داستان های واقعی زندگی شما
داستان ارباب رعیتی/و داستان امروزی جذاب#در جستجوی عشق 💔🗯️شروعمون:08\07\1401🥳 دو داستان زیبا در یک چنل درحال تایپ ❣️ برکه❣️ 💗درحال نگارش داستان واقعی .....»
نمایش بیشتر558
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
-2030 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from N/a
خلاصه رمان🔥
امیر تو یه تصادف دلخراش خونوادهشو از دست میده و فقط خودش زنده میمونه
بخاطر حس گناهی که وجودش رو گرفته دو سال تو یه تيمارستان قدیمی خودشو حبس میکنه
ولی این تنهایی به پایان میرسه با اومدن یه دختر مهربون و شیطون که ناگهانی پیداش میشه و...🤭🤤
نیلوفر دختر مهربون و شیطونی که از کودکی زیر دست ناپدری سنگ دلش ازار و اذیت میشده و با کلی کمبود و خلع بزرگ شده
ولی وقتی با امیر آشنا میشه کلی اتفاق غیر منتظره و عاشقانه بینشون میفته
آخ از تخسی پسرمون و دلبریای دختر رمان و بامزگی و شیرینی این دو تا نگم براتون که قراره دلتون قیلی ویلی بره🥹😍
عضویت محدوده و قراره لینک باطل بشه😉👇
https://t.me/+PKslMKuhgw0wNzU0
صب بپاک
👍 1
2800
Repost from N/a
امیر تو یه تصادف دلخراش خونوادهشو از دست میده و فقط خودش زنده میمونه
بخاطر حس گناهی که وجودش رو گرفته دو سال تو یه تيمارستان قدیمی خودشو حبس میکنه
ولی این تنهایی به پایان میرسه با اومدن یه دختر مهربون و شیطون که ناگهانی پیداش میشه و..
آخ از تخسی پسرمون و دلبریای دختر رمان و بامزگی و شیرینی این دو تا نگم براتون که قراره دلتون قیلی ویلی بره🥹😍
https://t.me/+PKslMKuhgw0wNzU0
۳ ساعت بعد بپاک
👍 1
3000
Repost from N/a
00:04
Video unavailable
امیر تو یه تصادف دلخراش خونوادهشو از دست میده و فقط خودش زنده میمونه 🥲
بخاطر حس گناهی که وجودش رو گرفته دو سال تو یه تيمارستان قدیمی خودشو حبس میکنه
ولی این تنهایی به پایان میرسه با اومدن یه دختر مهربون و شیطون که ناگهانی پیداش میشه و...🤭
نیلوفر دختر مهربون و شیطونی که از کودکی زیر دست ناپدری سنگ دلش ازار و اذیت میشده و با کلی کمبود و خلع بزرگ شده🥲
ولی وقتی با امیر آشنا میشه کلی اتفاق غیر منتظره و عاشقانه بینشون میفته🥺
آخ از تخسی پسرمون و دلبریای دختر رمان و بامزگی و شیرینی این دو تا نگم براتون که قراره دلتون قیلی ویلی بره🥹😍
https://t.me/+PKslMKuhgw0wNzU0
https://t.me/+PKslMKuhgw0wNzU0
صب بپاک
animation.gif.mp40.96 KB
👍 1❤ 1
2100
Repost from N/a
من آرسامم...
پسر کوچیک خانوادهی زند که بعد فوت داداشم مجبور شدم بیوه برادرم رو به عقد خودم در بیارم با وجود اینکه بهش عالاقه نداشتم و با یکی دیگه قصد ازدواج داشتم!
اما سرتقی و جذابیت اون دختر باعث شد خیلی زود وا بدم و عاشقش بشممم🔥
https://t.me/+lZWQbtT8gbc1ZGM0
۳ ساعت بعد بپاک
👍 1
2600
Repost from N/a
-حق نداری بکشیش... اون زندس... نفس میکشه بابا...
جسم بیجون رایانم گوشها افتاده بود و دیدن پدرم با تفنگ، ان هم بالای سرش قلبم را سرحهشرحه میکرد
-برو کنار آریانا... من وظیفمه اون حیوونو بکشم
-اون حیووون نیستتت... شما حیوونید... شماهایی که به هیچ کس رحم نمیکنین لعنتیااا
هق میزنم و جلوی پاش میوفتم. شلوارش رو چنگ میزنم و التماس میکنم
-توروخدا بابا... نکشش... اگه طوریش بشه... اگه بخوای بلایی سرش بیاری اول باید منو... دخترتو بکشیییی!!
با اشارهی سر، افرادش منو به زور از محوطه خارج میکنن و تقلاهای من بی فایدس.
-ولممم کنینن... دست از سرم بردارین... رایانننن...
خودمو روی زمین میکشم و قبل از خارج شدن، جنبیدن لباشو میبینم
-د...دوسِت دارم...
و بعد... صدای شلیکی که روح از تنم خارج میکنه...
https://t.me/+yI2WnCDRwR01YjRk
رایان، پسری با جسم مُرده اما قلبی که همچنان ضربان داره... قلبی که برای دختر قصه، فرشتهی رایان میتپه...
فرشتهای که باهاش زندگی رو تجربه میکنه و... چی میشه که خودش هم مرگ رو بهش تقدیم کنه؟؟
https://t.me/+yI2WnCDRwR01YjRk
۳ ساعت بعد بپاک
👍 2
2000
Repost from N/a
Photo unavailable
من آریانام
یه دختر شیطون و فضول که بعضی وقتا گند اخلاقم میشه!
از روی کنجکاوی رفتم به اون سد بزرگی که بین شهر آدما و زامبیا وجود داشت
دوسداشتم بدونم اونجا چه خبره و اونا چه شکلین ولی یه پسر که زامبی بود منو گیر انداخت، زندونیم کرد و...🥺🚫
https://t.me/+yI2WnCDRwR01YjRk
رمان عاشقانه تخیلی نمیقولی؟🤤
https://t.me/+yI2WnCDRwR01YjRk
صب بپاک
👍 2
2200
Repost from N/a
باده ، دخترِ ورزشکار و جذابی که وقتی از مسابقات والیبال برمیگرده متوجه میشه دوست پسرش با زنِ دیگه ای ازدواج کرده.
با وجودِ اینکه متوجه میشه این ازدواج اجباریه ، رابطهش رو با دوست پسرش قطع میکنه.
غافل از این که این قطعِ ارتباط فرصتی برای اعلام حضورِ مردِ مرموز و کله گنده ایه که سالهاست عاشق بادهست...
با حضورِ اون مردِ مرموز باده چالش های جدید رو شروع میکنه که...
https://t.me/+yyi63Az27Kk1ZWM0
۳ ساعت بعد بپاک
👍 1
1600
Repost from N/a
🥊 #بوکسور زیرزمینی بودم و شبیه پسرا می گشتم، موهای کوتاه و لباس های چرم موتور سواری که یک شب با تنی اش لاش شده ام که اثار مبارزه بود، از کوچه های تاریک رد می شدم تا برسم خونه که یه ون مشکی جلو پام ترمز زد .🙄🤫
منو اشتباهی #دزدیدن و اون شب به #زنجیر بستنم .🩸⛓🩸⛓
فکر می کردن پسرم و شکنجم دادن تا بگم خواهرم کجاس ولی من همون دختر بودم😭
وقتی رئیسشون فهمید دخترم....🔞🔥
https://t.me/+PGNpvUpKc4ZiYzM0
۳ ساعت بعد بپاک
👍 1
1900
Repost from N/a
#مبارز چابکی #بودم اما به #اسارتش دراومدم و #منو تو عمارتش #زندانی کرد و #شکنجم داد تا حرف بزنم .
هر راهی رو برای #فرار امتحان #کردم اما زیر #شکنجه هاش #مرگ رو می دیدم !
بزرگ تریم #مافیا شهر بود و #مدارک باندمون رو #دزدیده بود و برای پس گرفتنشدن #وارد ویلاش شدم !
تو تله افتادیم و #برای نجات #بچه های تیم خودم رو فدا کردم اما نمی دونستم که اون ....
https://t.me/+PGNpvUpKc4ZiYzM0
رمان مافیایی که یه پسر خشن و جذاب و دختر زبر زرنگ داره 🤤🔥
🩸👣🩸👣🩸🩸👣🩸👣🩸🩸👣🩸👣
‼️فقط ۱۰ نفز ظرفیت‼️
https://t.me/+PGNpvUpKc4ZiYzM0
صب بپاک
👍 1
2500
Repost from N/a
00:08
Video unavailable
من فریام،از شهرستان کوچیکمون با عقاید پوسیده اشون فرار کردم تا بتونم اونجوری که دلم میخواد روی پاهای خودم بایستم🔥
کار کردم تلاش کردم حرفا و تهمت ها رو به جون خریدم پیشرفت کردم اما امان...امان از عشق عمران🥲
عمران همه چیو خراب کرد یه کارگر بنا که دل و دینم رو بهش باختم اما اون فقط برای هدفش نزدیکم شده بود،برای انتقام گذشته انتقامی که من هرگز درش نقشی نداشتم.
https://t.me/+Tr4ldMHdi6g3YzY0
1.26 MB
👍 2
2100
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.