𝕲𝖍𝖆𝖑𝖇𝖊 𝖘𝖍𝖎𝖘𝖍𝖊𝖎✨
همیشه همه چیز اون شکلی ک انتظار داری .. پیش نمیره .. مافیای..مثبت21 ... درام ... عاشقانه ادمین تبلیغات: @NO2AA022
نمایش بیشتر517
مشترکین
+124 ساعت
+207 روز
+4930 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from N/a
🖤عزاداریهاتون قبول درگاه حق🖤
لیستی از رمانهای برتر این هفته انتخاب شد👇🏼
لینک لینک لینک لینک لینک لینک لینک
🖤ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد🖤300
Repost from N/a
پسر #ته_تغاری و #شر و شور فرحزادها دست روی #پاستوریزهترین و #بیحاشیهترین دختر دانشگاه گذاشته بود... وقتی هم اون چیزی رو میخواست کسی #جرئت مخالفت و نه گفتن نداشت... #تمنا_ریاحی هر راهی رو برای #فرار از دست اون #شیطان امتحان کرد اما اون #کوسه بود! یه #هیولای خونسرد و #وحشی که با خندههاش دل هر دختری رو میبرد و با دیدن تقلاهای اون دختر برای داشتنش #حریصتر میشد به طوری که مجبور شد... 🔥
#پسرش_از_اون_عوضی_جذابهاست_که_میگی_من_شوهر_نمیخوام_فقط_همینو_میخوام🤤
https://t.me/+fmQ69IECBQkzNzA0
۸صبح
800
Repost from N/a
- #قانون_شکنی کردی بیبی. حرف #کوسه رو به یه ورت گرفتی.
- دیگه نمی... نمیکنم. #قول میدم... تو رو خدا بذار... بذار برم خونه.
- اگه بذارم بری هرکاری #بخوام میکنی؟
تند سرم رو به #تایید تکون دادم که لبش به بالا کشیده شد.
- مثلاً هر روز ازت #بوس بخوام میدی؟ فقط هم تماس #لبی راضیم میکنه. الان بلدی عمویی رو ببوسی #فسقلی؟
اخم کرده و پر #نفرت خیرهاش شدم.
- حتی بهت آوانس میدم و خودم پیش قدم میشم.
سرش رو نزدیکم آورد و #لبهام رو بین لبهای تر و #داغش گرفت...
#شرورترین و #خطرناکترین پسر دانشگاه دست روی #تمنا #ریزه میزه ترین و بی حاشیهترین دختر ترم اولی میذاره و....
https://t.me/+fmQ69IECBQkzNzA0
23
700
Repost from N/a
بیبی فیس
روایت پسر شر و تخسی که به کوسه معروفه... دخترها براش غش و ضعف میرن و پسرها گوش به فرمانشن... شاهزادهی تاریک دانشگاه که به خاطر حرومزادگیش دست به کارهای خطرناکی میزنه و کسی جرئت چپ افتادن باهاش رو نداره... تنها کسی که میتونه اون کوسهی وحشی و روانی درونش رو آروم نگه داره نِمو کوچولوشه... دختر آروم و بیشیله پیلهای که وقتی تو دام کوسه افتاده خلاصی ازش غیرممکن شده...
https://t.me/+fmQ69IECBQkzNzA0
18
600
#251
اروم رزا رو از بغل سینا گرفتم رفتم سمت پذرایی گذاشتمش روی کناپه دورش کوسن های کناپه رو چیدم بوسه ب گونه نرمش زدم برگشت سر میز
غذا رو اوردن مشغول شدیم
حس بدی داشتم سرمو بالا اوردم متوجه نگاه چشم تو چشم سینا سورنا شدم
دستمو اروم گذاشتم روی دست سینا
من:عشقم غذا بخور دیگ دو روزهیچینخوردی
نگاش اومد سمتم لب خندی زد اروم شروع به غذا خوردن کرد
بالاخر شام تموم شد وارد پذیرایی شدیم
سینا نشست کنار رزا
میعاد شروع به صحبت کردن کرد
میعاد: دو نفر از اعضای یکی ازباندامون دستگیر شدن
سینا:خب ؟
میعاد:ممکن باعث نرسیدن چندتا کاتینر به دوبی بشن
یعنی لو بدن باید ازادشون کنیم
سینا: نگران نباش میدونی ک این اتفاق نمیوفته بعدشم اونا مهر سوختن ازادیشون ارزشی نداره
سورنا: اونا زن بچه دارن میفهمی؟
سینا: حواست به حرفات باشه یادت نره کی جلوته
سورنا با داد شروع به حرف زدن کرد ماهلین رزا بغلش گرفت برد بالا
سورنا: تو هیچ درکی از چیزی نداری
تو ادمی هستی ک باعث جداییم از عشقمی شدی اون بچه الان باید بچه منو ستیا میبود نه تو
سینا از جاش بلند شد بندم شروع به لرزش کردم از ترس
من:سینا تروخدا اروم باش
توجهی بهم نکرد
سینا:زرایی ک زدی دوباره بزن
1700
Repost from N/a
بیبی فیس
روایت پسر شر و تخسی که به کوسه معروفه... دخترها براش غش و ضعف میرن و پسرها گوش به فرمانشن... شاهزادهی تاریک دانشگاه که به خاطر حرومزادگیش دست به کارهای خطرناکی میزنه و کسی جرئت چپ افتادن باهاش رو نداره... تنها کسی که میتونه اون کوسهی وحشی و روانی درونش رو آروم نگه داره نِمو کوچولوشه... دختر آروم و بیشیله پیلهای که وقتی تو دام کوسه افتاده خلاصی ازش غیرممکن شده...
https://t.me/+fmQ69IECBQkzNzA0
18
300
Repost from N/a
داستان مثلث عشقی 🔥😍🔺️
دوتا مردی که عاشق یه خانم دکتر میشن❤️🔥
یکی سرگرد پروندهی جنایی 🥵
یکی سرآشپز معروف دیوونه🤤
برای خوندن این رمان جذاب و صحنه دار🔞روی لینک زیر کلیک کنید👇🏻💥
https://t.me/+vDp2uPAX5N05Y2Q0
16
200
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.