"اِچ"

تو نه دوری تا انتظارت کشم، و نه نزدیکی تا دیدارت کنم؛ و نه از آن منی تا قلبم آرام گیرد و نه من محروم از تو ام تا فراموشت کنم تو در میان همه چیزی.. -محمود درویش

خودم اطلاعاتی ندارم فقط صرفا چون برای یکی از دوستانم هست فوروارد کردم.

سلام دوستان برای همکاری با یکی از صرافی ها(استخدام شدن) نیاز دارم که ی کامیونیتی داشته باشم و ازتون درخواست دارم که کمکم کنید. برای کمک کافیه با لینک من وارد بشید و کارای ثبت نام و احراز هویت رو انجام بدید. به پاس ثبت نام شما صرافی به شما ایردراپ (اگه نمیدونید ایردراپ چیه اینجا بخونید) میده که شامل ۱۰۰ هزار تومن تا ۱ میلیون تومن بیت کوین هستش و قابل برداشته. لینک ثبت نام: https://ompfinex.com/app/sign-up?ref=BJZCD5L6X اگه سوالی داشتید تو کامنتا بپرسید❤️

به جای من شاید یکی بیاد که میفهمتت که میبره فکرمو از سرت بعد من شاید یکی بیاد که میشناستت که بیشتر از من میخوادتت../ @IfSheCouldFly

گفتم:«کنار آدم‌ها احساس طرد شدگی می‌کنم. احساس اضافه بودن. مسخره بودن. بیهوده بودن. دوست دارم لال شم اصلا.» گفت:«کنار خودت چطور؟» گفتم:«خودم؟ خب من تمام روز با خودم تنهام و تقریبا احساس بدی به خودم ندارم. مگه اینکه یه نفر بهم یچیزی گفته باشه که باعث ناراحتیم شده باشه.» گفت:«خب چرا میگی احساس بدی به خودت نداری وقتی با یه حرف آدما بهم می‌ریزی. وقتی میتونی ادعا کنی احساس بدی به خودت نداری که سرشار باشی از عشق به خودت و حرف دیگران برات پوچ باشه. یعنی حتی وقتی حرفی هم بهت زدن تو بازم حس بدی نداشته باشی.» گفتم:« شاید تو راست میگی. آخه من نمی‌تونم اهمیت ندم به رفتار ها، به گفتار ها و به نگاه ها. اصلا همین کارو خراب کرده. خیلی اهمیت میدم.» گفت:«اهمیت دادن که بد نیست، خیلی هم خوبه. ولی وقتی بد میشه که اونقدری که اهمیت میدی، اهمیت نگیری. که اینم برمیگرده به انتخاب‌هات. مجبورت کردن دست بزاری رو کسایی که براشون مهم نیستی؟ چاقو گذاشتن زیر گلوت؟» گفتم:«نه. ببخشید دوست داشتن جزو چاقو های زیر گلویی محسوب میشه؟» گفت:«تو آدم بشو نیستی.» گفتم:«من آدم بشم یا نشم، برا تو چه فرقی می‌کنه؟ تو که همیشه یه «ه‍» با لبخند های واقعی و رفتار های بدون سانسور پیشت داری.» خندید. خندیدم. -مکالمات روزمره‌م

-

گاهی به آخرین پیراهنم فکر می‌کنم که مرگ در آن رخ می‌دهد.

نیازمند آغوشم. محکم، گرم و طولانی.

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت.

دلم برای شبی که بغلت خوابیدم و تا صبح آهنگ گوش دادیم و حرف زدیم و خندیدیم تنگ شده.