انجمن زیرشیروانی
«ما از همان خمیرۀ رویاهاییم.» دربارهٔ ادبیات و تمام روزمرگیهای مربوط به یک دانشجوی ترجمه
نمایش بیشتر4 565
مشترکین
+1824 ساعت
+597 روز
+26430 روز
توزیع زمان ارسال
در حال بارگیری داده...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.تجزیه و تحلیل انتشار
پست ها | بازدید ها | به اشتراک گذاشته شده | ديناميک بازديد ها |
01 دقیقا همینطوره 🫱🏻🫲🏻 | 912 | 3 | Loading... |
02 Media files | 995 | 9 | Loading... |
03 فکر کنم توی پنجتای برتر منه الان! | 975 | 4 | Loading... |
04 Magda: Why are you peeping at me?
Tomek: Because I love you. I really do.
Magda: And what do you want?
Tomek: I don't know.
Magda: Do you want to kiss me?
Tomek: No.
Magda: Perhaps you want to make love to me?
Tomek: No.
Magda: Want to go away with me? To the lakes, or to Budapest?
Tomek: No.
Magda: So what do you want?
Tomek: Nothing.
Magda: Nothing?
Tomek: Yes.
— A Short Film about Love 1988, Krzysztof Kieślowski | 1 415 | 24 | Loading... |
05 چه رندوم و بیربط. 😂 | 819 | 3 | Loading... |
06 حتی قانون شماره یک کلاس ویراستاریمون هم این بود که محیط ورد رو مشکی کنیم و حتی خود صفحه رو هم نذاریم سفید بمونه و خاکستری کمرنگش کنیم. واقعاً خیلی تاثیر داره. | 769 | 9 | Loading... |
07 من واقعا از تمهای تیره تلگرام بدم میومد. دوست داشتم همیشه سبز کمرنگ و کرم باشه تم تلگرامم. ولی از وقتی فهمیدم چقدر به چشم آسیب میزنه، مشکیش کردم و الان چشمام واقعاً کمتر اذیت میشه. دو سه روز طول کشید البته که عادت کنم به تیرهش. ولی خب دلیل اینکه الان محیط تمام نرمافزارهای ادوبی تیره شده هم همینه. نور سفید صفحه گوشی خیلی برای چشم مضره. مواظب چشماتون باشید خلاصه. | 799 | 12 | Loading... |
08 بچهها تلگرامم رو مشکی کردم و عکس ستارهها زو گذاشتم واقعا خدا شده. 😭 | 928 | 6 | Loading... |
09 حدقل بستنی باقلوایی دارم. 🍨 | 1 792 | 18 | Loading... |
10 آهنگ مهربون. | 1 841 | 67 | Loading... |
11 Media files | 1 902 | 12 | Loading... |
12 دفعه پیش یکی ازم پرسید این کتاب درباره چیه و اسمش یعنی چی. | 243 | 4 | Loading... |
13 همین الآن یادم اومد شبها که توی اتاقم تنهام یا گاهی میام بیرون و میرم توی راهرو و اتاق بغلی و آشپزخونه یا دستشویی یه صداهایی میشنوم. در و دیوارهای چوبی صدا میکنن. گاهی اینقدر زیاد میشه که فکر میکنم شاید یه نفر داره میاد ولی هیچکس نیست. ولی چوبها صدا میدن. انگار خاصیتشونه. از اول این سر و صداشون خیلی من رو به خودش جذب میکرد. از بچگی وقتی مامانم توی هال خوابیده بود و من میخواستم آروم برم از توی آشپزخونه یه چیزی بیارم و صدا نکنم و یهو یه چوبی صدا میداد و مامانم از خواب میپرید، من چوبها رو سرزنش میکردم. تازه داره براتون آشنا میشه؟ بله! رضا قاسمی، همنوایی شبانه ارکستر چوبها. در ادبیات دردآشنا پیدا میکنید! | 2 021 | 28 | Loading... |
14 آخرین چیز رو بگم و برم | 213 | 1 | Loading... |
15 فکر کنم از تیر ماه. مطمئن نیستم. | 184 | 0 | Loading... |
16 سلام شهرزادجان💕
کلاس های free discussion برگزار میکنید؟ امکانش هست لطف کنید و تایم حدودی بگید که کی شروع میشه🥲 | 214 | 0 | Loading... |
17 بچهها محاورهای حرف نزدم، شعر و شاعریتون رو رو کردیدا کلکا. | 214 | 1 | Loading... |
18 سلام عزیزم
امیدوارم که شب با تو مهربان باشد، تو که روز، در فرسودنت کم نگذاشت. تو که از اندوه و خستگی حرف نزدی، تا خوشحالیِ عزیزانت را خراب نکنی.
|حميد سليمی| | 214 | 5 | Loading... |
19 به نظر من ترجمه هر چی به سمت ادبی شدن بره، لذتش هم بیشتره. ترجمه ادبی کلا rewarding تره. اما نه اینکه بقیه متون لذتبخش نباشن. نتیجه و روانی و اینکه الان یکی که نمیتونه انگلیسی بفهمه، کیتونه فلان داستان رو بخونه خیلی بهم انگیزه میده البته بعضی وقتها که دارم یه متن سخت رو ترجمه میکنم احساس یه رمزگشا رو دارم. یعنی همهش حس میکنم ترجمه نمیکنم، دارم یه کار مهم باستانی و هوشمندانه انجام میدم. یه ذره باید عاشق زبان و عاشق سر و کله زدن باهاش باشی. شاید اولش لذتبخش نباشه ولی بعد از یه مدت اصلا نمیفهمی زمان چجوری گذشته. | 455 | 7 | Loading... |
20 شهرزاد میشه بگی چطور از ترجمه لذت می بری ؟
به نظر من خیلی کسل نده است اینو از روی او ریدینگ های بزرگ فاجعه کتاب زبان مون میگم | 395 | 3 | Loading... |
21 امیدوارم توی امتحانت موفق باشی. 🌸 | 215 | 0 | Loading... |
22 بنده نیز امتحان تاریخ دارم ولی همچو جغد بیدار هستم!
و لطف نیست واقعیت هست، بسیار چنل و شخصیت زیبایی دارید.
پ.ن: میدونم طرز حرف زدنم شاید کمی عوض شده باشه اما وقتی هیجانی میشم اینطوری میشه-
https://t.me/peopleintheattic/3817 | 215 | 0 | Loading... |
23 منظورتان چیست؟ در لفافه سخن میگویید.😔 | 215 | 1 | Loading... |
24 https://t.me/peopleintheattic/3817
منم خوابم نمیبره... بخاطر نفوذ آسمان نیست.
بخاطر نفوذ تو در ذهنم است
اینک شهرزاد دوباره از کدو تنبلش سخن میگوید
خود را جنگجو ماهری میدیم ولی اندوه شکست دارم
در جنگ با اژدهای عشوه هایت بلعیده شدم | 215 | 2 | Loading... |
25 ترجمه خیالی. 😭😂 | 185 | 0 | Loading... |
26 نمیدونم راستش آرزوی کوچیک محسوب بشه. یه لیست خرید کتاب دارم. یه آلاستار مشکی میخوام بخرم. با دوستهام میخواستم برم مسافرت. ترجمهم چاپ بشه شاید. | 246 | 2 | Loading... |
27 خداروشکر همهش یادم رفت. | 276 | 0 | Loading... |
28 وای! چه سوالی! میتونم دهها چیز بگم. | 276 | 0 | Loading... |
29 شهرزاد میشه یک آرزوی کوچولویی که داری رو بگی مثلا یه کاری انجام بدی یه چیزی بخری | 276 | 0 | Loading... |
30 شما لطف دارید. من که هنوز هستم! آسمان در من نفوذ کرده و اینجانب را خواب نمیبرد. | 307 | 1 | Loading... |
31 سلام دختر! میدونی چیه؟ توطئه در کار است چرا همهی چنلهای محبوبم ناشناس گذاشتن ولی من دیر میرسم همش :]... | 307 | 0 | Loading... |
32 Media files | 307 | 1 | Loading... |
33 https://t.me/peopleintheattic/3807
تازه تو چنلم فور کردم. هیچی دیگ امشب شدیم ستارهای*شهرزاد چه کرررد🫶🏼. | 307 | 0 | Loading... |
34 خودت رو بهش معرفی کن خب که بدونه. | 276 | 1 | Loading... |
35 https://t.me/peopleintheattic/3795
کاش کدو تنبل منم میدونست که یه کدو سبز وجود داره. | 276 | 1 | Loading... |
36 آیا این یک نشانهست؟؟ | 276 | 1 | Loading... |
37 صحبت از پروست شد. منم در حال خوندنم و واقعا نمیدونم چطور توصیفش کنم...
این قسمت از کتاب برای تو:))) | 276 | 7 | Loading... |
38 واقعاً. | 306 | 0 | Loading... |
39 فکر کردید شهرزاد پیج پابلیک بزنه چی میشه؟ من پیج پرایوتشو دارم سالی یه استوری میذاره میره😂 | 336 | 2 | Loading... |
40 عالی شد! اتفاقا بکگراند چت من هم بود. برای یک نفر ولی و به صورت دو طرفه که برای اون هم عوض بشه. بذاریدش برای اون یک نفر سما هم. | 306 | 2 | Loading... |
Magda: Why are you peeping at me?
Tomek: Because I love you. I really do.
Magda: And what do you want?
Tomek: I don't know.
Magda: Do you want to kiss me?
Tomek: No.
Magda: Perhaps you want to make love to me?
Tomek: No.
Magda: Want to go away with me? To the lakes, or to Budapest?
Tomek: No.
Magda: So what do you want?
Tomek: Nothing.
Magda: Nothing?
Tomek: Yes.
— A Short Film about Love 1988, Krzysztof Kieślowski
Dekalog VI - part 4 - Zbigniew Preisner (128).mp32.99 MB
حتی قانون شماره یک کلاس ویراستاریمون هم این بود که محیط ورد رو مشکی کنیم و حتی خود صفحه رو هم نذاریم سفید بمونه و خاکستری کمرنگش کنیم. واقعاً خیلی تاثیر داره.
من واقعا از تمهای تیره تلگرام بدم میومد. دوست داشتم همیشه سبز کمرنگ و کرم باشه تم تلگرامم. ولی از وقتی فهمیدم چقدر به چشم آسیب میزنه، مشکیش کردم و الان چشمام واقعاً کمتر اذیت میشه. دو سه روز طول کشید البته که عادت کنم به تیرهش. ولی خب دلیل اینکه الان محیط تمام نرمافزارهای ادوبی تیره شده هم همینه. نور سفید صفحه گوشی خیلی برای چشم مضره. مواظب چشماتون باشید خلاصه.
Photo unavailableShow in Telegram
بچهها تلگرامم رو مشکی کردم و عکس ستارهها زو گذاشتم واقعا خدا شده. 😭