ژَخ.
کپی؟ نه. من؟ آرتینام. اینجا؟ نمیدونم، شاید نوشتهی دلتنگیهام. https://telegram.me/BChatBot?start=sc-584528-q6Rihy7 .میشنوم
نمایش بیشتر199
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-37 روز
-1230 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
00:07
Video unavailableShow in Telegram
ولی من جدیدا با کوچکترین چیزایی مثل همین گربه شکل لبخند به خودم میگیرم. :))))
آدمه دیگه، عینِ آب میمونه، زندگیام یه ظرفژلهایه، مدام تغییر میکنه ادمم شکلشو میگیره.
بیشتر از اونچه که فکرشو بکنی کنار میای.
هجده سالگی سنِ خیلی مزخرفیه.
یه لحظه احساسِ بهترین انسانِ رو زمین رو داری.
بعد یهویی مودت تغییر میکنه. میشی پوچ ترین انسانِ رو زمین.
دائم تو دوراهی قرار داری.
این کارو انجام بدم؟ ندم؟
خب اگه انجام بدم چی میشه بعدش؟
وای، دانشگاه رو چیکار کنم؟
من باید همزمان با دانشگاه کار کنم. اون وقت چطوری کار و درس رو هندل کنم؟
همهی این افکار عین موریانه مغزم رو میجَوه.
گاها حس و حالِ یک آدمه اضافی رو دارم.
مستقل شدن واقعا سخته.
اونم تو سنی مثل هجده. عملاً تو فشاری.
نمیدونم کسایی که گپ رو داشتن اینجا هستن یا نه.
فکر کنم دو هفتهای میشه حذفش کردم.
خواستم عذر بخوام بابتش.
ولی اون گپ خیلی وقت پیش باید حذف میشد.
اون موقع باید حرف فرشتهرو گوش میدادم.
ولی خب شد دیگه..
دوستای خوبی بودید برام.
منتها دیگه حوصلهی آدمهارو نداشتم.
شاید یه روزی
دوباره فرشته یا من، گپ رو زدیم.
اما الان نه..
همین دیگه، عذر میخوام بابت یهویی رفتن.