شعر، داستان ، نمایشنامه،دکلمه و موزیک بیکلام 🌈SH🌈
✅بهترین کانال/ شعر / داستان/ نمایشنامه/ دکلمه و موزیک بیکلام🌈SH🌈
نمایش بیشتر7 085
مشترکین
+324 ساعت
+487 روز
+38730 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Photo unavailableShow in Telegram
دوستانی که اعتقاد دارید
عزاداریتون قبول
این روزها و شبها وقتی توی خیابون قدم میزنید
و نذری میخورید
و ظرفهاشو توی خیابون رها میکنید،
ی کم به فکر این پاکبان ها هم باشین.
این دوستان زحمتکش ساعتها باید توی این گرما ظرفای خالی شما رو جمع کنن.
گناه داره ظلمه واقعا.
برای امام حسین عزاداری میکنید
نذریها رو نوش جان میکنید
ظرفهاشون بندازید داخل سطل آشغال یا همراه خودتون بیارید منزلتون.
ی کم رحم و تفکر 🙏🌻🌱
دکلمه
من چه میدانستم تو خواهی ٱمد
نه منتظر کسی بودم
نه در خیال کسی زندگی میکردم
نه برای دیدن کسی لحظه شماری میکردم
نه رهگذری مرا جذب خود میکرد
نه دیدن دختری که باد در شال ان می پیچید
نه دیدن دختری زیبا که در کنج یک کافه نشسته بود
نه خیال عاشقی در سر داشتم
نه از شنیدن اهنگی طلب عشق میکردم
با خود زندگی میکردم
هر روز به خیابان یا کوچه میرفتم
برای خود مینوشتم
بدون ٱنکه کسی در خیالم باشد
برای خود خرید میکردم
بدون انکه به یاد کسی باشم
پشت چراغ قرمز نه دختر گل فروش برای من اهمیتی داشت
نه گلهایش نه ان دستهای مهربانش
گل را میخواستم چکار
اصن برای چه باید از او گل میخریدم
منتظر سبز شدن چراغ بودم
بدون توجه به چشمان معصوم ان دخترک از ان عبور میکردم
نه نگاهش برایم اهمیتی داشت
نه دستهای سرخ شده دخترک در سرمای سخت زمستان
نه روز تولدی برای مهم بود
نه روز ولنتیاین
روزهایم مثل روزهای قبل تکراری و بی رنگ بود
صبح را شب و شب را بدون انگیزه ای صبح میکردم
چه فرقی میکرد صبح باشد یا شب
با دیدن دختر و پسرهای عاشق درمسیر خانه شوقی در من ایجاد نمیشد
حتی میلی به دیدن انها نداشتم
تا اینکه تو ٱمدی
با لبخندی زیبا و چشمانی براق
با امدنت همه چیز تغییر کرد
حتی روزها و شبهای من
حتی پریدن پرنده ای از شاخه ای به شاخه دیگر
به راستی تو از کجا امدی
این همه سال تو بودی و من در نبودت با همه قهر بودم
امدی و من غرق در خیالت شدم
شاید باور نکنی با امدنت من حتی در خیالت هم زندگی کردم
بعد از امدنت دیگر پشت چراغ قرمز به دنبال ان دخترک گل فروش بودم
تا تمام گلهایش را برایت بخرم
و چه زیبا بود حضور او در جای که من بی توجه سالها از کنارش عبور میکردم
و چه مهربان بود دخترک گل فروش و دریغ من هیچگاه قبل امدنت مهربانی ان کودک معصوم را حس نکرده بودم
تو امدی و من خود را فراموش کردم
و دنیای خود را با تو ساختم
بدون تو حتی حال گلهای شمعدانی ایوان خانه ما نیز خراب است
و چه زیباست حضورت در لحظه لحظه زندگی من
#امیر_نادری
🌱
مشکل از جایی شروع شد که
یک مشت آدمِ اشتباه،
با هم به زیرِ سقفهایی رفتند،
که قرار بود میزبانِ آدمهای درست باشد...
مشکل از جایی شروع شد که
دونفرهایی با هم جفت شدند
که هرکدام یا دلشان جایِ دیگری بود،
یا دنیاهایشان با هم فرق داشت...
دونفری که حتی سرِ سوزنی یکدیگر را نمیفهمیدند...
مشکل از جایی شروع شد که
بیشترِ دونفرهای جهان،
همخانه شدند اما همدل نشدند...
فارغ شدند اما عاشق نشدند...!
و مشکلِ اصلی درست همانجایی شروع شد که
همان دونفرهایِ اشتباهی،
سه نفر شدند...!!!
نرگس_صرافیان_طوفان
🌻🌱
@sheery_sh
دکلمه
زیبا نگار من
گاهے به خانهی خود سری بزن
اینجا شهر بوی غریبانهی گلهای پژمرده را به خود گرفته است
پرندگان از لانه ی خود ڪوچ ڪرده اند
ڪوه ها در خواب زمستانی خفته اند
و آسمان انتظار طلوع خورشید را میڪشد
ما هرڪداممان بے صدا آمدنت را فریاد میزنیم
زیبا نگار من...
آهنگ دلتنگے نُت به نُت تو را مینوازد
جام صبرمان مانند دریایے خروشان طاقتش را باخته است و بر صخره ها میڪوبد
اینجا دلتنگے عجیب رنگ غروب جمعه را به خود گرفته است
چایمان سرد شده است
پنجره ها با هم گلاویز شده اند
و شاخ و برگ درختان به درون اتاقم پناه آورده اند
تنها سایه ام رد پای خاطراتت را به همراه من به دوش میڪشد
دلبر زیبا روے من
نبض احساس لحظه های بی تابی من
من ،، از دیروز هم دلتنگ ترم
خودت را به این شهر گمشده
به این اتاق تاریڪ
و به این قلب بی تاب برسان
#سارینازڪیانی
👍 1
🌙
از من نرنج
تقصیر من نیست
اگر هر شب با یاد تو
به خواب میروم
اگر هر روز
دورترین مسیر را
انتخاب میکنم
تا لحظهای، ثانیهای
از کنارت عبور کنم
از من نرنج
تقصیر من نیست
اگر هنوز هم
دوستت دارم..
#حاتمه_ابراهیم_زاده
👍 3👏 1
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.