خـنـجـر پـنـهـانـ⛓جـنـونـ عـشـقـ
اُمــگــا🔞ورس هـــــــ🔥ــــــات🌈 ۶ پارت در هفته👩💻 ناشناس یوری: https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1556468-0iPC35S کانال پشتیبان: https://t.me/Yona_Supportchannel
نمایش بیشتر5 999
مشترکین
-3624 ساعت
-1037 روز
+25030 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from N/a
ددی خشنی که محکم و تند تند توی سوراخ کوچولوی بیبی بویش تلـ ـمبه میزنه و حسابی به بیبی کوچولوش حال میده🤤♨️ مشاهدهفیلم
100
تا حالا دختر کابینتساز دیدید؟
من دلآرا، اولین دختری شدم که پابهپای فؤاد با تخته و چوب کار میکردم.
چرا؟ چون یه مرد قوی و بانفوذ اجازه نمیداد هیچجا کار پیدا کنم.
عشق قدیمی من، کیانمهر سپهسالار... هر جا که برای کار رفتم باعث شد سهسوته اخراج شم.
اما یه نفر تو کابینتسازی بهم کار داد: فؤاد....
سرش درد میکرد برای دعوا... لات نبود، لوتی بود.
نه از کیان میترسید، نه از عاقبت کمک به من...
تا اینکه...
https://t.me/+XPHxrF0BrOk2OTM0
https://t.me/+XPHxrF0BrOk2OTM0
1800
Repost from N/a
00:07
Video unavailable
_شلنگ دستشویی قشنگ اندازه ک.ص گشادته🌸💧🐚
سر شلنگ رو به ک.صم چسبوند و شیر آب رو باز کرد که آب با فشار توم رفت و ناله ای از شهو..ت کردم👅🧸
_جوووون چه ک.صت باد کرد دیدی بالاخره تو دستشویی مدرسه دارم میگامت جن..ده
شیر آب رو بست و سر شلنگ رو تو فرو کرد و ناله بلندی کردم👄💦🍓
دستشو به ک.صم برد و با شنیدن صدای پدرش پشت دستشویی از ترس تو دستش جیش کردم...🍼🫧🥺
https://t.me/+OfwvB0F74wk5Mjk0
پسره تو دستشویی مدرسه ک.ص دختره رو با شلنک پاره میکنه🔞🍬🌈
۱۲ ظهر پاک شه 🌞
1400
Repost from N/a
#part9
_ می دونی چرا بهشتت پاره شد؟
دستم رو روی شورتش گذاشتم وآروم انگشتم رو روی بهشتش کشیدم و زیر گوشش گفتم:
_ چون کی**رم کلفته و این سوراخ کوچولوی تو تنگ! دست کن تو شورتم، ببین کلفتیشو!
بلندش کردم و روی پاهام نشوندمش و عضوم رو فرستادم لای پاش...
_ آقا... درد داره توروخدا...
_ هیش... می خوام بمالونم بهش فقط. داخل نمی فرستم. ❌👇💦
https://t.me/+QSrxcrx8cCs4YjU0
https://t.me/+QSrxcrx8cCs4YjU0
عمران مرد خـــشن وهوسبازی که از روی شـــهوت دختر ۱۶ سالهای رو صیـــغه ی خودش میکنه و هرشب مجبورش میکنه ارضـــاش کنه...❌
3900
Repost from N/a
#part9
_ می دونی چرا بهشتت پاره شد؟
دستم رو روی شورتش گذاشتم وآروم انگشتم رو روی بهشتش کشیدم و زیر گوشش گفتم:
_ چون کی**رم کلفته و این سوراخ کوچولوی تو تنگ! دست کن تو شورتم، ببین کلفتیشو!
بلندش کردم و روی پاهام نشوندمش و عضوم رو فرستادم لای پاش...
_ آقا... درد داره توروخدا...
_ هیش... می خوام بمالونم بهش فقط. داخل نمی فرستم. ❌👇💦
https://t.me/+QSrxcrx8cCs4YjU0
https://t.me/+QSrxcrx8cCs4YjU0
عمران مرد خشن وهوسبازی که از روی شهوت دختر ۱۶ ساله ای رو صیغه ی خودش میکنه و هرشب مجبورش میکنه ارضاش کنه...❌
200
- نمیخوام با مردی بخوابم که همسن بابامه! لعنتی! انسانیت تو کجا رفته؟ که به یه دختر دبیرستانی تـــجاوز کنی حیوون؟!
چنگ به سینم انداخت و روم خیمه زد
- همون موقع که به دنیا اومدی به بابات گفتم دخترت زن من میشه و انتخاب دیگهای نداری. تو جزوی از حریم منی و از امروز به بعد زنم. چه با خواست خودت چه به زور و اجبار...
با گفتن این حرف شـــرتم کنار داد و...
https://t.me/+4MpWTrh7imIyODRk
5900
#خنجر_پنهان
#پارت103
میدونست امروز جشن ازدواج ارسلان و شاهزاده فرهانه.
امیدوار بود اجازه داشته باشه برا آخرین بار ببینتش.
صدای در رو که شنید ضربان قلبش بالا رفت. حتی درست نمیتونست نفس بکشه. دستشو رو سینهاش مشت کرده بود.
طرلان که تو اون حال دیدش سریع به سمتش رفت. حالت مسخ شدهی سامی اونو ترسونده بود.
میدونست دلیل این حال خرابش چیه.
×چیزی نیست عزیزم فقط لباساتو آوردم. آروم باش!
طرلان بغلش کرد و شروع کرد به ماساژ پشتش تا نفسش جا بیاد و زیر لب گفت،
×خدا از باعث و بانیش نگذره.
+خوبم بانو! مراسم... کی شروع میشه!
×برا همین اومدم. راستش ما یه تصمیمی گرفتیم. یعنی در شرایط فعلی بهترین تصمیمه.
سامی حدس میزد این بهترین تصمیمی که طرلان ازش حرف میزنه در شرایط عادی میتونه یکی از بدترین ها باشه.
بی حرف به طرلان خیره شد. بعد از چند لحظه مکث بالاخره تصمیم گرفت حرفشو به زبون بیاره.
×تصمیم گرفتیم بعد از ارسلان و فرهان، مراسم ازدواج تو و امیر زند هم همینجا برگزار بشه!
سامی از ترس رنگش مثل گچ سفید شد. دستاشو مشت کرد و به بدنش فشرد.
*این آخرین کاریه که برای حمایت از تو میتونیم بکنیم.
برای خرید vip کلیک کنید🔥
@Vip_Tel_manager
❤ 21
7002
Repost from N/a
نمایش همه...4200
Repost from N/a
پسره لباس جذب پوشیده واسه پارتنرش دلبری کنه ولی...🔞👀👣
#گی🏳🌈 #خشن ⛓#ممنوعه🔞 #عاشقانه♨️
https://t.me/+Yeek2c75UKQ1ZDhk
https://t.me/+Yeek2c75UKQ1ZDhk
🌙1 ظهر پاک🌙
700
Repost from N/a
نیما:ششش آروم نمیخوام جز من کسی صداتو بشنوه باید فقط برا خودم ناله کنی.
با چشای خمار بهش نگاه کردم که رفت پایین زبونشو گذاشت رو چ.و.چ.و.ل.م💦💦💦🔞
https://t.me/+j2FsrDiyLJwwMzg8
https://t.me/+j2FsrDiyLJwwMzg8
🌙1 ظهر پاک🌙
700