پیغام آشنا - ناصر دانشفر
5 954
مشترکین
-1224 ساعت
-287 روز
-11330 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
با توجه به نتایج نظرسنجی مرتبط با مسابقات، با کدام گزینه موافقید.Anonymous voting
- الف) ادامه دادن این کار منطق ندارد و باید از آن اجتناب نمود.
- ب) ادامه دادن آن را با اصلاحاتی مفید میدانم و خواهان آن هستم که کار متوقف نشود.
۱۰- در بسیاری از نظامهای پادشاهی شخص شاه گام به گام قدرت را به پارلمان و نهاد حکومت منتقل کرد و خود در راس نظام باقی ماند. اما فقط نمادین، او رئیس حکومت یا نماد وحدت ملی شد، بدون آنکه از قدرت سیاسی سهمی داشته باشد. یعنی شکل نظام همچنان پادشاهی ماند، اما قوای حکومت از آن ملت شد. ملت قدرت را بین سه قوه قانونگذاری، قضایی و اجرایی تقسیم کرد. وجود شخص پادشاه در راس نظام فقط حفظ یک سنت بود آن هم با رای و اراده ملت.
👍 1
پاسخنامهٔ مسابقهٔ کتابخوانی شمارهٔ (۲)
۱- عصر جدید دوران خود بنیان شدن انسان است. دوران شروع عقل گرایی است. انسان دیگر کتاب مقدس را برای توضیح خویش، طبیعت و جهان کافی نمیداند. او به علم و تجربه تکیه میکند. خردگرایی و روی بر تابیدن از کتاب مقدس به نقد وحی و سرانجام نفی آن در علوم و سیاست میرسد.
۲- پروتستان (به فرانسه: protestant) شاخهای از مسیحیت است که مبانی آن نخستین بار توسط مارتین لوترکینگ مطرح شد. مکتب پروتستان دستور العملهای خود را مستقیماً از کلام خدا استخراج میکند، و در عبادت نیز رابط آنها با خدا، که کمال بخشش است، تنها مسیح است؛ در حالی که پیروان کلیسای کاتولیک روم از تعالیم کلیسای خود پیروی میکنند، و در عبادت نیز از طریق توسل به مریم عذرا و قدیسان به راز و نیاز با مسیح میپردازند. سه اصل اساسی همهٔ شاخههای پروتستانتیسم از این قرارند:
کتاب مقدس تنها سرچشمه تعالیم است و مؤمنان هیچ نیازی به وحی و الهام اضافی و اصول اعتقادی جدید که مغایر کلام مقدس خدا باشد، ندارند؛
نجات و رستگاری در دنیای بعد از مرگ تنها از طریق فیض خدا (و نه اعمال ما) حاصل میشود؛
همه مؤمنان در مقام کشیش هستند و میتوانند کتاب مقدس را بخوانند و تفسیر کنند.
این باعث انشعاب در کلیسا و جدایی بسیاری از مسیحیان از اردوگاه کاتولیکها گردید.
۳- توماس هابْز ( Thomas Hobbes) (یا تامس هابز) یکی از فیلسوفان سیاسی انگلستان و آغازگر بهکارگیری عقلانیت و استدلال در اندیشههای سیاسی و انسانشناسی بود. وی بیشتر به سبب کارهایش در فلسفهٔ سیاسی و کتاب لِویاتان (به لاتین: Leviathan) نو شهرت دارد. هابز این کتاب را در سال ۱۶۵۱ نوشت. با ارائه لویاتان، هابز روش استدلال عقلانی را در فلسفه و اندیشه سیاسی و اجتماعی نمایش میدهد. لویاتان، بنیانی عقلانی برای بسیاری از نظریههای قراداد اجتماعی در فلسفهٔ سیاسی به وجود آوردهاست.
۴-جان لاک (John Locke) از فیلسوفان سدهٔ ۱۷ میلادی انگلستان بود که بهطور گسترده به عنوان پدر لیبرالیسم کلاسیک شناخته میشود. لاک از مهمترین شارحان نظریه قرارداد اجتماعی و پیروان مکتب تجربهگرایی است. نظرات او بر پیشرفت شناختشناسی و فلسفه سیاسی مؤثر بود. او از تأثیرگذارترین اندیشمندان عصر روشنگری شمرده میشود.
۵- منتسکیو یکی از اندیشمندان سیاسی فرانسه در عصر روشنگری بود که در ۱۶۸۹ در بوردو زاده شد. مونتسکیو به پژوهشهای علمی، تاریخی و حقوقی توجه ویژه داشت و چون از وضع آن زمان کشور ناخرسند بود با نام مستعار کتابی به نام نامههای ایرانی منتشر کرد و چون این کتاب مورد توجه واقع شد، در ۱۷۳۷ میلادی به عضویت فرهنگستان فرانسه برگزیده شد. رفتهرفته از دادستانی کنار کشید و به تدوین اثر نامآور خود، روحالقوانین پرداخت. این کتاب با اقبال عمومی روبهرو شد و بعدها نیز از مضامین آن در اداره بسیاری کشورها و دولتها استفاده شد. مونتسکیو بر این باور بود که انقلاب و شورش و خونریزی کاری از پیش نمیبرد و آنچه یک جامعه نیاز دارد قانون است. میانهروی در سیاست از ویژگیهای برجسته مونتسکیو بود.
۶- ژان ژاک روسو (Jean-Jacques Rousseau) فیلسوف، نویسند و آهنگساز اهل جمهوری ژنو، در سدهٔ هجدهم و اوج دورهٔ روشنگری اروپا میزیست. اندیشههای او در زمینههای سیاس، ادبی و تربیتی، تأثیر بزرگی بر معاصران گذاشت. نقش فکری او که سالهای زیادی از عمرش را در پاریس سپری کرد، به عنوان یکی از راهگشایان آرمانهای انقلاب کبیر فرانسه قابل انکار نیست. اگر چه روسو، از نخستین روشنگرانی است که مفهوم حقوق بشر را بهطور مشخص به کار گرفت، اما نزد او از این مفهوم تنها میتوان به معنایی ویژه و محدود سخن به میان آورد. در مجموع باید گفت که وی رادیکالتر از هابس و جان لاک و منتسکیو میاندیشید. شاید به همین دلیل است که برخی از پژوهشگران تاریخ اندیشه، وی را اساساً در تداوم سنت فکری عصر روشنگری نمیدانند، بلکه اندیشهٔ او را بیشتر در نقد فلسفهٔ روشنگری ارزیابی میکنند.
۷- در سال ۱۹۰۰ یعنی ۱۰۰ سال قبل از آغاز قرن بیستم، نیمی از مردم جهان مستعمره بودند و در هیچ کشوری به غیر از زلاندنو حق رای عمومی وجود نداشت. قوای حکومت در هیچ جا منتج از اراده ملت، ( تمام شهروندان یک جامعه) نبود. انسان در آرزوی تشکیل نظامهای سیاسیای بود که در آن از تبعیضات نژادی، دینی، مذهبی، جنسیتی و ... ایدئولوژیک اثری نباشد.
۸- قرن بیستم آزمایش بزرگ بشر در رابطه با ساختار حکومت است. در این دوران است که دموکراسیهای مدرن کل میگیرند.
۹- دموکراسیهای مدرن بر اساس حقوق بشر شکل میگیرد و این موضوع بنیانی برای ارزشهای این نظامها میشود. اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ به تصویب میرسد.
ادامه در پست بعد
👍 1
Repost from دلنوشته ها - رحیم قمیشی
من و مهدی نصیری!
✍ رحیم قمیشی
با آقا مهدی خیلی رفیقم، اما از نقد او اصلأ نگران نیستم، او جنس متفاوتی دارد. خیلی کم ناراحت میشود.
با سیاسیون بسیاری نشستهام، گاه نظرات تندی در باب سیاست خارجی و داخلی نظام، و وضع کشور داشتهاند، اما در مصاحبههایشان چنان سخن میگویند که تنها میتوانم سرم را از شدت تعجب بخارانم!!
- یعنی این همان خودش است!؟
اما مهدی نصیری اینطور نیست.
برای همین به رفاقت با او افتخار میکنم.
کدام مقام مسئول و نظریهپرداز سیاسی با شجاعت آمده و گفته من قبلا اشتباه کردم؟ جز آقایان منتظری و تاجزاده، پیدا کردن سومیاش واقعا مشکل است، اما مهدی براحتی اشتباهات گذشتهاش را میپذیرد.
عنصر صداقت را دست کم نگیریم. مهدی فکرش همانست که به زبان میآورد. بدون ذرهای تظاهر، ریا و دروغ.
همه اساتید علوم سیاسیام به من تاکید میکردند، هیچوقت نگو "همین است و جز این نیست"، با قطعیت نظر نده، این کلمات "به نظرم" "من فکر میکنم" "احتمالا" را نگذار از زبانت بیفتند. میگفتند پیشرفت غربیها بسیاریاش مدیون همین چند کلمه است، و عقبماندگی ما ناشی از آنست که همه با قطعیت بیخود سخن میگوییم. "حتما چنین خواهد شد"، یقینا هدف آمریکا ایناست! فلانی صد در صد جاسوس است و...
چه اشکال دارد بگوییم به نظر من، شاید، فکر میکنم.
ولی مهدی نصیری دائما در کلامش تکرار میکند، من اینطور فکر میکنم. به نظر من.
و این سرمایه بزرگی است.
بسیاری از آنهایی که داخل کشور بوده و به خارج رفته اند، ناگهان یادشان آمده شاهد چه فجایع پنهانی بودهاند. چه حرفها که نمیشد بزنند و حالا بیان میکنند.
گر چه آقا مهدی صادقانه گفته نرفته که بماند، مگر ممنوعالورود شود! اما لحن گفتار و مواضع و بیانش، با رسیدن به کانادا ذرهای تغییر نکرده. طرحش برای اتحاد ایراندوستان، همانی است که وقتی ایران بود، به وضوح میگفت. اگر چه خیلیها آن موقع خود را به کر بودن میزدند.
واین صفات مهم در کمتر انسان مشهوری پیدا میشود.
من با نظرات آقا مهدی هرگز صد در صد موافق نبوده و نیستم. همانطور که به نزدیکترین افراد به خودم نیز گفتهام، اختلاف نظر باعث رشد انسان ها میشود و اساسا زندگی چقدر بیمزه و بیمعنا میشد، اگر همه با هم همنظر بودند. برای همین با دوستان صمیمیام نیز همیشه اختلاف نظر دارم، در کمال احترام.
من به آقای رضا پهلوی نمیگویم شاهزاده.
من در نظراتم اسمها را مهم نمیدانم، ایدهها را ارجح میدانم، نمیگویم تاجزاده، میگویم این ایده.
من اصولم را تعریف میکنم، هر کس به اصول چندگانهام آری گفت او را همنظر خود دانسته و دست ائتلاف به او میدهم، مگر جنایتکار باشد یا تروریست و یا بدانم دروغ میگوید. لذا زور نمیزنم کسانی را که به ایدههایم اعتقادی ندارند را به موافقت با اصولم ترغیب کنم
من وقتی نمیدانم طرفداران ایدهای۲۰ درصد هستند، ۴۰ یا ۸۰ درصد، هیچ درصدی را اعلام نمیکنم. میگویم درصدی قابل توجه.
ولی مهدی اینطور نیست.
من بیشتر با دوستانم مشورت میکنم، مهدی کمتر!
مهدی بسیار خوشبینانه به همه نگاه میکند، من هم خوشبینم اما نه بسیار!
گفتهام مهدی جان مردم از اسامی عبور کردهاند، از نام سیستمها هم عبور کردهاند. آنها ایرانی میخواهند سربلند، زندگیای میخواهند سالم و بهروز، افرادی میخواهند صادق، یکرو، متفکر، آیندهنگر.
و چیزی که ایران دارد همینها هستند.
این را صادقانه گفتهام.
ایران به اندازه دویست رئیس جمهور توانا در خود دارد، اگر سلطنت مشروطه شد، پانصد شاه قوی و بیادعا در خود دارد. دست از اسامی بردار.
گوش نمیکند!
گفتهام برنامهها مهم هستند نه جمعها.
گوش نمیکند.
گفتهام ما از دیکتاتوری و از مقام مادامالعمری میترسیم. حتی آدمهای خوبش.
گوش نمیکند!
بالاخره فرقی باید باشد بین یک طلبه روزنامهنگار و یک درس خوانده علوم سیاسی!!!
من آقای نصیری را دوست دارم، صداقتش را، صراحتش را، شجاعتش را، بیان ایدههای نو او را، انرژی فوقالعادهاش را، دلسوزیاش را برای آینده ایران و مردمش.
و به نظرات او احترام میگذارم. اگر حتی در مواردی اختلاف نظر داشته باشیم.
نه او سعی میکند مرا تغییر دهد.
نه من سعی میکنم را را عوض کنم!
زندگی با همین تفاوتهایش زیبا میشود.
کاش آنها که به ایده زیر یک چتر آوردن دلسوزان ایرانِ آفای نصیری، نقدهای تند دارند، طرح خودشان را بدهند.
و اگر هیچ طرحی ندارند صادقانه بگویند دستمان خالیست. طرحی نداریم.
اگر فکر میکنند با رد هر طرحی شخصیتی نصیبشان میشود، بدانند؛
آینده ایران در خطر است، و ما به شخصیتهای ترسو، ساکت، محافظهکار، نان به نرخ روز خور، هیچ نیازی نداریم.آنها مواظب باشند موقعیتشان از دست نرود.
ایران نیازمند افرادی است که دغدغه واقعی ایران را دارند و خطر میکنند.
و آقا مهدی نصیری بهنظرم یکی از آنهاست.
به او و نظریاتش همیشه احترام میگذارم.
@ghomeishi3
👍 75❤ 7👎 1
چرا در مسابقه شرکت نمیکنید؟Anonymous voting
- الف) بدلیل مشغلههای زندگی فرصتی برای این کار ندارم.
- ب) زمان اختصاص داده شده برای پاسخگویی کم است.
- پ) در شرایط کنونی آن را کار بیهودهای میدانم.
- ت) سطح سوالات پایین و ارزش فکر کردن ندارد.
- ث) تعداد پرسشها زیاد است و باعث بی رغبتی میگردد.
- ج) جایزه اختصاصی آنقدر کم است که انگیزه ایجاد نمیکند.
- چ) همینکه سوال و جواب را نگاه میکنم، برایم کافیست و استفادهٔ لازم را میبرم.
- ح) به مطالعه علاقهای ندارم.
- خ) اینجا محل مناسبی برای تعلیم و تعلم نیست.
👍 2❤ 1
سلام و عرض ادب
همانطور که مستحضرید بعد از اتمام تعطیلات نوروزی علاوه بر روند پیشین، در چهار زمینهٔ اقتصاد، حقوق، کتابخوانی و ریاضیات مطالبی خدمت دوستان عرضه گردید که سه بخش آن در قالب مسابقه انجام میگردد.
دلیل این رویکرد نیاز همهٔ ما به یادگیری است، امری که در ضرورت آن نیاز به قلمفرسایی نیست.
برای این کار با افراد خبره مشورت گردید و در هر زمینه با لطف و کمک این عزیزان فعالیت به شکلی که در مرعی و منظر شماست، تاکنون پیش رفته است.
علیرغم انتظار من تعداد پاسخ دهندگان به سوالاتی که زمان زیادی برای طراحی و تهیهٔ پاسخنامهٔ آنها صرف میشود به شدت اندک است. علت این امر هر چه که باشد، به طور طبیعی موجبات دلسردی بنده و دوستانم را فراهم میآورد. برای فهم دلیل این موضوع بر آن شدم که با طرح پرسشهایی به چرایی آن واقف گردم.
اگر عزیزان لطف کنند و در نظرسنجی ذیل این پست شرکت نمایند، سپاسگزار خواهم شد.
در پایان از اینکه تاکنون تکتک برندگان جایزهٔ خود را به خیریه هدیه کردهاند، اعلام خرسندی نموده و از آنان تشکر مینمایم.
ارادتمند
ناصر دانشفر
👍 10❤ 3
سلام و عرض ادب
از اشتباه رخداده صمیمانه پوزش میخواهم.
👍 9
بازگشت همه به سوی اوست
با کمال تأسف، برادر مبارز نستوه و خستگیناپذیر آقای لطفالله میثمی، جهان هستی را بدرود گفتهاند.
رحلت ایشان را خدمت همسر، فرزندان، برادران، خواهر ایشان تسلیت عرض میکنم. برای آن عزیز سفرکرده آرزوی غفران الهی و برای دوستان و بستگان وی صبر و اجر خواهانم.
ناصر دانشفر
❤ 19😭 6👍 1🤮 1
بازگشت همه به سوی اوست
با کمال تأسف، مبارز نستوه و خستگیناپذیر آقای لطفالله میثمی، جهان هستی را بدرود گفتهاند. مردی که همهٔ عمر با تمامی فراز و فرودهایی که در دوران مبارزاتی خود داشت، هیچگاه از فکر تعالی وطن غافل نشد.
رحلت ایشان را خدمت همسر، فرزندان، برادران، خواهر ایشان تسلیت عرض میکنم. برای آن عزیز سفرکرده آرزوی غفران الهی و برای دوستان و بستگان وی صبر و اجر خواهانم.
ناصر دانشفر
😭 4
آیا با متن ذیل به عنوان اصل سیودوم قانوناساسی موافقید؟
هیچکس نمیتواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد.Anonymous voting
- بله
- خیر