cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

(دلبر تماشایی ) ♥︎

𝗛𝗶 به قلم : توت فرنگی #بنرها_پارت_واقعی_رمان https://t.me/+HewW44oytMAzNjdk محافظ https://t.me/+xQCAWxKbtoVkMTk0 شخصیت ها https://t.me/+54X8iiTpBTg3YjY0 ربات ناشناس ما https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-695075-4ELJpuE

نمایش بیشتر
إيران62 298فارسی60 364دسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
2 436
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-327 روز
-15130 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

از امشب پارت گذاری میشه:)🥺
نمایش همه...
🩷(نازگل من)🩷 پارت : پنجم از اتاق رفتم بیرون ک چشم خدمتکار بهم افتاد ، منم نگاه کردم بهش تا ری اکشنش ببینم اول بی تفاوت نگاهم کرد و خاست بره که یهو انگار برق گرفته بودتش برگشت سمتم و میخ صورتم شد از نگاه خیرش خجالت کشیدم و سرم انداختم پاین و به جوراب مشکی بلندم خیره شدم با صدای ک تعجب ازش پدیدار بود گفت : +وای نازگل خانم چشام کف پاتون چقد خانوم و زیبا شدین با تعریفش نیشم شل شد با ذوق چرخیدم _ وایی تارا خانم واقعا خوب شدم ؟ قشنگ نگاه کن ببین مشکلی ندارم ؟ لبخندی بهم زد که از استرسم کاسته شه + مگه میشه بد شده باشی دختر حس خوبی از حرفش گرفتم بوسی رو هوا براش فرستادم که لبخند زیبایی بهم زد + وایی دختر ببین بندم کردی، اینجا برم صبحانه اقا اماده کنم نزاشت حرفی بزنم با سرعت ازم دور شد صبحانه رو صرف کردم با نگاه خیره بقیه ک بابا قصد رسوندن من به دانشگاه کرد دم دانشگاه پیاده شدم حتی متوجه نگاه متعجب بچه ها شدم که حتی دم گوش هم پچ پچ میکردن یکم از اعتماد ب نفسم کم شد با خودم گفتم نکنه منو مسخره میکنن ؟! نکنه اونجور که باید خوب باشم نیستم ؟ دستم از استرس یخ زد سعی کردم خودم اروم کنم چیزی نیس اریانا اروم باش وارد کلاس شدم خداروشکر بچه ها داشتن با هم صحبت میکردن و توجه ای به من نکردن مثل دم ورودی ! روی اولین صندلی نشستم و کوله پشتیم رو گذاشتم جلو پام نفس عمیق کشیدم ک کتاب مورد نظرم رو برداشتم گذاشتم رو میز با دفتر ک نوت برداری کنم ( نویسنده ) : شرمنده بچع ها من زیاد نمیتونم در مورد دانشگاه بگم چون چیزی در موردش نمیدونم
نمایش همه...
ب ادمین تب احتیاج دارم اگ سراغ دارین ایدی بدین بهم @GHOSTN_Z_87
نمایش همه...
ارامشه موزیکاش جوین شین لذت ببرید
نمایش همه...
نمایش همه...
پلی لیست یک روانی

WELCOME to HOTGIFX

از امشب پارت گذاری میشه لف ندید دلبرام :)🫀
نمایش همه...
به‌روزترین‌کانفیگ‌‌وبکاپ‌ملی‌وعادی‌درکانال‌ تلگرامی‌زیر
نمایش همه...
نمایش همه...
𝙵𝙸𝚁𝙴𝚆𝙰𝙻𝙻•𝚅𝙿𝙽•

I hate this planet. Source of﴾DarkTunnel،Nepsternet،ClientPro﴿configs Relationship💻 @Ny3ty

پارت جدید رو زودتر گذاشتم چون ب احتمال زیاد نتونم ساعت ۱۰ ان شم🥺🫀
نمایش همه...
✨💜💜✨ 💜✨✨💜 ✨💜💜✨ 💜✨✨💜 ✨💜💜✨ پارت : ۱۰۲ بعد نیم ساعت به خونه رسیدم با دلتنگی به کوچه خلوتمون نگاه کردم چطور طاقت دوری از اینجا رو داشتم :( چقدر خاطره داشتم از پدر‌ و مادرم وقتی بابا برای اولین بار برام دوچرخه خریده بود ، ی دوچرخه نارنجی یادمه بابا وقتی از سرکار میومد با خستگی ک داشت منو میاورد ک کوچه و بهم یاد میداد چطور بازی کنم باهاش صدای جیغ و خنده های شادمون کوچه رو پر کرده بود از دنیای خاطرات خوبم امدم بیرون ماشین رو جلوی خونه نگه داشتم و درشو باز کردم کلید رو از جیب مانتوم در اوردم کردمش ت قفل و پیچوندم ک با صدای تقی باز شد در رو کامل باز کردم تا ماشین رو وارد کنم دوبارع سوار شدم و وارد حیاط شدم ماشین رو نبردم ت پارکینگ چون واقعا حال نداشتم در رو بستم و چمدون رو از صندلی عقب کشیدم بیرون هیچ وقت در ورودی خونه رو قفل نمیکردم و دیگه نیاز نبود بازش کنم چمدون رو محکم گرفتم و کشیدم در خونه رو باز کردم که باد خنکی به صورتم خورد یاد جمله هیچ جا خونه ادم نمیشع افتادم واقعا هیچ جا خونه خود ادم نمیشد رفتم ت اتاقم و وسایلم چلوندم ت کمد خودمو انداختم روی تخت که صدای جیر مانندی داد مطمعنم اگ زبون داشت چندتا فحش خار مادر بم میداد چشمام با خستگی بستم درسته نمیتونستم دل از این خونه بکنم ولی اگه میموندم اینجا باربد و بابابزرگ ارامشم میگرفتن تو اولین فرصت دنبال ی خونه میگردم کپی ممنوع پیگرد قانونی داره ❌🚫 به قلم : 𝐑𝐨𝐬𝐢𝐭𝐚
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.