cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

آوای دوستی❤️

کانال ⚜️آوای دوستی⚜️ شعر 🌿🌸دکلمه⚘️🌿🌸نمایش نامه⚘️🌿🌹پست و متن زیبا🌿⚘️🌱🌸موزیک و بیکلام های ناب🌸🌿⚘️🌱

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
494
مشترکین
-424 ساعت
-57 روز
-4230 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

#تو_باشیم بگذار شبی مست و غزلخوان تو باشیم ، مخمور ِمی و مست ز چشمان تو باشیم ، از عشق تو اواره ی دهرم خبرت نیست ، بگذار شبی سر به گریبان تو باشیم ، از شوق تو ان شب نشناسیم ، سر از پا ، دیوانه شویم بی سر و سامان تو باشیم ، صبحی مطلب شب نشود آخِر و پایان ، تا روز ابد حاجب و دربان تو باشیم ، دیریست که همسفره ی اندوه و فراقیم ‌، بگذار شبی سیر  ز احسان تو باشیم ، زنجیر بزن گردن ما مست بگردان ، غم نیست که دیوانه رقصان  تو باشیم ، با خلق مگو با دل شوریده چه کردی ، کو خوشتر از این حال ،  پریشان تو باشیم ، دیوانه کن و مست ، ز خود بی خبرم کن ، از آنِ خودم نه ، همه از آن تو باشیم ، ای ماهترینم نفسی همدم ما باش ، چون ابر بهاران همه باران تو باشیم از فرش مرا بردی و بر عرش نشاندی ، بگذار شبی همدم پنهان تو باشیم ، 📝#راحم_تبریزی 🎙اجرای دلنشین استاد گرانقدر: 📌جناب _راحم_ تبریزی https://t.me/avayedostiy
نمایش همه...
آوای دوستی❤️

کانال ⚜️آوای دوستی⚜️ شعر 🌿🌸دکلمه⚘️🌿🌸نمایش نامه⚘️🌿🌹پست و متن زیبا🌿⚘️🌱🌸موزیک و بیکلام های ناب🌸🌿⚘️🌱

خواب دیدم که خدا عاشق چشمان تو شد اشک ریزانِ دعا، دست به دامان تو شد مات و مبهوتِ از این خلقت زیبای عجیب آسمان را به تو بخشید و گُل افشان تو شد روسری از سر تو رفت عقب، ماه گرفت ماه پَرپَر شد و پَژمرد و به قربان تو شد چه شد این چشم منِ مُلحدِ افسانه پرست تار مویی ز تو را دید و مسلمان تو شد با دل سرکش بی عاطفه ی خسته ی من تو چه کردی که دلم گوش به فرمان تو شد آنقدَر از تو نوشتم همه جا پیش همه قصّه ی شاعری ام یکسره دیوان تو شد جگرم خون شده، ای کاش که می فهمیدی در خودش گم شده بود آنکه غزل خوان تو شد https://t.me/avayedostiy #علی_نیاکوئی_لنگرودی
نمایش همه...
آوای دوستی❤️

کانال ⚜️آوای دوستی⚜️ شعر 🌿🌸دکلمه⚘️🌿🌸نمایش نامه⚘️🌿🌹پست و متن زیبا🌿⚘️🌱🌸موزیک و بیکلام های ناب🌸🌿⚘️🌱

#دیوان تا ابد ، تا عمر دارم ، در دلم پیمان توست ، در نهان وُ ، در عیانم آتشِ سوزانِ توست ، ذره ای از من نخواهی یافت دیگر سوز نیست ، هرچه شعری میسرایم ، دردی از هجرانِ توست ، عقل ودین و دل همه عاشقتر از عاشقترند ، زار و زارم از فِراقت ، دست در دامان توست ، مستحق بودم به وصلت ای مرا جان و جهان ، عقل و جان و گوهر هستی همه حیران توست ، بوی درد آمد کزین هجر و فراقت بر دلم ، درد و درمان دلم از مژده ی درمان توست ، دیده ی پر اشک دارم سینه ای با آه و درد ، ای دوای درد من ، ویرانه دل ویران توست ، شرم بادا این فلک را ، چیست این آمد به سر ؟ کَس نمیخواهم ببینم چشمهایم آنِ توست ، بر نخیزم از درت با چشم حیران مانده ام ، تا قیامت ، تا ابد چشمان من گریان توست ، مینویسم روز وشب دردم بخوانند بعدِ من ، بیت بیت درد من ، مجموعه ی دیوان توست ، امشب هم بگذشت #راحم ، صبحدم نزدیک است ، این همه شب زنده داری از سر هجران توست ، #راحم_تبریزی https://t.me/avayedostiy ‌‎‌‌‌‎‌‌‌
نمایش همه...
آوای دوستی❤️

کانال ⚜️آوای دوستی⚜️ شعر 🌿🌸دکلمه⚘️🌿🌸نمایش نامه⚘️🌿🌹پست و متن زیبا🌿⚘️🌱🌸موزیک و بیکلام های ناب🌸🌿⚘️🌱

Photo unavailableShow in Telegram
امشب آسمان دلم،     تلفیقی‌ست از مهتاب و باران؛  صدای سکوت قلبم را،                به وضوح میشنوم؛ میخواهم،      به شهر آرزوهایم سفر کنم؛ به چشمان نارنجیِ              سیاهچاله‌ی عشق تو؛ همان حفره‌ای که،                می‌رباید و می‌بلعد؛ می‌خواهم،       در حوالی رویایی بکر،                فقط من باشم و تو؛ و در زیرِ لچکِ مهتاب،            موهای مشکی‌ام را                        نقره داغ کنم؛ این تکاپوی رسیدن را،           باید جشن بگیرم،                و برگ دیگری را، در دفتر عاشقانه‌هایم، باز کنم؛       امشب،            تمام من، مهتاب است؛ https://t.me/avayedostiy#سودابه_حسینی 📘#بر_مدار_عاشقی    ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌♡❤️♡
نمایش همه...
وقتے دل شڪست دیگر آدمِ قبلے نمی‌شوی...! ذهن‌ات پر از سوال‌هاے بی‌جواب و از خنده‌هایت تنفر ترشح می‌شود! باید دردهایت را پشت لبخندت پنهان ڪنی؛ و قلب‌‌ات را از سقوط ناخواستـہ نگه‌داری؛ می‌دانم روزهایے است ڪـہ بین غم و خستگیِ روح‌ات گیر می‌ڪنی؛ پس تغییر ڪن و تنهایی‌ات را قاب بگیر تا مجبور نشوے براے جا شدن در قلب دیگرے خودت را بارها و بارها خرد ڪنی! باید یاد بگیری درد، جزئے از زندگی‌ات باشد! اما پانسمانِ زخم دیگران نباشی؛ با برخے آدم‌ها ارتباط نگیری وحتے اگر احساس می‌کنی حرف‌هاے ناگفتـہ، پیرت ڪنند؛ سڪوت اختیار ڪنی؛ خودت بهتر میدانی در دنیایے ڪـہ حرف زدن‌ات را بایگانے می‌ڪنند سڪوتت بهتر ترجمـہ می‌شود! باور ڪن.. دل ڪـہ بشڪند جراحتے دارد تسڪین ناپذیر و زخم‌هایے ڪـہ بے وقفـہ روے هم تلنبار می‌شوند راه گریزشان در بے تفاوتی‌ست پس یک باغ زخمے نباش ڪـہ گل‌هاے زخمے شڪوفـہ نڪنند؛ تن بے وطن‌ات را محتاج نوازش دیگران قرار نده.. و روح مجروح‌ات را خودت درمان ڪن؛ زندہ باش...حتے بـہ رنج! زندگے ڪن...اگر چـہ تلخ! ادامـہ بده...و بـہ ڪسے تڪیـہ نڪن. https://t.me/avayedostiy #آرکا
نمایش همه...
آوای دوستی❤️

کانال ⚜️آوای دوستی⚜️ شعر 🌿🌸دکلمه⚘️🌿🌸نمایش نامه⚘️🌿🌹پست و متن زیبا🌿⚘️🌱🌸موزیک و بیکلام های ناب🌸🌿⚘️🌱

ﭼﻮﻥ ﺯﻟﻒ ﺗﻮ ﺍﻡ ﺟﺎﻧﺎ ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﭘﺮﻳﺸﺎﻧﯽ ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺩ ﺳﺤﺮﮔﺎﻫﻢ ﺩﺭ ﺑﯽ ﺳﺮ ﻭ ﺳﺎﻣﺎﻧﯽ ﻣﻦ ﺧﺎﮐﻢ ﻭ ﻣﻦ ﮔﺮﺩﻡ ﻣﻦ ﺍﺷﮑﻢ ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭﺩﻡ ﺗﻮ ﻣﻬﺮﯼ ﻭ ﺗﻮ ﻧﻮﺭﯼ ﺗﻮ ﻋﺸﻘﯽ ﻭ ﺗﻮ ﺟﺎﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﺮﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﺑﻨﺸﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﻨﺸﻴﻨﻢ ﺗﺎ ﺁﺗﺶ ﺟﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺑﻨﺸﻴﻨﯽ ﻭ ﺑﻨﺸﺎﻧﯽ ﺍﯼ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﻓﻼﮐﯽ ﺩﺭ ﻣﺴﺘﯽ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﮐﯽ ﻣﻦ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﺍ ﻣﺎﻧﻢ ﺗﻮ ﺍﺷﮏ ﻣﺮﺍ ﻣﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺳﻴﻨﻪ ﺳﻮﺯﺍﻧﻢ ﻣﺴﺘﻮﺭﯼ ﻭ ﻣﻬﺠﻮﺭﯼ ﺩﺭ ﺩﻳﺪﻩ ﺑﻴﺪﺍﺭﻡ ﭘﻴﺪﺍﻳﯽ ﻭ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﻣﻦ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻋﻮﺩﻡ ﺗﻮ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﭘﺮﺩﺍﺯﯼ ﻣﻦ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﻮﺟﻢ ﺗﻮ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺟﻨﺒﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺳﻮﺩﺍﻳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﻝ ﺩﺍﻏﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺑﻴﻨﯽ ﺩﺭﺩﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺩﻝ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻧﺴﭙﺎﺭﯼ ﻭ ﺑﺴﭙﺎﺭﻡ ﮐﺎﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻭ ﺗﺎﺏ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺴﺘﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﯼ ﭼﺸﻢ ﺭﻫﯽ ﺳﻮﻳﺖ ﮐﻮ ﭼﺸﻢ ﺭﻫﯽ ﺟﻮﻳﺖ ؟ ﺭﻭﯼ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺳﺮ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺷﺎﻳﺪ ﮐﻪ ﻧﮕﺮﺩﺍﻧﯽ https://t.me/avayedostiy #رهی_معیری
نمایش همه...
آوای دوستی❤️

کانال ⚜️آوای دوستی⚜️ شعر 🌿🌸دکلمه⚘️🌿🌸نمایش نامه⚘️🌿🌹پست و متن زیبا🌿⚘️🌱🌸موزیک و بیکلام های ناب🌸🌿⚘️🌱

فکرم بهم ریختست ، هی به همه چیز فکر میکنم ... یهو ساکت میشم ،سکوت میکنم ، سکوت مطلق... بعد هرچقدر فکر میکنم ، یادم نمیاد فکرم درگیر چی بود ... خیلی زود همه چی از ذهنم میپره ، چطور یه مسئله مهم که تموم مغزم و درگیر خودش کرده یهو یادم میره که اصلا چی بود ؟ یعنی تو جوونی آلزایمر گرفتم ؟ حافظه کوتاه مدتم و از دست دادم ، چیزی تو ذهنم نمیمونه ... حرفی که زدم ، شعری که گفتم ، نوشته هام .... هیچی یادم نمیمونه ... می ترسم از این حالم ، از این سردرگمی ، از این فراموشی ... این نه دکلمست ، نه دل نوشته این واقعیت منه ... تازه میفهمم چرا حالم اینه ، من خودمم همینطوری فراموش کردم ... میرم جلو آینه خودمو میبینم ، میگم این منم ؟چقدر نابود شدم ... میرم بخوابم یهو یادم میاد خیلی وقته تو آینه خودمو ندیدم ، من چم شده؟ همین الان یه درد بزرگ تو آینه دیدی ، یادت نمیاد؟ بعد یهو یادم میاد من الان اونجا بودم... کل زندگیم و با همین سردرگمی و بیقراری و فراموشی سر کردم ... یهو دلم میخواد برم تو خیابونا قدم بزنم ، بلند میشم میرم بیرون ، با همون چهره بی رنگ و روحم میزنم بیرون ... کل مسیر و با نگاه کردن به قدم هام و فرو رفتن تو فکر بی انتهام میگذرونم یهو ب خودم میام میبینم یه عالمه از مسیرو پیاده رفتم و و اصلا متوجه نشدم و اصلا یادم نمیاد کجا میخواستم برم یا اصلا اینجا کجاست؟ یه نیمکت میبینم ، میگم یکم بشینم تا به خودم بیام ، نگاه میکنم به آدما چه چهره های غمگینی ... نگاه میکنم به آسمون ابر سایشو انداخته رو سرم گمونم میخواد بباره ... آره داره میباره ، گریه نکن آسمون ،تو چت شده ؟ توهم خورشیدتو فراموش کردی؟یا ماهت دیگه نمیاد .... چشام و میبندم،قطره های بارون میخوره تو صورتم و یه نسیم خنک ،بوی خاک بارون خورده ... باید برگردم ، کجا ؟ همون اتاق تاریک و بی روح و ساکتم ، باید برگردم و به اسارت خودم تو افکار پوچ و این مغز هیچ و همه هیچ زنجیر بشم... خیلی سعی کردم در بیام از این وضعیت اما رنگ زندگیم خاکستریه کسی نبود بلد باشه رنگ بده به این زندگیم... بر میگردم به خونه ، به اتاقم ... میرم جلو آینه ، آدم تو آینه گریه میکنه ... من هم به حالش گریه میکنم ... بی هوا گریه میکنم... 🎀🎇 مَصــــی ✍️ 🎇🎀 https://t.me/avayedostiy
نمایش همه...
آوای دوستی❤️

کانال ⚜️آوای دوستی⚜️ شعر 🌿🌸دکلمه⚘️🌿🌸نمایش نامه⚘️🌿🌹پست و متن زیبا🌿⚘️🌱🌸موزیک و بیکلام های ناب🌸🌿⚘️🌱

باران به روی پنجره هاشور می زند باران گرفته است و دلم شور می زند… در حسرت نوشتن یک شعر تازه ام بگذار تا به حرف بیاید جنازه ام از خواب های یخ زده بیرون بکش مرا از این تن ملخ زده بیرون بکش مرا در خاک تکه های تنم را نشان بده با خود مرا ببر…وطنم را نشان بده نگذار راه آمدنم را عوض کنند نگذار نقشه ها وطنم را عوض کنند نگذار تا اسیر شوم توی پیله ام بی آبرو شوند زنان قبیله ام نگذار دین هراس بریزد به دین من نگذار چاه نفت شود سرزمین من نگذار زخم های تنم بیشتر شود نگذار رودخانه ی من بی خزر شود من را ببر…ازین تن مطرود خسته ام از این اتاق های مه آلود خسته ام دست مرا بگیر … جهان را نشان بده با من برقص…پیرهنت را تکان بده با من برقص روی صداها و زنگ ها با من برقص روی زبان تفنگ ها با من برقص روی جهان های گم شده با من برقص…با ملوان های گم شده با من برقص روی تن بند ِ رخت ها با من برقص زیر تمام درخت ها با من برقص در ته بن بست های من با من برقص…با بند ِ دست های من دارند تکه های مرا بند می زنند زنجیرهای من به تو لبخند می زنند به گوشه های خونی ِ تاریک تر بیا از من نترس…امشب نزدیک تر بیا نزدیک باش…با هیجانم شریک شو در تکه تکه کردن نانم شریک شو در من هزار یاغی شمخال می زنند در من پرندگان جهان بال می زنند فکری برای کندن دندان گرگ کن سلول انفرادی من را بزرگ کن… https://t.me/avayedostiy #حامد_ابراهیم_پور
نمایش همه...
آوای دوستی❤️

کانال ⚜️آوای دوستی⚜️ شعر 🌿🌸دکلمه⚘️🌿🌸نمایش نامه⚘️🌿🌹پست و متن زیبا🌿⚘️🌱🌸موزیک و بیکلام های ناب🌸🌿⚘️🌱

در فغانم از دل دیرآشنای خویشتن خو گرفتم همچو نی با ناله‌های خویشتن جز غم و دردی که دارد دوستی‌ها با دلم یار دلسوزی ندیدم در سرای خویشتن من کیم؟ دیوانه‌ای کز جان خریدار غم است راحتی را مرگ می‌داند برای خویشتن شمع بزم دوستانم زنده‌ام از سوختن در ورای روشنی بینم فنای خویشتن آن حبابم کز حیات خویش دل برکنده‌ام زان که خود بر آب می‌بینم بنای خویشتن غنچه پژمرده‌ای هستم که از کف داده‌ام در بهار زندگی عطر و صفای خویشتن آرزوهای جوانی همچو گل بر باد رفت آرزوی مرگ دارم از خدای خویشتن همدمی دلسوز نبود «مهستی» را همچو شمع خود بباید اشک ریزد در عزای خویشتن https://t.me/avayedostiy #مهستی_گنجوی
نمایش همه...
آوای دوستی❤️

کانال ⚜️آوای دوستی⚜️ شعر 🌿🌸دکلمه⚘️🌿🌸نمایش نامه⚘️🌿🌹پست و متن زیبا🌿⚘️🌱🌸موزیک و بیکلام های ناب🌸🌿⚘️🌱

چمدان بسته ام از هرچه منم دل بکنم پیرو عقل شوم قید دلم را بزنم چمدان بسته ام از "خواستنت" کوچ کنم تا "نبودت" بروم ، گور خودم را بکنم فصل پروانه شدن طی شده دیگر گل من! بی هدف پیله چرا بیشتر از این بتنم؟ با تو ام میوه ی روئیده درین خارستان! زخمها دارم ازین عشق به اجزای تنم دیگر از مرگ هراسی به دلم نیست عزیز! مانده یک موی تو در جیب چپ پیرهنم شرح دلتنگی من بی تو فقط یک جمله ست: "تا جنون فاصله ای نیست از اینجا... که منم" https://t.me/avayedostiy #مرتضی_خدمتی
نمایش همه...
آوای دوستی❤️

کانال ⚜️آوای دوستی⚜️ شعر 🌿🌸دکلمه⚘️🌿🌸نمایش نامه⚘️🌿🌹پست و متن زیبا🌿⚘️🌱🌸موزیک و بیکلام های ناب🌸🌿⚘️🌱