"مـسـیـحِ آتــش🫀"
𝚃𝚢𝚙𝚒𝚗𝚐..: 𝖋𝖎𝖗𝖊 𝖘𝖆𝖛𝖎𝖔𝖗 ✨️🔥 𝚂𝚝𝚊𝚛𝚝:03/01/16 🍷 ᴛʜɪs ɴᴏᴠᴇʟ ɪs 𝚟𝚒𝚘𝚕𝚎𝚗𝚝 , ʀᴇᴄᴏɴsɪᴅᴇʀ..‼️ ᴡʀɪᴛᴇʀ: 𝙱𝙰𝙷𝙰𝚁𝙰🐾
نمایش بیشتر3 042
مشترکین
+32324 ساعت
+5267 روز
+78130 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from تبادل (اکانت بزرگه)💖
_میخوام یه جوری رو ک.ی.رم سواری کنی که انگار وسط جنگی و داری اسبت رو میتازونی فریان😏
وقتی مرد نالید، دستش رو دور کمرش گذاشت و اون رو یک ضرب رو التش نشوند.
_سواری کن فرمانده🔥 بهم نشون بده چه تولهسگ خوبی تربیت کردم.
_عاح... حرومزاده. حرومزاده لعنتی.
تندتر رو کلفتش بالا و پایین کرد و...
https://t.me/+tAT4g2fD4pBmZGRk
https://t.me/+tAT4g2fD4pBmZGRk
5300
Repost from تبادل (اکانت بزرگه)💖
00:11
Video unavailable
ترجیح میدم اگه قراره پاهام رو واسه کسی باز کنم، یه شاهزادهی زال نباشه که چشمهای کورش اونقدری نور نداره تا فرق سوراخ کون و دماغم رو تشخیص بده.😏🔥
حرفش به قدری صریح و رواعصاب بود که آریو رو برای گاییدنش مشتاقتر کنه.
قلادهی دورگردنش رو کشید و فرمانده مثل سگ زیر پاهاش افتاد.
_پس امروز یه طوری میگامت که بفهمی دیدن یا ندیدن چشمهام فرقی رو جنده بودن تو نداره. هنوز هیچی نشده خشتکت باد کرده تولهسگ هرزه.
انگشتش رو یک ضرب تو سوراخش فرو کرد و پیرسینگ رو نیپلش رو کشید. امشب با گاییدن سوراخاش بهش نشون میداد ارباب کیه👅💦🍑
https://t.me/+tAT4g2fD4pBmZGRk
https://t.me/+tAT4g2fD4pBmZGRk
شاهزادهای که زاله و چشمهاش خوب نمیبینه، عاشق فرمانده ۳۵ ساله دشمن میشه و وقتی فریان راز ندیدنش رو میفهمه، مجبوره برای نگه داشتن رازش، فرمانده رو زندانی کنه و هر شب اون رو زیر خودش بهفاک بده🔥👅💦
1.11 MB
👍 2
14610
Repost from " تبادل شبانه "🎀
Photo unavailable
❌🆘چنل آوردم صکصی🆘❌
نمیــدونی برا #مستـرت چی فـوروارد کنی😂❌
⚡️#عکس mistress و slave 😈🔥
💦کلیپ و #چالش های tiktok😍✔️
https://t.me/+lbwWUvlGj8Q1YjMx
https://t.me/+lbwWUvlGj8Q1YjMx
گیف #نـود برا آب کردن دل ددیــت😼😍
بدو بیا ددیـتو #خیــس کن💦👅
❌فیلمهای #ممنوعه bdsm🔞🏳🌈💋🍆
https://t.me/+lbwWUvlGj8Q1YjMx
https://t.me/+lbwWUvlGj8Q1YjMx
😈🔥#بپاچ توووووو فقط🔥😈
👍 1
24700
Repost from " تبادل شبانه "🎀
00:03
Video unavailable
همخونه گی لاو انتقامی بیناجنس 👅🫃
پسر رو شبیه خودش تو خونه پدریش می بینه و میفهمه پسرعموش ازش بچه داره🎀🧸🫦
کرم رو بیشتر روی تنم ریخت و حس لزج شدن بین پاهام حالم رو بد کرد
- دردش یه لحظهاست لیتل خیانتکارم! میبینی به فکرتم کرم رون کننده استفاده کردم...
حتی لحن حرف زدنش هم چیزی از خماری و نئشگی تنم کم نکرد
- بدنم درد می کنه... انتقام چیو میگیری پسرعمو؟
برخورد دیک گنده و سی* خش به باسنم دهنم رو بست
- انتقام مخفی شدنت و توله پس انداختن! من پسر میخوام...
دستش رو روی سینهام کشید که واضح تونستم رگ های برآمده رو ببینم
- لیتل فراری من وارثِ باران رو میزایی!
کلاه دیکش به بدنمبرخورد کرد و گرمای بدنم بالا رفت
- روی تخت انقدر روی تنت می کوبم و اسپرم هام رو خالی می کنم که نطفه پسرم شکل بگیره! وارثِ بهای باران...
https://t.me/+DjOY9MkORdVlNjU0
https://t.me/+DjOY9MkORdVlNjU0
animation.gif.mp40.70 KB
23610
Repost from N/a
#چوب تنیس رو برداشتم و جلوی چشم های آرتین کمی خم شدم و باسنـم رو #قمبل کردم و تکون ریزی خوردم که #پلاگدمی شروع کرد به تکون خوردن🙊🫦
با چوب تنیس اسپنکی به یکی از کپلای باسنـم زدم و بعد با دو دستم کپلای باسنـم و از هم جدا کردم🔥
سرم رو سمت ددی چرخوندم که دیدم آرتین داره لباس هاش رو درمیاره🤤
روی تخت منو پرت کرد و پاهام رو باز کرد و #چـو_چـولـم رو مالید.
انگشت فـاکـشو وارد ک*صـم کرد🍑
آندره همونطوری تند تند با انگشتش توی #ک_صـم تلمبه میزد یهو گفت...
https://t.me/+_ft2pzPfUTkxNTc8
https://t.me/+_ft2pzPfUTkxNTc8
41100
Repost from N/a
00:17
Video unavailable
زبونشو تو دهنم فرو کرد، چنگی به سینه هام زد و آروم مردونـگیشو واردم کرد🍆
چند دقیقه بعد صدای آه و نـالههام و برخورد بدنامون بهم دیگه تو اتاق میپیچید.
کمی که گذشت #مردونگیشو ازم بیرون کشید و رو تخت نشست.
#محکم بغلم کرد و منو رو پاهاش نشوند♨️
سر مردونگیشو به سـ*وراخ #بهشتم مالید و بعد آروم آروم نشوندتم روش😈
_پاهاتو دور کمرم حلقه کن...
با تردید نگاهش کردم که سرشونه برهنمو بوسید و گفت: زودباش عروسکم...🫦
پاهام و دور کمرش حلقه کردم.
با این کارم مردونگی #کلفتش کامل واردم شد.
پهلوهامو محکم گرفته بود و نمیزاشت تکون بخورم که یکدفعه...🔞🔥
https://t.me/+_ft2pzPfUTkxNTc8
https://t.me/+_ft2pzPfUTkxNTc8
3.42 MB
21510
Repost from تبادل (اکانت بزرگه)💖
زبونت رو بیار بیرون
نقش سگ بودنت رو خوب اجرا کن👅💦
وقتی توجهی به حرف آریو نکرد، مرد سیلی محکمی رو صورتش کوبید و دهنش رو باز کرد. تفش رو تو دهنش پرت کرد و زبونش رو با دو انگشت بیرون کشید.
_حرف گوش کن فرمانده! من همیشه آدم مهربونی نیستم. یه وقت دیدی بردمت جلوی مردم سرزمینت و سوراخ گشادت رو گاییدم😏🍑🔥
فریان با عصبانیت تلاش کرد فاصله بگیره ولی وقتی انگشتهای آریو رو سوراخش نشست، فاتحهی خودش رو خوند.
قرار بود همهی عزت و آبروش رو با گاییده شدن زیر این شاهزاده حرومزاده از دست بده🥵🔞
https://t.me/+tAT4g2fD4pBmZGRk
https://t.me/+tAT4g2fD4pBmZGRk
13800
Repost from تبادل (اکانت بزرگه)💖
00:02
Video unavailable
_حرومزادهی عوضی! ولم کن.
با تکون خوردنش زنجیرهایی که دست و پا و گردنش رو بسته بودن سر و صدا کرد و آریو با تفریح به جسم بسته شدهی زیر پاش زل زد.
_دیشب که برای بیشتر فرو رفتن ک...یرم تو سوراخ گشادت گریه و التماس میکردی. چیشده فرمانده؟ یادت رفته کون گردت رو عقب میکشیدی تا بیشتر فرو برم تو سوراخت؟😏💦👅
دستش رو روی پیرسینگ نیپل فریان گذاشت و با تمام توان اون رو کشید.
_پس حالا هم دهنت رو ببند و مثل یه تولهسگ خوب خم شو و پاهات رو از هم فاصله بده. میخوام سوراخ گشادت رو یه جوری بگام که بفهمی اربابت کیه.🔞🔥
https://t.me/+tAT4g2fD4pBmZGRk
https://t.me/+tAT4g2fD4pBmZGRk
اسیر جنگی که زیر ک...یر شاهزاده و نگهبانای قصرش گاییده میشه🥵
IMG_4937.mp42.57 KB
24510
#مسیح_آتش_پارت_78
یه مرد جوون به جای اولیاش اومده بود و منتظر بودیم آتش هم بیاد
نگاه موشکافانهام بین شایان و اون مرد میچرخید
چند تقه به درخورد و اتش وارد اتاق شد
اون مرد با دیدن آتش از جا بلند شد
_نمیدونستم اینجا تدریس میکنی پسر!
اتش سری تکون داد و همونطور که دوستانه باهاش دست میداد گفت:
+شرایط اینطور ایجاب میکرد..
همو میشناختن..از کجا؟
_بفرمایید بشینید جناب پارسا!
آتش سری برای مدیر تکون داد و نشست
مدیر با تاسف نگاهی به من انداخت و رو به آتش گفت:
_جناب پارسا هم شما و هم خواهر و شوهرخواهرتون که خیر مدرسمونن انسان های شریفی و با آبرویی هستید اما متاسفانه مسیحا دیگه داره از کنترل خارج میشه!
نگاه اتش با این حرف مدیر به سمتم کشیده شد
سریع سرمو انداختم پایین و تو دلم به اجداد مدیر سلام علیک کردم
_اولاش یکم وضعش بهتر بود اما رفته رفته داره به بچه های دیگه هم اسیب میزنه!
و با دست به شایان اشاره کرد
ای پسره پدرسگ!
🍓 61👍 4💘 1
85445
Repost from تبادل (اکانت بزرگه)💖
من لیلیم! دختری که مجبور شد به مدرسه لزبینا بره... همونطور که از اسمش مشخصه اونجا جایی برای لزبیناست و نمیتونی تنها باشی... البته این قانون برای همه بجز کارا دنریس صدق میکرد... تا قبل از اینکه من بیام!🔥
#لزبین #عاشقانه #مدرسهای #اسمات
https://t.me/+V0ZzsYz8y2g3MjU0
https://t.me/+V0ZzsYz8y2g3MjU0
26410