⌇ Vanilla
༄ Everyone call me cat. https://telegram.me/BChatBot?start=sc-304392-JVpmZH2
نمایش بیشتر421
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-37 روز
-2330 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from ⋆ 𝑃𝑒𝑎𝑛𝑢𝑡 𝑏𝑢𝑡𝑡𝑒𝑟
ساتوروی عزیزم،
الان جایی نشستم که برای اولینبار همدیگهرو دیدیم. به تو فکر میکنم، به امروزی که مالِ توعه و من ازش سهمی ندارم. مهم نیست؛ همین که مطمئن بشم چشمهات هم مثل لبهات میخندن واسم کافیه. به تو فکر میکنم. به ما؛ به اینکه میتونستم کیک تولدترو خودم درست کنم، همونجوری که دوستداری. واست یه جشن کوچولو و خودمونی میگرفتیم. دوتایی کارتدعوتهای آبیرنگ، به رنگ چشمهات درست میکردیم و روش ستارههای کوچولوی مشکی میزدیم. امکان نداشت که رمزشب یادمون بره. میدونم که موقع تزئینکردن خونه مجبور میشدم هی بهت اخم کنم تا به خوراکیها ناخنک نزنی و توام با مظلومنمایی گولم میزدی؛ آره، تو نقطه ضعفِ منی. از مهمونها رمزشبرو میپرسیدیم و بهشون کلاههایی که باهم درست کردیمرو میدادیم. هیچ اعتراضی واسه نپوشیدن کلاهها قبول نبود، حتی واسه نانامیسان! مجبورش میکردیم برقصه یا واسمون آواز بخونه. مگومی هم با یوجی؛ میدونم که از پسش برمیاد و مجبورش میکنه که یکم خوشبگذرونه. هرچند خونهرو با خرگوشهاش شلوغ کرده اما اشکالی نداره. دلم میخواد تمام لحظات امشبرو ثبت کنم تا همیشه به قیافهی بامزه و احمقت بخندم. لحظهی فوتشدن شمع و چشمهای بستهات. دلم میخواد خندههای از تهدل بچهها مخصوصا یوجیرو کنارت ببینم. میدونم از دست بچهها سالم نمیموندی و قرار بود کل صورتت کیکی بشه. وقتی توی آشپزخونه مشغول تمیزکردن صورتت بودیم یواشکی، جوری که بقیه متوجه نشن میبوسیدمت. تو واسه من از کیک هم شیرینتری. من عاشق کنار هم بودنمونم اما دلم میخواد زودتر مهمونی تموم بشه تا بتونم نیمهشبرو با تو بگذرونم؛ دوتایی. میتونیم بریم بالای پشتبوم و زیر نور مهتاب باهم برقصیم. آتیشبازی کنیم و بادکنکهارو بترکونیم. مجبورم از ترس نسوختن موهام ببافمشون البته که زیاد مهم نیست. همین که لبخند تورو ببینم کافیه. کادوی تولدترو بهت بدم و با لبهای آویزونت روبهرو بشم. وقتی داری نق میزنی که از کادوت راضی نیستی با عشق بهت نگاه کنم. خدایمن. نمیتونم بهت نه بگم پس امشب در اختیار توام. حتی میتونی بهم پاپیون بزنی؛ به عنوان کادوی تولد قبولم میکنی؟ قولمیدم تا وقتی نفس دارم ببوسمت؛ تکتک اجزای صورتترو. امشب هوا یکمی سوز داره. نباید شبتولدت سرما بخوری پس بهتره برگردیم تو. میتونستم تا وقتی خوابت ببره بیدار بمونم و نوازشت کنم. قول میدم که از کنارت تکون نخورم. امشب شب توعه پس قراره هرچیزی که تو میخوای اتفاق بیفته. دارم به تو فکر میکنم. به ما؛ به مایی که میتونست امشب کنار هم باشه. یهشمع کوچولویِسفید رو تنهایی فوت میکنم و خیال میکنم که باهم اینکارو کردیم.
تولدت مبارک ساتورو ♡
Repost from ⋆ 𝑃𝑒𝑎𝑛𝑢𝑡 𝑏𝑢𝑡𝑡𝑒𝑟
مثلا اگه همین الان یهویی بهت تکست بدم که بیای دمپنجره اتاقت تا یواشکی بریم بیرون، باهام میای؟ یا نه- منتظر بمونیم همه بخوابن بعدش یواشکی منو ببر توی اتاقت؛ میتونم به عنوان مدل ازت استفاده و طراحیت کنم، شاید طرحنهایی خوب از آب دراومد و زدیش به دیوار کنار تختت که هرموقع چشمهاترو باز کردی، ببینیش و یاد من بیفتی. میتونیم لبهی پنجره بشینیم و ماهرو تماشا کنیم و آهنگهای موردعلاقه همدیگهرو گوش بدیم. حتی میتونیم پتوپیچ تا صبح فیلم ببینیم و خوراکی بخوریم؛ کوکیهایی که پختم و خوراکیهای موردعلاقهاترو هم میارم. میتونیم تا صبح کنار همدیگه دراز بکشیم و توی چشمهای هم خیره بشیم، همدیگهرو بغل کنیم و ببوسیم، جوری که هیچوقت طعم لبهای همدیگه از یادمون نره. دلم میخواد مثل یه بچهگربهی لوس خودمو بهت بمالم و سرمو توی سینهات جا بدم و تو با موهای بهمریخته و فرفریم ور بری تا خوابم ببره.
اصلا میتونیم هرکاری که تو میخوای انجام بدیم. مهم نیست. فقط دلم میخواد امشبرو کنار تو بگذرونم. توام دلت میخواد؟
Repost from ⋆ 𝑃𝑒𝑎𝑛𝑢𝑡 𝑏𝑢𝑡𝑡𝑒𝑟
Want to rip my chest open, take my heart out, make it solid somehow and then smash it in a million pieces.
Repost from ⋆ 𝑃𝑒𝑎𝑛𝑢𝑡 𝑏𝑢𝑡𝑡𝑒𝑟
Meet me where you can break the silence, Meet me where the light greets dark.
Repost from ⋆ 𝑃𝑒𝑎𝑛𝑢𝑡 𝑏𝑢𝑡𝑡𝑒𝑟
همیشه نقاشیهامرو دوست داشت. عادتداشت موقع نقاشی کشیدن بهم خیره بشه و با محبت بهم نگاه کنه. میگفت تو هر نقاشی یه تیکه از روحت رو جا میذاری و من تماشا کردن تیکههای روحت رو دوست دارم و از دیدنش سیر نمیشم. به پیشنهادش یه گالرینقاشی زدم. خودش میگفت حاضره تموم تابلوهای نقاشیمرو به بالاترین قیمت بخره اما هیچوقت نفهمید که با یهلبخند میتونه همشونرو مال خودش کنه. یهروز که داشتم سیگار میکشیدم، بهم گفت: "انقدر سیگار نکش." جا خوردم.
پرسیدم: "پس چی بکشم؟"
گفت: "چشمهاترو."