☾𝓦𝓻𝓲𝓽𝓲𝓷𝓰🥀 𝓹𝓪𝓽𝓱☽
🥀تایم آپ فراموشی: شنبه تا چهارشنبه روزی یه پارت 🥀تایم آپ چشمان دلبر : شنبه تا چهار شنبه روزی یه پارت 🦋ناشناش vin https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1358354-250r1Mj ~~https://t.me/whyarepeoplesostupid~~
نمایش بیشتر2 781
مشترکین
-2224 ساعت
+1167 روز
+35630 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from " تبادل شبانه "🎀
00:03
Video unavailable
همخونه گی لاو انتقامی بیناجنس 👅🫃
پسر رو شبیه خودش تو خونه پدریش می بینه و میفهمه پسرعموش ازش بچه داره🎀🧸🫦
کرم رو بیشتر روی تنم ریخت و حس لزج شدن بین پاهام حالم رو بد کرد
- دردش یه لحظهاست لیتل خیانتکارم! میبینی به فکرتم کرم رون کننده استفاده کردم...
حتی لحن حرف زدنش هم چیزی از خماری و نئشگی تنم کم نکرد
- بدنم درد می کنه... انتقام چیو میگیری پسرعمو؟
برخورد دیک گنده و سی* خش به باسنم دهنم رو بست
- انتقام مخفی شدنت و توله پس انداختن! من پسر میخوام...
دستش رو روی سینهام کشید که واضح تونستم رگ های برآمده رو ببینم
- لیتل فراری من وارثِ باران رو میزایی!
کلاه دیکش به بدنمبرخورد کرد و گرمای بدنم بالا رفت
- روی تخت انقدر روی تنت می کوبم و اسپرم هام رو خالی می کنم که نطفه پسرم شکل بگیره! وارثِ بهای باران...
https://t.me/+DjOY9MkORdVlNjU0
https://t.me/+DjOY9MkORdVlNjU0
animation.gif.mp40.70 KB
800
Repost from " تبادل شبانه "🎀
Photo unavailable
❌🆘چنل آوردم صکصی🆘❌
نمیــدونی برا #مستـرت چی فـوروارد کنی😂❌
⚡️#عکس mistress و slave 😈🔥
💦کلیپ و #چالش های tiktok😍✔️
https://t.me/+lbwWUvlGj8Q1YjMx
https://t.me/+lbwWUvlGj8Q1YjMx
گیف #نـود برا آب کردن دل ددیــت😼😍
بدو بیا ددیـتو #خیــس کن💦👅
❌فیلمهای #ممنوعه bdsm🔞🏳🌈💋🍆
https://t.me/+lbwWUvlGj8Q1YjMx
https://t.me/+lbwWUvlGj8Q1YjMx
😈🔥#بپاچ توووووو فقط🔥😈
600
Repost from N/a
پسر خدمتکاری که بخاطر مادرش اسیر بزرگترین مافیای کشور میشه و به بدترین شکل مورد تج..اوز قرار می گیره!!🔥
ترس تمام وجودمو گرفته بود پاهامو از هم باز کرد
_از دست من فرار میکنی موش کوچولو تاوان کاری که کردیو اون سوراخ صورتیت قراره پس بده
_غلـ...ط کردم
یکدفعه دی*کشو تا آخر واردم کرد که نعره بلندی زدم شکمم داشت آتیش میگرفت دستاشو دور گلوم حلقه کرد و تند تند شروع کرد تلم..به زدن 💦
بدنامون به شدت بهم میخورد و صدای بلندی ایجاد میکرد دستامو به اطراف می کشیدم تا شاید چیزی پیدا کنم
نگاهم پارچ آب کنار میز خورد خودمو به طرف پارچ کشیدم و بدون معطلی برش داشتم و تو سر آریاس شکوندم....🚫
#گی #مافیایی #خشن #اجباری🔞
https://t.me/+Ux0IUWvd7IZjNTU0
https://t.me/+Ux0IUWvd7IZjNTU0
0026b65e0eaadd7deff0dd9d05c2f38d_3.gif4.23 MB
2400
Repost from N/a
00:07
Video unavailable
#گی🏳️🌈 #ددی_لیتل_بوی 🧸
با حس دستش روی باسنم توی جام پریدم که محکم نگهم داشت 🔞🔞
_هیس تکون نخور....فقط اولش درد داره 🤓
بعد یه چیز چرب رو روی سوراخم کشید که خودمو منقبض کردمم🤔🥺
_شل کن مسیح...شل کن تا کمتر دردت بیاد
به ناچار کاری که گفت و انجام دادم که درد بدی زیر شکمم پیچید و اخی گفتم 😭
_تموم شد...تموم شد فقط یه انگشتم رفته داخل الان جاباز میکنه برای اصل کاری😈🙈
https://t.me/+YluLRFevumY0YTRk
https://t.me/+YluLRFevumY0YTRk
IMG_4156.MOV6.81 KB
2500
Repost from N/a
#چشمان_دلبر
#پارت63
" بهت گفتم مراقب حرف زدنت باش وگرنه بد میبینی الانم تا اون موقع که برسیم خفه خون بگیر . "
پسر با اون جثه ریزش ، گوشهای تو خودش جمع شد و سعی کرد ساکت باشه تا دوباره اون مرد ترسناک عصبانی نکنه .
این اولین باری بود که سیلی میخورد و خوب واسه ذهن اون خیلی عجیب بود و از طرفی ترسناک .
وقتی یاد مکسی و نیکش افتاد ، ناخودآگاه هق بی صدایی زد و زیر چشمی به مرد که داشت پیپ میکشید ، نگاه کرد .
ولی خب الان لوکاس با اون ذهن پاک و معصومش به این فکر میکرد که چرا اون مرد داره قاشق چوبی میخوره ؟
" پس به تاطل همین نیکی چادو هالو از من دائم میکلد چون خوشمزه بود ؟ هممم تازلیگا نیکی خیلی شیدون شوده . " زیر لب با خودش گفت .
" چرا عین زنبورا وزوز میکنی ؟ "
با شنیدن حرف مرد جوری که انگار بهش برخورده باشه ، اخم کرد و با عصبانیت اشکاشو پاک کرد .
" چیلا با من حلف میزنی اودت دفتی حلف نزنم در ضلمن من زنبول نیستم آدا . "
"ببین یه مدت ازم دور بودی زبون درآوردی واسم .
اشکال نداره آدمت می کنم البته ...."
😡 5❤🔥 2😍 1
7002
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
#اپراتور_سک.س🔞
- تا دستگاه داغ میشه خم شو بهشتشو انقدر بلیس که سر بشه آرش👅💦
- جوووونم ای به چشم عشقم
آرش لیس عمیقی از پایین تا بالای تپل مشتری زد که سریع از جاش پرید
- هییین چیکار میکنی آقا معلوم هست اینجا چخبره؟
- هیشش، آروم باش خانم اینجا برای لیزر بیکینی به جای ژل سر کننده از زبون داغ دوست پسرم برای ناز مشتری هام استفاده میکنم......
https://t.me/+uLvnfK_8BJQ4MDZh
https://t.me/+uLvnfK_8BJQ4MDZh
اپراتور لیزر با زبون دوست پسرش ناز مشتری هارو بی حس میکنه.....😱❌
2700
Repost from N/a
#چوب تنیس رو برداشتم و جلوی چشم های آرتین کمی خم شدم و باسنـم رو #قمبل کردم و تکون ریزی خوردم که #پلاگدمی شروع کرد به تکون خوردن🙊🫦
با چوب تنیس اسپنکی به یکی از کپلای باسنـم زدم و بعد با دو دستم کپلای باسنـم و از هم جدا کردم🔥
سرم رو سمت ددی چرخوندم که دیدم آرتین داره لباس هاش رو درمیاره🤤
روی تخت منو پرت کرد و پاهام رو باز کرد و #چـو_چـولـم رو مالید.
انگشت فـاکـشو وارد ک*صـم کرد🍑
آندره همونطوری تند تند با انگشتش توی #ک_صـم تلمبه میزد یهو گفت...
https://t.me/+_ft2pzPfUTkxNTc8
https://t.me/+_ft2pzPfUTkxNTc8
1900
Repost from گسترده نگاره سومی😍🧿
_ آقا...آقا غلط کردم آخخخ بسهههه
صدای سرد و بی رحمش فضای سالن رو به لرزه درآورد..
_ زود باشین تن لشا تند تر بکوبید
پاهاشو ببشتر باز کنید..دوتایی لقد بزنید
با تموم شدن حرف مهام سرعت ضربات خدمتکارا به تپل ابدارم بیشتر شد
_ اههخخخ مهام خان غل...آخخ....غلط کردمممم
بالا سرم ایستاد و با تحقیر به بین پام خیره شد و گفت:
_ این تنبیه جسارتیه که کردیه هرزه کوچولو
پاشو بلند کردو محکم کفش چرمشو کوبید رو سی*نه هام که جیغی از درد کشیدم و بی اختیار ادرارم پر فشار ....
https://t.me/+JZUW6ug_1ng2MGRk
https://t.me/+JZUW6ug_1ng2MGRk
#محدودیت_سنی⚠️❌
2600
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
دختره اپراتور لیزه به دوست پسرش میگه سوراخ مشتری ها رو با کلفتت انقدر بگا تا برا لیزر بی حس بشن.....🍓💦
- این یکی سوراخش زیادی تنگه عشقم زحمتشو با کلفتیه بین پات بکش
- اوففف من میمیرم برای تپل های تنگ
مشتری ترسیده خواست از رو تخت بلند بشه که پاهاشو به زور از هم باز کردم
- اینجا چخبره؟؟
ولم کن...کسی اینجا نیست!!
- هیشش، چیزی نیست خوشگل برای بی حسی تپلت لازمه زیر دوست پسرم جر بخوری تا لیزر بیکینیتو شروع کنم
ناباور بهم خیره شد که انگشت فاکمو ساک زدم و روی چ.چول صورتیش گذاشتم و مالیدمش
- زود باش آرش حسابی خیس کرده ...نازش برا کلفت درازت داره دل دل میزنه
آرش حشری نزدیکش شد و بی معطلی التشو تو سوراخ تنگش هل داد که جیغ زن بلند شد و.........
https://t.me/+uLvnfK_8BJQ4MDZh
https://t.me/+uLvnfK_8BJQ4MDZh
3000
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
دستش و از پشت رو با*سن برجستهی علی کشید با شهوت رو چاکش و لیس زد علی به خودش لرزید و کمرشو قوس داد 👅🔥
_اوممم بجنب دیگه....بکن تو🥵💦
از بی قراریش جری شد تو یه حرکت کل حجم التش و تو سورا*خش جا داد
نالهی دردناکش پشت دستش خفه شد
_اههه پسر امشب سوراخ تنگت و برات گشاد میکنم تا دیگه وقتی میکنمت درد نکشی
https://t.me/+hzBO02T7e384YmE8
https://t.me/+hzBO02T7e384YmE8
2800