پای یاران بذل جان ای خوشا دیدار یک روی نهان آفتاب آهسته در کویم نشین در سرم باشد خیالی آتشین دولتا در مهد مهر ماه دوست مغز باید بود بگذار این دو پوست .............................. دولت ۱۴٠۳/۲/۳٠ @doolat