زاده‌یِ آسمان

دوستان اسم چنلو از Weتغییر دادم لفت ندید

توکه باشی پیش من خنده به دردا میزنم(:

من از همه بُریدم از همه کلاً چپیدم توو اتاق لامصب خودم

من‌از‌همه‌بُریدم‌که‌فقط‌ما‌‌ل‌خودت‌ِباشم((:

شب بخیر غارتگر شب های بی مهتاب من مِنتی بر دل گذار امشب بیا در خواب من(:

سیاه مشق ِ غریبی ست خطِ تقدیرم کسی به جز تو زبان ِ مرا نمی داند...(:

دو ماه اول پاییزعه درختا جوری بی برگ و خشک شدن که هیچکی باورش نمیشه که همین درخت بود که چندماه پیش نه گل و برگ حتی میوه داشت اره همین درختای که الان کوچیک ترین نشانه‌ای از حیاتو ندارن همینا پر میوه های خوشمزه و آبدار بودن وقتی اون حالت درختو میبینی حس میکنی همیشه قرارعه پرمیوه و جذاب باشن ولی خب درختا پاییزو زمستون دارن همون‌طور که بهار و تابستون دارن وقتی زمستونشونو میبینی که نباید قطع کنی‌ش نبااید بسوزنی نباید ولش کنی نباید ولش کنی… اره میدونم هیچی شبیه اولش نیست اصلا شباهتی به اون موقعی نداره که همش بهت یادآوری میکردم چقدر قشنگی. یادته داشتی به آسمون نگاه میکردی و گفتی ماهو میبینی چقدر قشنگ شده؟ برگشتم بهت زل زدمو  گفتم اره خیلی قشنگ شده:) من هنوز همون آدمم همونی که تورو تموم زندگی‌ش میدونست اره میدونم شاد نیستم میدونم همیشه پیش تو نمیخندم اخه قرار بود وقتی پیش توهم دیگه اون نقاب مزخرفی که جای بقیه ادما میزنمو نداشته باشم مگه خودت اینو نگفتی؟؟ چیشد که از یه‌جای به بعد انگار برات مهم نبود انگار توهم عاشق همون نقاب شده بودی و اصلا دوس نداشتی من واقعی‌رو ببینی چه برسه درکش کنی بفهمی‌ش و پاش بمونی تا بهارش برسه منکه بهت گفته بودم فقط صبر کن من قول میدم اون مرد زیر نقاب شاد تر و زیباتر از نقابش بشه ولی خب… تو صبور نبودی حوصله موندن نداشتی و همین یکی توجیه میکنی رفتارتو وقتی بهت گفتم میخوام برم و تعجب کردی چرا اشک نمیریزم چرا ناراحت نیستم چرا انگار هیچ حسی بینمون نبوده میدونی چرا؟ چون اگه کسی ناراحته منه واقعیه که لیاقت دیدنشو نداری این مردی که میبینی داره میره و تو صورتت نگاه میکنه و بهت میگه دوستت نداره همونیه که خودت میخواستی ببینیش من مقصر نیستم خودت بودی که حاضر نبودی بهای موندنمو بدی تقصیر توعه نه من فکرشم نمیکردم توهم تبدیل به یه زخم جدید بشی ولی اشتباه میکردم عین همیشه اشکال نداره من عادت کردم به این رفتار آدما توهم فکر کن مقصر منم و قدرتو ندونستم همیشه حقو به خودت بده شاید اینجوری آروم بشی

خود درگیر شنیدی؟ یعنی شب تصمیم میگیری صبح دوباره روال همون بهم تبریک نمیگی؟

نیاز دارم از توی اون صفحه چت لعنتی بیارمت بیرون و بغلت کنم بعدش بهت بگم ببین تو جات توی بغل منه نه پشت اون گوشی خب؟