cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

"' نـــویـ🫦ــد '"

رمان بزرگسال +18 | داستان واقعی سرگذشت نویسنده🔥 مستر اسلیوگرل💕 Hi @durov This channel does not go against the law. And it has no pornographic and rough posts. please pay attention! 🚫کپی ممنوع🚫

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
744
مشترکین
+124 ساعت
-117 روز
-5930 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

دریاچه راه افتاده لای ک*صت طلا... شده یه کلوچه ی خیس که التماس می‌کنه ابنباتمو بکنم وسطش🐳🔥❌ حرکت دست خنکش روی بهشت خیسم باعث شد آه عمیقی بکشم پلاگ بزرگ رو بی ملاحظه و یهویی فرو کرد تو سوراخ کو.نم که جیغم بلند شد و جوابش سیلی محکم و پر صدایی روی ک‍..صم بود 🌸🔞🍼 دستای بستمو تکونی دادم و مثه مار به خودم پیچیدم که وسط پام نشست و گفت : بگو چی میخوای از من... بلند فریاد بزن طلا.. داد بزن ج‍..نده👿👅💧 تنم میلرزید و جیغ کشیدم : می‌خوام پارم کنیییی دارم میمیرم از شهوتتتت... همین الان هر بلایی که میخوای سرم بیار فقط بذار ار.ضا بشم💦🍓🍬 https://t.me/+sHWpFXuEH1EyZTVk https://t.me/+sHWpFXuEH1EyZTVk
نمایش همه...
شیشه شیر رو گرفت جلوی دهنم و با خشونت گفت: - این رو بذار دهنت و تا وقتی گفتم درش نیار.👿🍼🐙 مظلوم سرم رو تکون دادم که چونمو محکم گرفت. - مگه نگفتم سر وقت بیا ماساژم بده؟ خیلی شیطون شدی.🐳❌🔞 - ببخشید ددی، تکرار نمیشه. شیر بخورم؟ نوک لبامو زدم به شیشه شیر که با خشونت منو نشوند بین پاهاش. - مثل این که از کارت خیلی پشیمون نیستی، میخوام یه نوع شیر دیگه بهت بدم دختر شیطون...🌸💦🍇 https://t.me/+TGZtpZS35qI0MGE0 https://t.me/+TGZtpZS35qI0MGE0
نمایش همه...
00:06
Video unavailable
نمایش همه...
6.04 KB
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.