cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

روژی‍‌ن ش‍‌اپ|𝐑𝐨𝐣𝐢𝐧𝐒𝐡𝐚𝐩

آیدیم جهت سفارش❤️‍🔥✨ @Rojin_ShopA هزینه پست🥹🫶🏻 55 هزار تومان

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
948
مشترکین
-524 ساعت
-357 روز
-13230 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Repost from N/a
یه دختر بچه که با چشم‌هایِ آهوییش به دنیایِ محو و تاریکم رنگ باخته بود با بهترین رفیقم بهم خیانت کرد... روز عقدش با اون عوضیِ نامرد دزدیدمش و به زور بهش تعرض کردم... این لکه ننگ از روی پیشونیش هیچ وقت پاک نمی‌شه، چون من نمی‌ذارم❌ https://t.me/+no0N_6STG2IyMDM8 ۱۰صبح
نمایش همه...
Repost from N/a
Photo unavailable
من ارسلانم سرگرد سازمان امنیت واطلاعات کشور .با وجودیکه بخاطر شغلم تصمیم نداشتم با کسی وارد رابطه بشم اما ، دختر هم محله ایم دلمو برد و منو عاشق خودش کرد . اینقدر می خواستمش که حاضر بودم جونمم براش بدم . اما تو یه ماموریت فهمیدم برادرش سر کرده یکی از باندای قاچاقه . شک اینکه نکنه با نقشه برادرش با هام وارد رابطه شده دیوونم کرد وباوجود علاقه شدیدی که بهش داشتم از خودم روندمش. وقتی به خودم اومدم که فهمیدم توسط یکی از باندای خلاف دزدیده شده و داره شکنجه میشه. تا مرز دیوونگی رفتم ودنبالش گشتم و بالاخره🔞🔥 https://t.me/+abfIsQ-KuspiYTBk ۲۴
نمایش همه...
Repost from N/a
«ترک اعتیاد با تضمین صددرصد! ضمانت ما، چَک و لَگدِ داش حسن است، بفرمایید ترک عزیزم، بفرمایید ترک خانمم، بفرمایید ترک آقایون!» با دیدن این لایو نوید در اینستا که داشت برای خودش اراجیف بلغور می‌کرد، چنان آمپر چسبوندم و عربده زدم: - نویــــــــد؟! که او با صدای عربده‌ام، در لایو گفت: - خب دوستان صدق‌الله علی العظیم، من تا دقایقی بعد به دیار باقی می‌شتابم، جوون خوبی بودم! که به خاطر این چرندیاتم تا چند ثانیه بعد کشته می‌شوم! بعد در حالی که صورتش را به طرف در می‌کرد بلند در حالی که هنوز لایو را قطع نکرده بود گفت: - داش حسن گوه خوردم، بچگی کردم! https://t.me/+ftddv3Y9ByE3OTU0 وای ازدست این نوید و کارهاش😂😂👌 ۲۰
نمایش همه...
Repost from N/a
ارسلان سرگردی‌ که برای ترفیع‌ درجه به خواهر ریس مافیا نزدیک میشه ولی ....😭♨️ _آرزو قطع نکن به علی قسم پیدات کنم زندت‌ نمیزارم‌. ..... صدای سرخوشش‌ بیشتر آتیشم‌ میزد. _جناب سرگرد ارسلان جوش نزن اینقدر ..سکته میکنی. بی توجه به اینکه کسی صدامو میشنوه فریاد زدم _اگه الان برنگردی زیر سنگم باشی پیدات می کنم ومیکشمت .من دوستت دارم لعنتی . با من این کارو نکن . صدای سردش تنمو بیشتر کرخت میکرد _اونموقع که داشتی با نقشه بهم نزدیک میشدی فکر اینجاشو‌ هم می‌کردی _آرزو من میمیرم بگو کجایی. باهم حرف می‌ زنیم !!! درستش میکنم لعنتی... https://t.me/+abfIsQ-KuspiYTBk ۱۷
نمایش همه...
Repost from N/a
_به دروغ به من گفتی این بچه ی من نیست... ترسیدم هر قدمی که جلو میومد عقب رفتم به چشمای قرمزش و صدای خشنش که هر لحظه امکان سکته بودنش بود نگاه کردم... _جواب منووو بده...با اون چشمای بی پدرت به من زل نزن اینجوری _من...دروغ نگفتم فقط نخاستم بچه امو...ازم...بگیری. _توی لعنتی با یه اسم اومدی توی زندگی من، توو قاتل برادر من بودی اما من عوضی اومدم عاشقت شدم حالا بچه ای که از خون منه رو ازم قایم کردییی؟! بعد از هر حرفش صدای داد بلندش هم گوشمو پر کرده بود... خاستم حرفی بزنم که با یه قدم خودشو بهم رسوند... گلومو چنگ انداخت و به دیوار چسبوندم همین طور که سرشو زیر گردنم میبرد خمار زمزمه کرد... _چطوره باز مراحل بچه داری رو انجام بدیم؟! هوم؟! لعنتی پوستت هم هنوز مثل سفیده.! https://t.me/+KguzzHbdkwg2Y2U0 ۱۴
نمایش همه...
Repost from N/a
سلین.. دکتر داروسازیه ترک تبار. دختری که خیلی وقته دلش گیره پسره حاجی بازاریِ بالاشهره تهرانه و واسه یه نگاه مردونش تب میکنه. اما دختر بد شانس قصمون خبر نداره قراره تو یک غروب  غم انگیز خردادماه.. بدترین تراژدی عمرش و تجربه کنه  و مردم اسم داستانشون و بذارن عشق و خاکستر.💞 قسمتی از داستان جذابمون با بیش از 500 پارت آماده: 👇 - سرکار خانم سلین افراشته آیابنده وکیلم شمارا به عقد دائم آقای احسان مرادی در بیاورم!؟ اشک کاسه چشم عروس طفل معصوم را خیس کرد و زیر توری که روی صورتش انداخته بودند هق زد..  عماد نیامده بود..  مرد رویاهایش کسی که از جان او را بیشتر دوست داشته بود نیامده بود و  فقط لحظه آخر  میان دستان آدم های پدرش فریاد زده بود: - حرومه معشوقه کسی رو به کِس دیگه دادن.. حرومـــه..  اون دختـــر مال منه..  جون منو ازم نگیرین..  جون منو ازم نگیر حاجی. اما عاقد بار دیگر…. #مهم #توصیه_ویـــژه_نویسنده.  #عشقی_پاک_و_ممنوعه_بین_خانوم #دکتر_و_پسر_حاجی_بازاری_بالاشهر https://t.me/+eleWV-LB4EhiY2M0 ۹صبح
نمایش همه...
Repost from N/a
بزرگترین مافیای خاور میانه و رئیس شرق و غرب با دیدن زنی که به عنوان وکیل بهش نزدیک میشه دل میده......طوری عاشق خانم وکیل میشه که حاضره قید همرو بزنه تا به غزل قصه برسه......اما خانم وکیل قصه همراهیش نمیکنه و اون شب جواب رد بهش میده .....اون شب مافیای بزرگ ایران جنون پیدا میکنه و دست به کاری میزنه که نباید.... لینک vipلو رفته و کافیه نویسنده بفهمه تا باطل کننده❌❌❌❌ https://t.me/+bVLqegjgLsc3YmQ8 فوق جنجالی و دارای محدودیت سنی🔞❌ #سرخوشی ۲۴
نمایش همه...
Repost from N/a
وکیل جذاب و فوق هات که دل همه رو برده و دلش فقط پیش یکی گیره.........غزل قصه باهوشه اما عشق ذره ذره آبش میکنه و اختیارش رو از دستش میگیره .......‌عاشق موکلش میشه که بزرگترین مافیای خاورمیانس و یه شب وقتی غزل به اون جنون میرسه و میگه......... لینک vipلو رفته و کافیه نویسنده بفهمه تا باطل کننده❌❌❌❌ https://t.me/+bVLqegjgLsc3YmQ8 فوق جنجالی و دارای محدودیت سنی🔞❌ #سرخوشی ۱۸
نمایش همه...
Repost from N/a
من تیام پارسیانم🤩 جراح پلاستیک جذاب، شناخته‌شده و باابهتی که چشم همه‌ی دخترای فامیل و محل کارش دنبالشه و به کسی نگاهم نمی‌کنه! ولی یه انتخاب اشتباه زمانی که خارج از کشور بودم، یه وابستگی مزخرف و وصله‌ی ناجور باعث شد یه مشکل روحی بزرگ برام به وجود بیاد، مجبور شدم برگردم ایران و از اون وضعیت دور بشم؛ این برگشتن مصادف شد با رو به روییِ دوباره با عشق دوران دانشجوییم! دختر خوشگل و هاتی که من چندین سال پیش با غرور مسخره‌م از دستش دادم و سهم یکی دیگه شده بود، اما حالا که، بدون نشونه‌ای از حضور کسی تو زندگیش، تک و تنها به خونه‌م پناه آورده بود مگه می‌تونستم از اون زیبایی و ظرافت بگذرم؟!🔞🙊 https://t.me/+wEOuAv69QtwwOWY0 ۱۵
نمایش همه...
Repost from N/a
شب عروسی بهش تجاوز می‌شه🔥😈😱 موهام رو وحشیانه کشید و سیلس محکمی به صورتم کوبید. از درد جیغی کشیدم و دستش رو روی دهنم گذاشت و غرید: -تنت امشب بجای اون نامرد ماله من می‌شه آهو کوچولو!🔞 https://t.me/+no0N_6STG2IyMDM8 ۱۲
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.