cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

کانال SUMKA | سومکا

꧁༺ ♛ ســومکـا|sᴜᴍᴋᴀ ♛ ༻꧂ 🔴به کانال انجمن بزرگ سومکا خوش امدید. 📃اهداف انجمن سومکا: ⇦مطالعه تاریخ ایران و جهان ...............................................................

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
5 822
مشترکین
-5724 ساعت
-1687 روز
-2 36830 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

قوم ایرانی؛ تیره لر قسمت دوم
✅مستوفی در خصوص تاریخ این طوایف نیز نقل میکند که نیمی از زمین لرستان در دست شولان و پیشوای ایشان سیف الدین ماکان روزبهانی بود و ایشان از عهد اکاسره (خسروان-ساسانیان) حاکم این دیار بودند اما در سده ششم هجری صد خانوار از کردان جبل السماق (واقع در سوریه) به رهبری ابوالحسن فضلویه به لرستان آمدند و به خدمت نوادگان محمد خورشید (پیشوای همان لرهای اصلی) نزول کردند. بعدها یکی از نوادگان فضلویه به نام ابوطاهر، حاکمان لرستان که از نسل محمد خورشید بودند را با کمک اتابکان سلغری فارس برانداخت و بر لران مسلط شد و خود را اتابک خواند. چون کار او بالا گرفت طوایف بسیار از جبل السماق شام بدو پیوستند. طوایفی چون: سادات عقیلی و هاشمی و طوایف آسترکی، مماکویه، بختیاری، جوانکی، بیدانیان، زاهدیان، علائی، گوتوند، بتوند، بوازکی، شوند (رشوند؟)، زاکی (ساکی؟)، جاکی، هارونی، لیراوی، کمانکشی، مماسنی و دیگر قبایل که نسب ایشان معلوم نیست. شوکت ایشان زیاد شد و بقایای شولان را به زخم شمشیر بیرون کردند و بر دیار شولان (احتمالا چهار محال و بختیاری و کهگیلویه و بویر احمد) مسلط شدند و شولان به فارس رفتند. ✅بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عشایری که در لرستان امروزی بودند، با تصرف دهستان لر خودشان نیز لر یا لاریه یا لریه نامیده شدند و بعد حکومتی محلی ایجاد کردند اما حکومت ایشان توسط عشایر دیگری که از غرب آمده بودند بر افتاد اما آنان که جایگزین ایشان شدند نیز لر نامیده شدند بدین ترتیب همه طوایف و عشایری که به تابعیت اتابکان لر در می آمدند، لُر نام می گرفتند.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🗣 🌐Telegram, 🌐Instagram, 🐦Twitter 🌐Discord, 🌐Group, ⭐️Boost Telegram
نمایش همه...
👍 13🗿 2 1
Photo unavailableShow in Telegram
👑قوم ایرانی؛ تیره لر👑
نمایش همه...
🫡 19🗿 4👍 3
قوم ایرانی؛ تیره لر
✅امروزه نام «لُر» به یکی از تیره های قوم ایرانی گفته میشود. مردمی گویشور به چند گویش و زبانواره از گویشها و زبانواره های ایرانی جنوب غربی هستند. از این میان برخی از گویشهای قرار داده شده در دسته لری بسیار به فارسی نزدیک هستند و برخی نیز به علت تاثیر پذیری از لکی و زبانهای گروه کُردی که از دسته شمال غربی زبان های ایرانی هستند، هم نسبت به فارسی و هم نسبت به انواع دیگر لری متفاوت هستند. ✅مردمان لر در جنوب غربی ایران از جنوب استان همدان تا استان فارس سکونت دارند و در گذشته عموما زندگی عشایری داشته اند اما با سیاست تخته‌قاپوی عصر رضاشاه و پس از آن عصر مدرنیسم عموما در روستاها و شهر ساکن شدند. ⚜️واژه لُر از کجا آمده است؟ ✅از لحاظ لغوی به نظر میرسد که اصطلاح لر شکل دیگری از واژه لار به معنای زمین مرتفع باشد. آنچنان که در شمال و جنوب ایران از واژه لار برای مراتع کوهستانی مرتفع استفاده میشود و همچنین در میان کردهای کُرمانج نیز از اصطلاح لورستان برای مرتع کوهستانی استفاده میشود. در استانهای تهران و مازندران و فارس نیز شاهد مناطقی به نام لار هستیم که دقیقا همین وجه تسمیه را دارند. بنابراین ممکن است عده ای بگویند که در مناطق جنوب غربی از واژه لر برای یاد کردن از عشایر کوه نشین استفاده می شده است. اما از سوی دیگر نخستین باری که با نام لر برخورد میکنیم مربوط به روستا یا دهستانی در شمال اندیمشک امروزی است که لر یا لور نام داشته است. ✅ابن حوقل (متوفی در ۹۸۸ میلادی) جغرافیدان مسلمان در ذکر ولایات منطقه جبال (اصفهان و ری تا مرز فعلی ایران و عراق و در شمال به آذربایجان و در جنوب به خوزستان) از جایی به نام لور در فاصله زیادی در جهت شمالی جندی شاپور یاد میکند و میگوید از فاصله شابرخواست (خرم آباد) تا لور که ۳۰ فرسخ است، شهر یا آبادی نیست. او همچنین در ضمن بر شمردن کردان (عشایر) منطقه جبال از اکراد لاریه (لُریه؟) از جمله سایر عشایر کوه نشین یاد کرده است. او در فصل مربوط به خوزستان اشاره میکند که لور سابقا بخشی از خوزستان بوده و سپس به جبال ملحق شده است. پس میدانیم که دهستان یا روستایی به نام لور (لَور؟) وجود داشته است و در کوهستانهای منطقه هم گروهی از عشایر به نام لاریه وجود داشته است. شاید بتوان گفت این گروه از عشایر از روستای لور بعنوان اقامتگاه زمستانی خود استفاده میکردند و از همین روی نام لار یا لُر گرفته باشند. ⚜️فارسی زبان ✅مورخان و جغرافی نویسان در خصوص زبان مردم منطقه کوهستانی جبال و عشایر اطلاعات چندانی به ما نمی دهند با این حال ابن واضح یعقوبی (متوفی در ۸۹۷ میلادی) در خصوص مردم ولایات و شهرهای حلوان (سرپل زهاب)، سیروان (جایی در استان ایلام)، صیمره (دره‌شهر استان ایلام)، طرارستان (صحنه)، کرمانشاهان، دینور (در شهرستان صحنه)، نهاوند، جابلق (گاپله) در لرستان، لیشتر (الشتر)، میگوید که مردمشان آمیخته به هم از عرب و عجم، فارس و اکراد (کردها)عشایر) هستند و زبانشان فارسی است. به نظر میرسد که فارسی در این مناطق زبان فارسها و اعرابی باشد که در شهرها و روستاها سکونت داشتند و از همین روی حکم زبان مشترک را پیدا کرده بود. با این حال در این زمان تفکیک امروزی لر و لک و کرد و... وجود نداشت و به صورت کلی به یکجانشنینان ایرانی فارس گفته میشد و عشایر ایرانی نیز بصورت کلی کرد خوانده می شدند. ⚜️لر کوه پردرخت ✅مقدسی (متوفی در ۹۹۱ میلادی) نیز در کتاب خود به نام احسن التقاسیم در خصوص جندی شاپور و لور میگوید که اکنون ویران هستند و کردان (عشایر) بر آن مسلط شده اند. از سخن مقدسی به نظر میرسد که در این زمان یک اتحادیه عشایری در منطقه شکل گرفته است که توانسته مناطقی را تسخیر کند. اما حمدالله مستوفی قزوینی مورخ و جغرافیدان عصر مغول در کتاب تاریخ گزیده بیشترین اطلاعات را در این خصوص در اختیار ما میگذارد و میگوید اولا وجه تسمیه لر بر این گروه (لرها) آنست که در ولایت مانرود دهی است که آن را لر خوانند و چون در اصل ایشان از آن موضع برخواستند ایشان را لر خوانند دوم آنکه به زبان لری کوه پُردرخت را لر خوانند.» ✅با بازسازی روایت مستوفی و موارد قبلی می توان گفت که در دوره سلطه دیلمیان و سلجوقیان عشایر منطقه لرستان امروز که شاید همان اکراد لاریه باشند قدرت گرفته و روستای لر را مرکز قدرت خود قرار دادند و از این روی خود نیز لر خوانده شده اند. طبق گفته مستوفی خود لُرها خود را حاصل مجامعت عده ای از اعراب با کنیزان سلیمان نبی میدانستند که به نظر میرسد روایتی جعلی برای ربط دادن خود به سلیمان نبی بوده باشد. اما مستوفی بر ادعای لرها صحه گذاشته و میگوید: «زیرا در زبان لری الفاظ عربی بسیار است. اما این ده حرف (ح، خ، ش، ص، ض، ط، ظ، ع، غ، ق) در زبان ایشان نمی آید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🗣 🌐Telegram, 🌐Instagram, 🐦Twitter 🌐Discord, 🌐Group, ⭐️Boost Telegram
نمایش همه...
👍 6 2🗿 1
مازندران باستان قسمت دوم
کوه و دشت ✅این تقسیم بندی بدان معناست که در این زمان جلگه مازندران خوانده شده و کوهستان تبرستان خوانده می شده است. این عقب نشینی تبرستان به کوه ناشی از همان تقسیمات عصر عباسی است. این امر زمانی مسجل تر میشود که میبینیم امروزه نیز در استان مازندران فعلی، مردم خود را به دو گروه کوهی و مازرونی تقسیم میکنند که کوهیها همان کوه نشینان تبرستان و مازرونی ها همان جلگه نشینان مازندران هستند. ⚜️پایان تبرستان ✅اما با گذر زمان و نابودی اسپهبدان و استنداران و خاندان های کهن کوه نشین تبرستان توسط سادات مرتضوی و مرعشی و سپس صفویه، نام تبرستان منسوخ و فراموش شد و مناطق کوهستانی نیز به مازندران ملحق شده و مناطق دشت های جنوب البرز که در زمان مستوفی شامل تبرستان بود نیز از آن جدا شد.
🗂️منابع: جغرافیای استرابون، ترجمه همایون صنعتی زاده ایرانشهر در جغرافیای بطلمیوس، يوزف ماركوارت تاریخ خاندان مرعشی، میرتیمور مرعشی التدوين فى احوال جبال، شروین محمد حسن خان اعتماد السطنه تاریخ تبرستان، ابن اسفندیار صوره الارض، ابن حوقل نزهه القلوب، حمدالله مستوفی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🗣 🌐Telegram, 🌐Instagram, 🐦Twitter 🌐Discord, 🌐Group, ⭐️Boost Telegram
نمایش همه...
❤‍🔥 8👍 1
مازندران باستان
✅استانی که امروز مازندران خوانده میشود در گذشته های دور، خود قلمرو دو کنفدراسیون قبایلی و در دوره هخامنشی بخشی از دو شهربان نشین بود. بخش شرقی آن شامل شهربان‌نشین وهرگانه یا هیرکانی یا گرگان که مرکز آن موسوم به زادرکرته در منتهی علیه شرق مازندران امروزی احتمالا حوالی بهشهر بوده و بخش غربی به همراه گیلان امروزی بخشی از شهربان‌نشین ماد بود. به نظر میرسد که مرز این دو باید رود هراز بوده باشد. ⚜سکاهای شرقی ✅در غرب رود هراز تا رود سپیدرود مردمانی کوه نشین و احتمالا سکایی یا ایرانی جنوبی میزیستند که هم نامانی در ارمنستان و پارس و دهستان داشتند آنچنانکه دو جای نام مشابه از ایشان باقیمانده است. یعنی دو آمل یکی در ترکمنستان و یکی در ایران که به نظر میرسد این دو در واقع «آموی» بودند. هرودت و استرابون نیز از ماردها بعنوان یکی از قبایل کوه نشین پارس یاد کرده اند که به راهزنی اشتغال داشتند. این امر میتوان اشاره به عام بودن نام مارد داشته باشد. ⚜تپورها ✅اما نام تپور را در نقشه های یونانی اولیه در شرق در حوالی قرقیزستان امروزی میتوان دید و جغرافیای بطلمیوس نیز از ایشان در کنار سکاهای شرق یاد کرده است و سپس مورخان عهد سلوکی و اشکانی اولیه از ایشان بعضا میان وهرگانیها و ماردی ها و بعضا میان آریه ای ها (هراتی ها) و هیرکانی ها (گرگانی ها) یاد کرده است. به نظر میرسد که در دوره سلوکی و اشکانی پای تپورها به غرب باز شده باشد و ایشان میان وهرگانی ها و آریه ای ها و سپس در دوره اشکانی میان وهرگانی ها و ماردی ها ساکن شده باشند. ⚜دوران ساسانی ✅در آغاز در هنگام ظهور اردشیر بابکان او به نامه نگاری پرداخت تا شاهان محلی را با خود در راستای یکپارچگی ایرانشهر همراستا کند و گشنسب شاه تبرستان با او همرای شد و از بابت این کار خود توانست با حمایت اردشیر تا سپیدرود پیشروی کند و بر بخش اعظم سرزمین موسوم به پتیشخوارگر مسلط شود. در اسناد و متون و کتیبه های ساسانی از قلمرو گشنسب شاهیان با عنوان تپورستان یاد شده و این منطقه ذیل وهرگان یا گرگان قرار داشت. ✅اما در دوره ساسانی متاخر گشنسپیها احتمالا با حمله هپتالیان در ۴۸۸ میلادی سقوط کرده و کیوس، شاهزاده ساسانی که هپتالیان را بیرون کرد جانشین ایشان شد. اما او نیز توسط برادرش خسرو برکنار شد و زرمهر پسر سوخرا کارن پهلو به حکومت تپورستان رسید و حکومت زرمهر شاهیان شکل گرفت که ایشان نیز به دست گاوباره، شاهزاده دیگر ساسانی پسر پیروز، پسر نرسه کامگار، پسر جاماسب، برادر قباد و پسر پیروز شاهنشاه بر افتادند و دودمان گاوبارگان روی کار آمد. ⚜دوران اسلامی ✅در این مدت مفهوم جغرافیایی کهن پتشخوارگر یا به قول استرابون پارخواتراس، خود به یک ولایت تبدیل شد که شامل تپورستان، کومس، گرگان، دیلم و گلان میشده و مرکز آن در دوره ساسانی کومس (دامغان) بود. گاوبارگان در برابر حملات متمادی اعراب دچار کاهش قلمرو شدند تا اینکه حکومتشان توسط منصور عباسی برافتاد و از آن تاریخ مسلمانان (عرب و ایرانی) بر جلگه این منطقه مسلط شدند. آنان از این سرزمین با عنوان طبرستان یاد کردند و مرز طبرستان با دیلم همچون دوره ساسانی در چالوس بود. اما از این زمان تبرستان از لحاظ سیاسی به دو بخش جلگه و کوهستان تقسیم شد که جلگه در اختیار عمال خلافت همچون برمکیان و طاهریان بود و کوهستان در تصرف خاندان های کهن منتسب به ساسانیان نظیر باوندیان و کارنوندان قرار داشت. ⚜تفاوت دیلمیان و تبرستانی ها ✅مورخان و جغرافی نویسان مسلمان از مردم شناسی تبرستان سخن گفته و به تفاوت های ایشان با دیلمیان پرداخته اند. برای نمونه ابن حوقل (درگذشت: ۹۸۸ میلادی) دیلمیان را لاغر اندام و کم مو توصیف میکند ولی تبرستانی ها را پرمو و پیوسته ابرو معرفی می کند. این دو تکه بودن جلگه و کوهستان سبب شد که نام و هویت جدیدی به نام مازندران شکل بگیرد. آنچنانکه اسپهبد رستم شاه غازی باوند که همزمان با سلطان سنجر و در ساری مستقر بود هویت خود را نه تبری یا تبرستانی بلکه مازندرانی معرفی میکند و قلمرو خود را مازندران میخواند. در دوره مغول عملا دو استان در این منطقه شکل گرفت. ⚜مورخان دوره اسلامی ✅حمد الله مستوفی در کتاب جغرافیایی نزهه القلوب، از دو استان مازندران و تبرستان یاد کرده است. مازندران مدنظر مستوفی شامل جرجان (گرگان) بعنوان مرکز، موروستاق، آمل و رستمدار (رویان)، دهستان (در جنوب غرب ترکمنستان)، روغند، سیاه رستاق و زیر مجموعه خراسان بود اما تبرستان مدنظر مستوفی نیز شامل خوار، دامغان؛ سمنان، بسطام،‌ گردکوه، فیرزکوه، دماوند، پریم (سوادکوه) و خرقان است.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🗣 🌐Telegram, 🌐Instagram, 🐦Twitter 🌐Discord, 🌐Group, ⭐️Boost Telegram
نمایش همه...
❤‍🔥 6👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
👑مازندران باستان👑
نمایش همه...
8👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
سرو کشمر
سرو کشمر درختی بود که به باور پیروان آیین زرتشت به دستور زرتشت در کشمر (کاشمر امروزی) کاشته شده بود. سرو کشمر درختی بسیار زیبا و بزرگ بود که تا زمان عباسیان در ایران وجود داشت. در زمان عباسیان وقتی آوازه این درخت به گوش متوکل (خلیفه عباسی) رسید، او فرمان داد که درخت بریده شود و برای او فرستاده شود؛ پس از این فرمان مردم زرتشتی آن شهر پیشنهاد دادند که در برابر نبردین درخت، ۵۰هزار سکه بپردازند اما خلیفه این پیشنهاد را نپذیرفت و سرو کهنسال که تا آن ۱۴۰۰سال قدمت داشت را بریدند و برای خلیفه به بغداد فرستادند. وقتی یک روز مانده بود که درخت به بغداد برسد خلیفه مرد و این مطابق پیش‌گویی زرتشت بود که گفته بود هر که این درخت را ببرد، کشته خواهد شد‌.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🗣 🌐Telegram, 🌐Instagram, 🐦Twitter 🌐Discord, 🌐Group, ⭐️Boost Telegram
نمایش همه...
🔥 11 1
Photo unavailableShow in Telegram
اگر روزی فرا رسد که باید برویم اگر روزی مجبور شدیم صحنه تاریخ را ترک کنیم ، در را چنان محکم به هم خواهیم کوبید که جهان به لرزه درآید و بشر مات و مبهوت بایستد.
📎#یوزف_گوبلز وزیر تبلیغات و روشنگری رایش 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🗣 🌐Telegram, 🌐Instagram, 🐦Twitter 🌐Discord, 🌐Group, ⭐️Boost Telegram
نمایش همه...
❤‍🔥 19
Photo unavailableShow in Telegram
⚜️درک کمونیست به زبان ساده⚜️
-کمونیست ها میگویند: ما برترین ایدئولوژی را داریم. -جالب است کمونیست فقط در کاغذ اونم تازه شاید! جواب بوده وگرنه در کشورهایی که اجرا شده ، یا مردم توسط دولت کشته شدن یا از شدت گرسنگی تلف شدن یا به صورت وحشتناکی تجزیه شدن و ...
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🗣 🌐Telegram, 🌐Instagram, 🐦Twitter 🌐Discord, 🌐Group, ⭐️Boost Telegram
نمایش همه...
🔥 17😁 3
👑پارس ها پیش از ساسانیان👑
✅سرزمین پارس خاستگاه دولت هخامنشی و قلب تپنده هویت ایرانی در دوره باستان بود. اسکندر مقدونی با خشونت و کشتار بسیار این منطقه را تصرف کرد اما او و جانشینانش هرگز نتوانستند هویت ایرانی آن را دگرگون کنند. پارسیان فرمانروایی بیگانگان را برنتافتند و طی چند دهه دولتی محلی در پارس پدید آمد که فرمانروایان آن گرچه نتوانستند شکوه دوره هخامنشی را زنده کنند بیش از ۵۰۰ سال از سنت ها و هویت ایرانی پاسداری کردند. ⚜️فرمانروایان محلی پارس ✅درباره فرمانروایان محلی پارس اطلاعات زیادی در کتابهای تاریخی نیامده و مهم ترین منبع آگاهی ما، سکه های به دست آمده از آنهاست. سکه های فرمانروایان محلی پارس را میتوان به دو دوره تقسیم کرد؛ دوره نخست فرمانروایان محلی با عنوان «فرترکه» که سکه هایشان از حدود سال ۲۲۰ ق.م تا ۱۴۰ ق.م ضرب می شد و دوره دوم که این فرمانروایان محلی روی سکه هایشان عنوان «شاه» را نقش میکردند و ضرب سکه هایشان تا برآمدن دولت ساسانی ادامه یافت. ⚜️فرترکه ها ✅نخستین فرمانروایان محلی پارس فرترکه ها بودند. عنوان فرترکه در سندهای برجای مانده از دوره هخامنشی به معنای فرماندار یا فرمانده است و برای فرماندهانی به کار می رفت که زیر دست ساتراپ های هخامنشی بودند. تاكنون سکه های شش نفر از فرترکه ها به دست آمده که نخستین آنها فردی به نام بگدات است و به نظر می رسد بنیان گذار این دولت محلی بوده است. ⚜️سکه های فرترکه ها: ✅روی بیشتر سکه های فرترکه ها تصویر فرمانروا ضرب شده است در حالی که سرپوشی به سبک ساتراپ های دوره هخامنشی بر سر دارد. این سرپوش ویژه تا زیر چانه می آمد و به نظر میرسد دلیل آن ضرورت پوشاندن دهان در هنگام نیایش بوده است. در پشت سکه ها نمادهای ویژه ای وجود دارد که درباره خاستگاه و معنای برخی از آنها میان پژوهشگران اختلاف نظر هست. ✅مهم ترین تصویر پشت سکه ها سازه ای همانند کعبه زرتشت است که سه آتشدان بر فراز آن قرار دارد و فرمانروا روبه‌روی آن ایستاده در حالی که دستهایش را به نشانه احترام بالا آورده است. افزون بر این پرچمی مربع شکل نیز در سمت راست آتشدان ها وجود دارد که به چهار بخش تقسیم شده و چهار نوار از آن آویزان است. دیگر نماد پرکاربرد در سکه های فرترکه ها نقش فر کیانی (یا فروهر) است که در نقش برجسته های دوره هخامنشی به کار رفته است که در برخی سکه ها بر فراز آتشدانها ضرب شده است. در پشت یکی از سکه های فرترکه ها تصویر مردی در لباس هخامنشیان ضرب شده که خنجری در دست دارد و در حال کشتن جنگجویی یونانی است. به باور برخی پژوهشگران این نقش نمادی از پیروزی فرترکه ها بر دشمنی هلنی (شاید سلوکیان) است. ✅یکی از ویژگیهای بسیار مهم سکه های فرترکه های پارس به کارگیری الفبای آرامی است. چنان که می‌دانیم زبان آرامی در نامه نگاری های اداری دوره هخامنشی به طور گسترده به کار گرفته میشد. فرترکه ها از این میراث فرهنگی بهره بردند آن هم در زمانه ای که الفبای یونانی در سکه های سلوکیان و حتی اشکانیان به کار می رفت. شایان یادآوری است که شاهان اشکانی ده ها سال بعد به تدریج به سنتهای ایرانی بازگشتند و الفبای آرامی را در سکه های خود به کار بردند. ✅در مجموع میتوان گفت فرترکه ها از نمادهای هخامنشی زیادی در سکه های خود بهره برده اند که نشان دهنده تلاش آنها برای تأکید بر پیوندشان با هخامنشیان است با وجود این به پیامدهای هر گونه بلند پروازی سیاسی در دوره فرمانروایان نیرومند سلوکی نیز توجه داشتند. بنابراین از به کار بردن هر نمادی که نشان دهنده ادعایی فراتر از مرزهای پارس باشد از جمله تاج شاهنشاهان هخامنشی یا عنوان شاهنشاه خودداری می کردند. به نظر می رسد همین مشی محافظه کار دولت کوچک آنان را از گزند سلوکیان و بعدها اشکانیان در امان نگه داشت. ⚜️دوران اشکانیان: ✅مهرداد یکم اشکانی در حدود سال ۱۴۰ ق.م سلوکیان را از ایران بیرون راند و قدرتش را به سرتاسر سرزمین های ایرانی از جمله پارس گسترش داد. شاهان محلی پارس فرمانبرداری از اشکانیان را پذیرفتند و در مقابل اجازه یافتند همچنان به نام خود سکه بزنند و در امور داخلی خویش پارس در دوره اشکانی مستقل باشند. با وجود این، فرمانروایان پارس با تغییر در سبک سکه هایشان وفاداری خود را به دولت اشکانی نشان دادند. ✅مهمترین دگرگونی در این سکه ها کنار گذاشتن واژه فرترکه و جایگزینی آن با واژه «شاه» بود. همچنین در جنس سکه های پارس دگرگونی هایی پدید آمد تا با سکه های رایج در دوره اشکانی هماهنگ شود. نمادهای روی سکه ها نیز دگرگون شد؛ روی سکه های دوره تصویر نیم رخ راست فرمانروا ضرب میشد ولی شاهان پارسی همانند اشکانیان نیم رخ چپ را روی سکه ها ضرب میکردند. شاهان پارسی در پوشش، به ویژه تاج، از سکه های اشکانی الگوبرداری میکردند.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🗣 🌐Telegram, 🌐Instagram, 🐦Twitter 🌐Discord, 🌐Group, ⭐️Boost Telegram
نمایش همه...
👍 8🔥 1
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.