cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

🌵 کانال موسیو شین

موسیو_شین دلنوشته های یک مرد 🌵🌱

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
342
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

00:04
Video unavailableShow in Telegram
IMG_5731.MP43.10 MB
معرفی کتاب: کتاب گل پنهان به قلم پرل باک با روایتی جذاب به عشق ممنوعِ دختر جوان ژاپنی و سربازی آمریکایی پس از صلح ژاپن و آمریکا می‌پردازد. این اثر برای خالق خود جایزه‌ی نوبل ادبیات را به ارمغان آورد. 📕 گل پنهان ✍🏻 #پرل_باک 🌵کانال موسیو شین Join : @Monsieur_shin
نمایش همه...
گل پنهان.pdf25.49 MB
ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید این گیسو پریشان‌کرده بیدِ وحشیِ باران یا نه! دریایی‌ست گویی، واژگونه بر فراز شهر شهر سوگواران هر زمانی که فرو می‌بارد از حد بیش ریشه در من می‌دواند پرسشی پی‌گیر با تشویش رنگ این شب‌های وحشت را تواند شُست آیا از دل یاران؟ چشم‌ها و چشمه‌ها خشکند روشنی‌ها محو در تاریکیِ دلتنگ هم چنان که نام‌ها در ننگ هر چه پیرامون ما غرق تباهی شد آهْ باران! ای امید جان بیداران بر پلیدی‌ها که ما عمریست در گرداب آن غرقیم آیا چیره خواهی شد؟ #فریدون_مسیری 🌵کانال موسیو شین Join : @Monsieur_shin
نمایش همه...
#به_سرخی_لبهای_یار #به_قلم_فاطمه_بامداد #قسمت_46 نگاهش کردم سعی کردم محکم باشم این دیگه با همه فرق می‌کرد، نمیتونم بذارم بهم توهین کنه، اونم محتاج منه، همینطور که من بهش محتاجم، با اخم لب زدم _درست صحبت کن _خفه شووووو با چشمای عصبی نگاهش کردم خواستم چیزی بگم که داد زد _به چه جرات منو مسخره خاص و عام میکنی پوزخندی بهش زدم _دوست ندارم هیچی از پولای تو داشته باشم، اونقدر دارم که محتاج تو نباشم اونقدر جدی اینو گفتم که محکم کوبید تو دهنم باچشمای ناباور دستم رو روی صورتم گذاشتم هنوز از سیلی که بهم زده بود صورتم داغ بود نگاهش کردم چطور جرات کرد دست رو من بلند کنه، چطور به خودش اجازه داد که منو بزنه، منی که تا امروز حتی پدرمم یکبار کتکم نزده، از این سیلی خوردم تمام تنم میلرزید اشکام بی اختیار رو گونه ام می غلتید که با سرعت ماشین از جاش کنده شد، نمیتونستم حتی برای یه لحظه دیگه کنار این نامرد بشینم با بغض لب زدم _بزن کنار اما گوشش بدهکار نبود پاش رو رو پدال گاز فشار می داد و با خشم از ماشینای دیگه سبقت میگرفت و لایی میکشید یه لحظه تمام جونم تو سرم اومد در ماشین رو باز کردم و جیغ زدم _گفتم نگه دار با اخم نگاهم کرد _نگه دار وگرنه خودمو پرت میکنم پایین با بهت نگاهم کرد خواستم خودمو پرت کنم که داد زد و سر یع ماشین رو کنار خیابون نگه داشت، با سرعت زیاد ازماشین پیاده شدم و به صدا زدناش توجهی نکردم و با هق هق دستم رو برای ماشینا تکون می دادم که بالاخره یه پراید جلو پام ایستاد سریع سوار شدم و میون هق هقم آدرس خونه رو گفتم ماشین حرکت کرد و من تو بهت سیلی که خورده بودم غرق بودم دستم روجای سیلی گذاشتم و از تو کیفم آینه همراه جیبی اموجیم رو برداشتم و بازش کردم با دیدن قرمزی صورتم اشکم چکید رو گونه ام، جای انگشتای مردونه اش روگونه ام بود رو گونه من مگه من چیکار کرده بودم که مستحق سیلی بودم، از بغض و حرص میلرزیدم این اشغال همین اول راه ذات پلیدش رو نشون داد نمیخوام نمیخوام باهاش ازدواج کنم حتی صوری حتی اگه نتونم جراحی کنم ازدواج نمیکنم باهاش، اصلا انقدر به بابا التماس میکنم تا قبول کنه ولی با این ازدواج نمیکنم، فقط تو عمرم کتک نخورده بودم که امروز خوردم، پوست سفید صورتم قرمز قرمز بود، حالا چجوری برم خونه؟ بارسیدن جلوی خونه کرایه رو به راننده دادم و پیاده شدم آروم به طرف خونه حرکت کردم که صداش باعث شد وجودم پر بشه از حرص و نفرت، بی تفاوت انگار صداش رو نشنیده باشم به راهم ادامه دادم که یهو بازوم تو دست کسی اسیر شد، خواستم بازوم رو از دستش در بیارم که نشد دستم رو محکم فشار میداد یه جوری که حس میکردم بازوم میون دستش درحال خورد شدنه، زور یه فیلو داره بیشعور برگشتم طرفش _ولم کن نگاهم کرد با اخم زل زد به صورتم چشمش روی جای سیلیش ثابت موند که با پوزخند لب زدم... #ادامه_دارد 🌵کانال موسیو شین Join : @Monsieur_shin
نمایش همه...
«در حقیقت، در شهرِ غم، چنان باران تندی می‌بارید که آدم می‌ترسید هنگام نفس کشیدن غرق شود...» سلمان رشدی 🌵کانال موسیو شین Join : @Monsieur_shin
نمایش همه...
منزلی امن تر از گوشه ی تنهایی نیست... 🌵کانال موسیو شین Join : @Monsieur_shin
نمایش همه...
تنها چیزی که از من دلجوئی می‌کرد امید نیستی پس از مرگ بود. فکر زندگی دوباره مرا می‌ترسانید و خسته می‌کرد، من هنوز با این دنیائی که در آن زندگی می‌کردم انس نگرفته بودم، آیا دنیای دیگر به چه درد من می‌خورد؟ - صادق هدایت 🌵کانال موسیو شین Join : @Monsieur_shin
نمایش همه...
📚 ویلسون کله پوک -اثر مارک تواین در ژانر کمدی سیاه در آغاز داستان این کتاب، زنی برده و جوان به خاطر نگرانی درباره ی ایمنی فرزند نوزادش، او را که پوستی روشن دارد، با بچه ی ارباب خود عوض می کند. تواین از دل همین اتفاق ساده، یکی از سرگرم کننده ترین، بامزه ترین و در عین حال گزنده ترین رمان های خود را خلق کرد. کتاب ویلسون کله پوک، در ظاهر همه ی عناصر لازم در یک داستان معمایی قرن نوزدهمی جذاب را در خود دارد: هویت های تغییریافته، جنایتی مخوف، کارآگاهی عجیب و راه حلی غافلگیرکننده و غیرمعمول. با این حال، این اثر یک داستان معمایی نیست. کتاب ویلسون کله پوک با پرداخت به فرهنگ آمریکا قبل از جنگ داخلی، جامعه ای را به تصویر می کشد که خود، جنایتکار است و تبعیضات نژادی و برده داری، جنایت های آن هستند. 🌵کانال موسیو شین Join : @Monsieur_shin
نمایش همه...
ویلسون کله پوک - مارک تواین.zip20.04 MB
«نحن ندفن في قلوبنا كل يوم أشياء لم نُخبر أحداً عنها» +ما هر روز چیزهایی را در قلب خود دفن می کنیم که درباره ی آن ها به کسی چیزی نگفته ایم. - محمود درویش @mongehaa
نمایش همه...
1
این شعر یکی از غمگین‌ترین غزل‌های فاضل نظری درباره‌ی کشمکش‌های ذهنی یک آدمی که خیانت دیده: تا بفهمم چیست صدبار از خودم پرسیدمش عشق آسان بود اما من نمی‌فهمیدمش دست او در دست من بود و دلش با این و آن باز اگر یک جو پشیمان بود می بخشیدمش از تب غیرت ندیدم اتشی جانسوز تر او کنارم بود و من با دیگران می دیدمش هیچ عشقی از خیانت نیست ایمن این بلا تا نیامد بر سرم افسانه می نامیدمش با دلم گفتم ببوسش تا فراموشش کنی گفت اگر میخواستم ان روز می بوسیدمش. 🌵کانال موسیو شین Join : @Monsieur_shin
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.