Sepide !

دارم فکر چقدر اشتباه کردم... چقدر تو دلم،رو چیزایی پافشاری کردم که الان میفهمم به صلاحم نبوده دلم میخواد از اینجا به بعد،به برنامه ای که خدا واسم چیده اعتماد کنم.

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ من به اون باور باوره نرسیدم میدونی چی میگم؟ طرف تو فیلم راز میگه که باید انقدر برات این حس قوی باشه که اتفاق بیوفته

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ خیلی دلم میخواد باورش کنم و کار راه انداز بشه برام اما نمیدونم چرا انقدر مشکلات زیاده که اینا برای من شوخی جلوه می‌کنه🫠

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ قدرت ذهنو خیلی جدی بگیرید خیلی خارق العادس

دارم فکر چقدر اشتباه کردم... چقدر تو دلم رو چیزایی پافشاری کردم که الان میفهمم به صلاحم نبوده

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ خیلی جالبه که من مثلا کتابشو هم خوندم ولی حوصلم نمیکشه که فقط بخوام تمرکز رو یه‌چیز بزارم نمیگم اینا الکیه ولی انصافا هروقت دلی با خدا حرف زدم بهتر نتیجه داده

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ببین خیلی پیش میاد بارها شده مثلا به یکی فکر میکنم انگار جلو چشمه و واقعا اگه بیرون باشم طرفو میبینم و شگفت زده میشم میگم این مغز به دیدن اون فرد امروز باور کرده ولی نمیدونم چرا در مورد آرزوهامو و خواسته هام ذهنم انقدر قوی عمل نمیکنه برام

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ وای آره من یه مدت هرچیزی که میخواستم و تو یه دایره می‌نوشتم تو یه دفتر یعنی یه دایره میکشیدم اون آرزومو میزاشتم وسطش واقعا اگر به خیر و صلاحم بود در کوتاه ترین مدت اتفاق میوفتا

این و شما اکه تجربه دارید بگید...

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ سپیده جان؛ تو به نوشتن خواسته و رسیدن بهش اعتقاد داری؟ یا انرژی ها؟ یا به اینکه اگه رویاایی تو سرته که همیشه تو یادته نشونه ی رسیدن به اون نقطس و از این جور چیزا!؟ به این که شبیه اون چیزی که مدام بهش فکر میکنی تبدیل میشی،میرسی و...!؟