بیانضباط|sahartgi
🤍|‹دنیای واقعیت های دور از چشم› 🦋|‹در حال پارت گذاری رمان بیانضباط› 🤍|‹رمان های آنلاین به قلم سحر تقیزاده› ‹جآنم حرفی سخنی نظری میشنوم:👇› https://harfeto.timefriend.net/17105006277224
نمایش بیشتر1 179
مشترکین
-624 ساعت
-297 روز
+6630 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from N/a
گرفتار شدم #گرفتار یه عشق؛ #عشقی که برام #ممنوعه بود اما من میخواستمش بیشتر از جونم اون عشق رو میخواستم حتی اگه اون #برادرم میبود!
عاشق شدم و #تاوان دادم تاوان گناه نکرده!
تاوان گناه مادرم و مردِ به اصطلاح پدرم را دادم پدری که #مرگم را به بودنم ترجیح داده بود، مردی که مرا نخواسته بود!
سوگل رحیمی یه دختر ایرانی-هلندی ساکن هلنده!
یه دختر معمولی با یه زندگی معمولی!
همهچی داشت خوب پیش میرفت تا اینکه سوگل متوجه میشه دختر واقعی پدرش نیست اما دنیا زمانی روی سرش آوار میشه که متوجه میشه پسری که عاشقشه و باهاش توی رابطهست برادرشه اونم برادر خونی!
https://t.me/+7FOSK1pDZ4kxOTI8
۱۹
700
قسمت اول:
- حاضر نشدی؟!
- چرا چرا، همه چی حاضره؟!
روی کاناپه توی پذیرایی نشستم و سعی کردم جورابهای ساق کوتاهم رو بپوشم که آرینا اومد، کاناپهای که نزدیکی من بود، نشست و گفت:
- فقط سیتاوک، میشه به این پرونده یک نگاهی بکنی؟!
به پرونده صورتی رنگ نگاهی کردم، از دستش گرفتم و مشغول خوندن شدم. " بر طبق نظریه دادگاه شماره هشت منطقهی دو تهران؛ قتل دختر بچهی پانزده ساله توسط پدرش، قتل عمد محسوب میشود و مادر از پدر شکایت کرده است. فقط قصاص میخواهد. بر طبق نظریه شاهدان قتل با وسیلهی چاقوی ساتور انجام گرفته و گلوی دختر سر تا سر بریده شده است. انگیزه قتل هم، شایعات دروغ پشت سر دختر بود. که آن را با پسری دیدهاند؛ اما برادر مقتول گفته است؛ آن روز او با خواهرش بود، کسی که آنها را دیده، نفهمیده که برادر مقتول بعد از سالها از خارج برگشته و چون پدرش فکر کرده دخترش از اعتمادش سواستفاده کرده. با پسری بوده او را به قتل رسانده. "
واقعاً چرا به خاطر حرف مردم، پدری دخترش رو میکشت؟ پدر یا بردار فرقی نمیکنه، چهقدر دیگه ظلم در حق ما باید میشد؟ چهقدر دیگه باید تاوان پچ پچ الکی دیگران رو به خاطر بردن آبرومون پس بدیم؟! پفی کشیدم، شال سیاه رنگم رو از کاناپه برداشتم. روی سرم تنظیم کردم و به آرینا که منتظر، بهم چشم دوخته بود گفتم:
- میدونم ناراحتی، میدونم با این چیزهایی که میبینی از این شغل خسته شدی. میدونم دیگه دلت نمیخواد ادامه بدی و با صحنههای بد مواجه بشی؛ ولی وقتی گفتم وکیل بشیم سختی زیاد داره یکی برای این بود؛ پروندهها ناراحت کننده هستن.
آهی کشید. با اون چشمهای خمار قهوهای که حالا هالهای از غم گرفته بود، به رژ توی دستش نگاه کرد و توی دستش چرخوند. با ناراحتی گفت:
- میدونم! عموی دختر هی زنگ میزنه میگه نباید بذاری برادرم زندان بره، برادرم کار درستی کرده. آبروی خانوادَمون رو خریده. هه، از اون طرف مادر دختر هم برای پرونده طلاقش از پدرش زنگ زده بهم؛ وکیل آشنا میخواست که شماره یکی از بچههای دانشگاه رو دادم. فقط میگم کاش قاضی با فیلمهای حیاطشون که گیر آوردم و با نظر شاهدها قصاص بده، وجود همچین موجودی رو زمین اکسیژن حروم کردنه.
با هر حرفی که از دهن آرینا بیرون میاومد، احساس میکردم هر لحظه بغضم بیشتر میشه و میخوام گریه کنم . خدایا چهقدر آدمهای پستی توی دنیا هستن! چهقدر دیگه باید ما دخترها قربانی شایعات حرفهای مردم میشدیم؟! چهقدر؟ برای اینکه حواس آرینا رو پرت کنم از روی کاناپه خاکستری رنگ پذیراییمون بلند شدم. با برداشتن کیف یک طرفه سیاهم، دست آرینا رو گرفتم. لبهام رو غنچه کردم، از لپش بوسش کردم و لب زدم:
- آرینا بلندشو به دادگستری بریم. پرونده این کامران مونده. امروز وقتشه باید برم ببینم چیکار میتونم بکنم؛ ولی من مطمئنم یک کسی قتل رو انداخته زیر سرِ این کامران، قاتل کسی دیگهای هست، معلومه.
لبخندی زد؛ از روی کاناپه بلند شد و طرف آینه رفت. همونجور که داشت رژ گلبهیاش رو روی لبهای قلوهایش میزد، گفت:
- آره من هم این پروندهای که خوندی رو دارم، باید برسم بریم.
لبخند گرمی زدم و برگشتم. با برداشتن کیف آرینا هم طرف در رفتم از جا کفشی کتونیهایی که ترکیبی از سیاه و سفید بود رو در آوردم، پوشیدم. کیف آرینا رو هم به خودش دادم و منتظر شدم تا کفشهای پاشنه بلند سیاهش رو بپوشه، وقتی پوشید باهم از خونه بیرون رفتیم. در رو قفل کردم، رفتیم سوار آسانسور شدیم و طبقه پارکینگ رو زدم.
👍 1🔥 1
1300
Repost from N/a
دسته گلهایی که به خانه آنیل روانه میشد مادرش را مبهوت کرده بود
_چخبره پسرم؟! اینا کار نامزدت رها که نیست!کی اینا رو برات میفرسته جا برای نفس کشیدن نداریم تو خونه...🔥
آنیل گیجلب زد
__نورا
آن دخترک دیوانه ،وای اگر نامزدش میفهمید،قطعا او را میکشت🎁
https://t.me/+DK53AzKXzYMyODc0
18پاک
1000
Repost from N/a
عدهای از مخاطبان خاص و همیشگی سفارش اکید داشتند چون بسختی #فیلترشکن و #پروکسی براشون وصل میشه؛
میخوان به بهترین نحو از ساعات وصلی استفاده کنند،
بنابراین چند #کانال_vip از #برترین_نویسندهها با قلمی جذاب و خواستنی براشون محیا کردم☺️🔥
بفرمایید عزیزان اینم لیستی که قولشو داده بودم🩵
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙سرنوشتم با تو بود
بی خبر از گذشته ی تاریک دل بسته میشوند...!
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙کارن
پسری که دوستش میدزدتش و قمار میشه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙بیگناه
عشقی برخواسته از دل یک کینه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙پروازی بدون بال
تقاص گناه دایی و مادرم رو دادم
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙زیباترینرمانها
فایل رمانهای کامل شده و ممنوعه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙بیبی فیس
دوستدختر اجباری پسر شروزورگوی دانشگاهشدم
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙ازکوروش تاکوروش
ازدواجی اجباری با مردی بدل و شکاک
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙ابرپروازگر
تنهاامیدمردم براینجات ازاین بیماریماتبعیدیها
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙بیانظباط
زاده قدرت بودم میان تمام ضعفهای جهان!
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙سپردم به فراموشی
فراموشیلیلی که عاشق بهداد بود...
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙جاویدان
مردی که بعد از ده سال از شکنجه فرار میکند.
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙دیداراتفاقی
با نبودش مثل یک حباب تو خالی بودم؛پوچ وتهی...
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙لیلی
مرد نابینایی که بعدها فهمیدم بابای بچمه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙جنگلسحرآمیز
سرنوشتم با رفتن به اون جنگل کاملا عوض شد.
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙مثل هیچکس
مردبیرحمی که فکر میکردم شوهرمه ازشحامله شدم
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙تازیانه
انتقام به شرط قتلهای وحشیانه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙سرنوشت ما
عروس خونآشام ها توسط گرگینه دزدیده میشه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙نگاهیبه سرخیخون
ازدواجی اجباری با پادشاه هوس باز
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙معبر
عشقی پر از خون در جنگ جهانی دوم
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙مـتانـویا
امیر با نامزدِ برادرش ازدواج میکنه و...
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙ماهنشین
عاشقانه ای میان زنی جسور و مردی عاشق پیشه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙دلبرآتش
عشق رئیس بزرگ به کارمند قرتیش
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙استادخاصِمن
صیغه ای اجباری برای ادامه همکاری
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙گندم
فاصله ای میان عشق و نفرت
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙افسانهی آریوال
آوا برای پیدا کردن قدرتش به آریوال میره ولی...
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙سوگلی شیخ
ازدواج دختر بیست ساله با شیخ پنجاهساله
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙بازی باسرنوشت
رفتن به پارتی به شرط نجات از بدنامی
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙ماه ایل
به دستور مادرشوهرم در زندان به قتل رسیدم و...
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙کیستی؟
موفقیت بشرط خیانت به معشوق
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙شبهایپاریس ماهنداشت
دیدار دوباره دو قلب عاشق که از بچگی بهم تنیدهاند.
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙قلب شیشهای
دختر عاشق بزرگترین دشمن خانوادش شد.
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙آرامش مصنوعی
زنی که برای عشقش قاتل میشه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙باران عشق و غرور
دختری که معشوقه خیالی قاچاقچی حرفهای میشه.
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙اربابهوسباز
عشق اجباری وابسته به هوس
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙دریا و آسمان
برای به دست آوردن قلب خانزاده، سر تنم قمار کردم
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙پرسفون
دایانا عاشق یک مافیا میشه، جاسوسی یا...
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙سوگل
عشقی از نوع ممنوعه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙رهایی
رابطه.ی عاشقانه با برادر قاتل مادرم
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙زخمخورده
دردسر شش ماه چت کردن با یک ناشناس
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙سارین
وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشقپرواز میشه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙دلخوشی
بهم دست درازی شد مست کردم یادم برهخیانت دیدم
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙شکنجهگاهبانو
عشق رئیس مافیا
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙چشمآهو
شبابهش تجاوز میکردوروزها روی زخماش بوسهمیزد
جهتشرکتدرلیستکلیککنید↪️
300
Repost from N/a
#قدیمی #اورتیک
حتی فکر کردن به اینکه کسی بدون لباس منو ببینه هم باعث لرزش شونههایم میشد چه رسد که حال عملی هم شده و این اصلا خوب نیست
یعنی اون پارچه تنگِ کشیده شده روی خصوصی ترین هارو هم دیده؟.
ترسی که به جانم رسوخ کرده دست میکشم به جای پارچه ی پیوند خورده تنم، اما حسش نمیکنم و این عرق یخ زده ای رو به کمرم میکشونه
با گرفته شدن دستم...
https://t.me/+OiSFW-k4dthlN2U0
https://t.me/+OiSFW-k4dthlN2U0
۱۴
300
Repost from N/a
دختره میره خواستگاری پسره❌😱پرو پرو میگه تا پسرتونو ندید نمیرم😂
_من پسرتونو دوست دارم
مادر آنیل تسبیحی انداخت
_استغفرالله دوره زمونه برعکس شده،دخترم آنیل مردی برای خودش عشق که زوری نمیشه من بهش بگم بیاد باهات ازدواج کنید
__به هر حال اگر راضیش نکنید با من کنار بیاد تا هر وقت که راضی بشه مهمون خونتون میشم حاج خانوم
زن دستی به قلبش کشید خدا این دختر را از آسمون روی زمین به ازای گناهانش فرستاده بود شکی در آن نداشت...
https://t.me/+DK53AzKXzYMyODc0
۱۳پاک
800
Repost from N/a
عدهای از مخاطبان خاص و همیشگی سفارش اکید داشتند چون بسختی #فیلترشکن و #پروکسی براشون وصل میشه؛
میخوان به بهترین نحو از ساعات وصلی استفاده کنند،
بنابراین چند #کانال_vip از #برترین_نویسندهها با قلمی جذاب و خواستنی براشون محیا کردم☺️🔥
بفرمایید عزیزان اینم لیستی که قولشو داده بودم🩵
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙سرنوشتم با تو بود
بی خبر از گذشته ی تاریک دل بسته میشوند...!
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙کارن
پسری که دوستش میدزدتش و قمار میشه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙بیگناه
عشقی برخواسته از دل یک کینه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙پروازی بدون بال
تقاص گناه دایی و مادرم رو دادم
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙زیباترینرمانها
فایل رمانهای کامل شده و ممنوعه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙بیبی فیس
دوستدختر اجباری پسر شروزورگوی دانشگاهشدم
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙ازکوروش تاکوروش
ازدواجی اجباری با مردی بدل و شکاک
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙ابرپروازگر
تنهاامیدمردم براینجات ازاین بیماریماتبعیدیها
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙بیانظباط
زاده قدرت بودم میان تمام ضعفهای جهان!
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙سپردم به فراموشی
فراموشیلیلی که عاشق بهداد بود...
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙جاویدان
مردی که بعد از ده سال از شکنجه فرار میکند.
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙دیداراتفاقی
با نبودش مثل یک حباب تو خالی بودم؛پوچ وتهی...
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙لیلی
مرد نابینایی که بعدها فهمیدم بابای بچمه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙جنگلسحرآمیز
سرنوشتم با رفتن به اون جنگل کاملا عوض شد.
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙مثل هیچکس
مردبیرحمی که فکر میکردم شوهرمه ازشحامله شدم
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙تازیانه
انتقام به شرط قتلهای وحشیانه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙سرنوشت ما
عروس خونآشام ها توسط گرگینه دزدیده میشه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙نگاهیبه سرخیخون
ازدواجی اجباری با پادشاه هوس باز
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙معبر
عشقی پر از خون در جنگ جهانی دوم
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙مـتانـویا
امیر با نامزدِ برادرش ازدواج میکنه و...
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙ماهنشین
عاشقانه ای میان زنی جسور و مردی عاشق پیشه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙دلبرآتش
عشق رئیس بزرگ به کارمند قرتیش
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙استادخاصِمن
صیغه ای اجباری برای ادامه همکاری
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙گندم
فاصله ای میان عشق و نفرت
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙افسانهی آریوال
آوا برای پیدا کردن قدرتش به آریوال میره ولی...
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙سوگلی شیخ
ازدواج دختر بیست ساله با شیخ پنجاهساله
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙بازی باسرنوشت
رفتن به پارتی به شرط نجات از بدنامی
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙ماه ایل
به دستور مادرشوهرم در زندان به قتل رسیدم و...
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙کیستی؟
موفقیت بشرط خیانت به معشوق
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙شبهایپاریس ماهنداشت
دیدار دوباره دو قلب عاشق که از بچگی بهم تنیدهاند.
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙قلب شیشهای
دختر عاشق بزرگترین دشمن خانوادش شد.
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙آرامش مصنوعی
زنی که برای عشقش قاتل میشه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙باران عشق و غرور
دختری که معشوقه خیالی قاچاقچی حرفهای میشه.
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙اربابهوسباز
عشق اجباری وابسته به هوس
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙دریا و آسمان
برای به دست آوردن قلب خانزاده، سر تنم قمار کردم
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙پرسفون
دایانا عاشق یک مافیا میشه، جاسوسی یا...
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙سوگل
عشقی از نوع ممنوعه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙رهایی
رابطه.ی عاشقانه با برادر قاتل مادرم
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙زخمخورده
دردسر شش ماه چت کردن با یک ناشناس
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙سارین
وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشقپرواز میشه
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙دلخوشی
بهم دست درازی شد مست کردم یادم برهخیانت دیدم
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙شکنجهگاهبانو
عشق رئیس مافیا
˙⿻˙↳📚˙𖤐˙چشمآهو
شبابهش تجاوز میکردوروزها روی زخماش بوسهمیزد
جهتشرکتدرلیستکلیککنید↪️
300
Repost from N/a
نسخه لو رفته لینک vip رمانهای کمیاب زیر پخش شد😱❌
تمامی رمانها قرار داد چاپ دارند، بدو بیا که فقط تا دوساعت دیگه این لیست تو چنل میمونه✅
مثل هیچکس لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+g1RWit4v390zNjY8
تازیانه لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+OLjnoH8IMsI2NGE0
سرنوشت ما لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+RYHc6SCtY4QwZmE0
نگاهی به سرخی خون لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+Q2zlvHV_liRkMzM0
معبر لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+ybTsLKxi_CxhZDI0
جنگلسحرآمیزلینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+gDG7z8rmhZI5ZjJh
مـتانـویا لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+B5J2ek8kvIwxODI0
ماه نشین لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+YVi6IEMfGy4wYWJk
دلبرآتش لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+vpTtWHA5HiRiODQ0
استاد خاصِ من لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+dfdQzXPcrS4zZTA0
گندم لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+bn8-zoD5nvk5NTZk
افسانهی آریوال لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+ecFxIypb5dQ4Nzlk
سوگلی شیخ لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+UZbjz0MAVAtkOGY0
دردی از گذشته لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+uKpXM5MIN4plOTI8
سرنوشتم با تو بود لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+higuOLkF9uxkM2U0
کارن لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+WbH_OSzJpyU4MTI8
بیگناه لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+SVGKvEAF1rtiYjNk
پروازی بدون بال لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+Zk6a97ZyIXtlMGFk
زیباترینرمانها لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+l-rFqdWfVzI2NWY0
بیبی فیس لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+B60br2SEKKUxOGVk
از کوروش تا کوروش لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+Iq_gMfTiyPUzYTVk
ابرپروازگر لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+otBU5sMukGJlMWI8
بیانظباط لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+Oml0-X6gTZxlNDJk
سپردم به فراموشی لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+qER1xWRhRAs3OGFk
جاویدان لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+SJcDlKlYaHphNTNk
دیداراتفاقی لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+5Myze2GacMo2MTc0
لیلی لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+PwX8wS7_9AtkMzA0
بازی باسرنوشت لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+TD0_noMKpDA0MWY0
ماه ایل لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+r8rWXeTuuPk2Njlk
کیستی؟ لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+m7gAHHN5GvRkYTlk
پرسفون لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+kgxcMjlB-jllOWI0
شبهای پاریس ماه نداشت لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+J0QNGsEEglUzZDY0
قلب شیشهای لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+W1NKetwCTEo2ZWM0
آرامش مصنوعی لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+P6xwM-HPVAJlMzVk
باران عشق و غرور لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+mfQgwn3DBt8yOWNk
رهایی لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+4Sw3PR-w8VkyNmE0
دریا و آسمان لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+uw8gwB8eWQEwNmFk
ارباب هوسباز لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+WgI8BvMpxa44ZjQ0
سوگل لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+Pnp5JPH8TmJhMmZk
زخمخورده لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+92lOylaxclU5MWVk
سارین لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+hjVwQ1n63TUyMzNk
دلخوشی لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+Rz4NASbMOndiNGQ0
شکنجهگاهبانو لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+OzJF1VAMxvhiZjJk
چشمآهو لینک vip پخش شد👇🏼😱❌
https://t.me/+pkAKLOAS8wpiZTU0
جهتشرکتدرلیستکلیککنید↪️
۹صبحپاک
700
Repost from N/a
#برایپسرشرفتهخواستگاریغافلازاینکهاوندختر،#دخترخودشه🔞😱!
چشمهایش مدام بین شمعهایی که عدد 23 را نشان میدادند و دخترکی که شباهت عجیبی به خودش داشتند در چرخش بود.
دخترک دقیقاً شبیه او بود همانند سیبی که از وسط نصف شده باشد!
آب دهانش را قورت داد و نگاهش را روی پسرش چرخاند. نگاه عاشقانهی تک پسرش روی دخترک، قلبش را به درد میآورد. او برای خواستگاری چه کسی آمده بود؟ چه کسی را برای تک پسرش خواستگاری کرده بود؟ دختر خودش را؟
پسرش عاشق خواهر تنی خودش شده بود؟!
https://t.me/+7FOSK1pDZ4kxOTI8
#داستانیهممنوع
۹صبح
900