cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

شهرِ پشت دریاها;

حَزین / یک سبزِ کند / INFJ / سرطانِ کهکشان / Venus Fairy / پروانه‌ها حمله می‌کنند / وایولت / خرسِ تنها / جونگینی/ او و بهترین‌ش/ گلدانِ پیاده / فِس‌فِسو / Conan / اندر خمِ همان کوچه. 📬 / ; https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-223787-X2nwOYN

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
292
مشترکین
+224 ساعت
-17 روز
+5830 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

واقعاً این دیالوگ و اون حسِ درد تا ابد. بیشتر از هرکسی می‌دونستم اون آقا عینکی می‌خواد از چی صحبت کنه.
نمایش همه...
Repost from N/a
” – فکر کن فقط یک لحظه رویِ پاهات نشستی که بعد بلندتر بپری. + اما من اونقدر نشستم که پریدن یادم رفته.
نمایش همه...
موهاش رو تکون می‌ده بهش می‌گه: – می‌دونی من خوشگل‌ترین دختر دنیام؟ از گوشه تخت بهش نگاه می‌کنه و می‌گه: + من که فقط یک دختر زشت می‌بینم. – ولی نرجس بهم گفته من خوشگل‌ترین دختر دنیام. + نرجس دروغ زیاد می‌گه نمی‌دونی مگه؟ برو خودت‌و تو آینه نگاه کن می‌فهمی چی می‌گم. مشت‌های کوچولوش رو فشار می‌ده، یکم گریه می‌کنه. باز اشک‌هاش رو پاک می‌کنه می‌ره پیش‌ش. با همون سرتِق بودن خاص خودش می‌گه: – مهم نیست بقیه بهم چی بگن وقتی من به خودم باور داشته باشم و بگم زیبا بقیه هم می‌گن حتماً همین‌طوره و باور می‌کنن. ( می‌میرم براش 💘 ) + آبجی جون‌م، اونموقع بقیه بهت نمی‌گن زیبا، می‌گن زشتِ خودخواه. :))) این قصه، تا وقتی این پسره با پاستیلِ خرسی معذرت خواهی کنه ادامه داشت. یک سکانس کوچولو از روزهایِ خونه بودن این شکلی‌ه. اون‌جایِ داستان میشه که یک گوشه ایستادم، می‌خندم، حرص می‌خورم‌. نازشون رو می‌کشم و فکر می‌کنم بچهٔ اول بودن و خواهر بزرگه بودن اونقدرا هم بد نیست‌.
نمایش همه...
😭 4🍓 1
ملاقات‌هایِ ما و Ladybug;
نمایش همه...
🍓 2
این روزها تنها قسمت رنگیِ خونه این دختر کوچیکه‌ست. با کلمه‌های گنده و عجیب‌ش هم می‌خندم هم فشارش می‌دم هم بعضی وقت‌ها دوست دارم یک گوشه دیوانه شم. ادبیاتِ بامزه‌ش که بعضی وقت‌ها فقط آدم‌های همین خونه می‌دونن از چی صحبت می‌کنه. اومدم انگور بخورم جیغ کشید که: این انگورها رو نخور امروز داخل‌شون Ladybug پیدا کردم. اگر باز هم مریض شدی چی ؟ : (( من و Ladybug دست انداختیم دور گردنِ هم و گریه کردیم.
نمایش همه...
🍓 2
دوست دارم خودم رو توو صدای نریمانی خاک کنم اون‌جا که می‌خونه ” تویِ گوش من فقط یک‌بار بگو لا تخف، لا تحزن. “
نمایش همه...
🍓 5
یک‌م هم برایِ نوشتن از روزها پلاسیده‌م ولی دوست داشتم این‌ها این‌جا بمونه.
نمایش همه...
قبلِ تو دوست‌ش نداشتم. یک‌جا، آخر جمله نوشته بود ” سنبل آبی، فندق تاری، و سبدهایِ وحشی‌ بوسه “ الآن خرداد رو این‌جوری برای خودم هایلایت می‌کنم. الآن دوست‌ش دارم، من‌و می‌اره خیابونِ ارم ته همون کوچه بن‌بست.
نمایش همه...
😭 1
قبلِ تو دوست‌ش نداشتم آخر جمله نوشته بود ” سنبل آبی، فندق تاری، و سبدهایِ وحشی‌ بوسه “ الآن خرداد رو این‌جوری برای خودم هایلایت می‌کنم. من‌و می‌اره خیابونِ ارم ته همون کوچه بن‌بست.
نمایش همه...