🎶اینـــجانـِــــب📸

آخر نه منم تنها؛ در بادیه‌ی سودا عشقِ لبِ شیرینت، بس شور برانگیزد! بی‌بخت چه فن سازم؟ تا برخورم از وصلت بی‌مایه زبون باشد؛ هرچند که بستیزد فضل است اگرَم خوانی؛ عدل است اگرَم رانی قدر تو نداند آن؛ کز زجرِ تو بگریزد تا دل به تو پیوستم، راهِ همه دربستم جایی که تو بنشینی، بس فتنه که برخیزد!

این‌جا چه می‌گذرد؛ #اکنون‌نگاری

🎥 جلیلی در دانشگاه شریف: اعضای خانواده‌ام در داخل کشور هستند و پسرم همینجا هم‌کلاسیِ شماست. @Farsna

جدی من دوست ندارم به کسی بگم دروغ‌گو ولی حداقلش اینه که قبل‌از حرف‌زدن یه نگاه کنید ببینید حرفتون چقدر مبنای واقعی داره؛ واقعاً این حجم از حرف مفت و باطل خوب نیست.

«آخری جرعه‌ی جام» با صدای: علی‌رضا قربانی ساخته‌ی: مهیار علی‌زاده #حریق_خزان #فریدون_مشیری @injanebiat

همه می‌پرسند چیست در زمزمه‌ی مبهمِ آب؟ چیست در همهمه‌ی دلکشِ برگ؟ چیست در بازیِ آن ابرِ سپید؟ روی این آبیِ آرامِ بلند که تو را می‌بَرَد این‌گونه به ژرفای خیال چیست در خلوتِ خاموشِ کبوترها؟ چیست در کوششِ بی‌حاصلِ موج؟ چیست در خنده‌ی جام؟ که تو چندین ساعت مات و مبهوت به آن می‌نگری نه به ابر، نه به آب، نه به برگ، نه به این آبیِ آرامِ بلند، نه به این خلوتِ خاموشِ کبوترها، نه به این آتشِ سوزنده که لغزیده به جام من به این جمله نمی‌اندیشم من مناجاتِ درختان را هنگام سحر رقصِ عطرِ گلِ یخ را با باد نفسِ پاکِ شقایق را در سینه‌ی کوه صحبتِ چلچله‌ها را با صبح بغض پاینده‌ی هستی را در گندم‌زار گردشِ رنگ و طراوت را در گونه‌ی گل همه را می‌شنوم می‌بینم من به این جمله نمی‌اندیشم به تو می‌اندیشم ای سراپا همه خوبی! تک‌وتنها به تو می‌اندیشم همه‌وقت همه‌جا من به‌هرحال که باشم، به تو می‌اندیشم تو بدان این را؛ تنها تو بدان! تو بیا! تو بمان با من؛ تنها تو بمان! جای مهتاب، به تاریکیِ شب‌ها تو بتاب! من فدای تو؛ به‌جای همه گل‌ها تو بخند! اینک این من که به‌پای تو درافتادم باز ریسمانی کن از آن موی دراز! تو بگیر، تو ببند، تو بخواه! پاسخِ چلچله‌ها را تو بگو! قصه‌ی ابرِ هوا را تو بخوان! تو بمان با من؛ تنها تو بمان! در دلِ ساغرِ هستی تو بجوش! من همین یک نفس از جرعه‌ی جانم باقی‌ست آخرین جرعه‌ی این جامِ تُهی را تو بنوش! #فریدون_مشیری @injanebiat

جالبه عموما اصلاح‌طلب‌ها خیلی روی سخن‌وری و خوب حرف زدن و آرامش مانور می‌دن. و هر تپق ریز و درشتی از آدمی که نپسندن رو تبدیل به دست‌مایه‌ی تمسخر می‌کنن. حالا در این دوره‌ی انتخابات مدام قربون‌صدقه‌ی دست و پای بلوری پزشکیانی می‌رن که واقعا -به دلیل کهولت سن- نمی‌تونه ۴ تا جمله‌ی فارسی رو پشت هم ردیف کنه. و برای ظریفی غش می‌کنن که توی تمام فیلم‌هاش مدام داره عربده می‌کشه و فحش می‌ده. وقتی می‌گم این‌ها اصول ندارن یعنی دقیقا همین. کاپشن پوشیدن احمدی‌نژاد رو تمسخر می‌کردن اما حالا برای تیپ و قیافه‌ی -واقعا بی‌پرستیژِ- پزشکیان اکلیل‌افشانی می‌کنن. به سبک مناظره‌ی احمدی‌نژاد انواع فحاشی‌ها رو می‌کنن اما وقتی از قبیله‌ی خودشون یقه‌درانی و عربده‌کشی می‌کنه روی آنتن زنده چشم‌هاشون قلبی می‌شه.

#اکنون‌نگاری

می‌روم تا که به صاحب‌نظری باز رسم مَحرمِ ما نبوَد دیده‌ی کوته‌نظران #شهریار @injanebiat