cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

تشعشع.

نوشتن نوره، باهاش مسیرو روشن میکنم.

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
412
مشترکین
+724 ساعت
+77 روز
+1730 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

از وقتی یادمه پدر و مادرم باهم بیرون خونه کار کردن و همینطور داخل خونه. یادمه تو بچگی بابا گفت به مامانت تو جمع کردن سفره کمک کن؛ گفتم این کار واسه دختراست. بزرگوار خودش پاشد سفره رو جمع کرد و برد بعد گفت می‌بینی سهیل سیبیلام‌ هنوز سرجاشه! حالا که مجبورم خودم تنها غذا درست کنم و خونه رو مرتب کنم به این فکر میکنم که آشپزی یا به طور کلی خونه داری یه مهارت برای بقاست‌. ربطی به زن و مرد نداره. هرکسی لازمه بلد باشه چطور یه خونه رو مدیریت کنه. حالا هر جنسیتی با سلیقه‌ی متفاوت و خاص خودش.
نمایش همه...
23
البته، کاریه که همیشه به طرق مختلف سعی دارم بکنم؛ گاهی جلوی روم این کارام رو زنونه می‌دونن و مسخره می‌کنن. ولی خب، پشت سر حرف و قصد هم‌سفره شدن دارن. حالا به این دو رویی کاری ندارم. حرفم اینه که چی‌کار داری خریدا رو من پسر انجام دادم، سبزی رو من پسر پاک کردم و شستم، غذا رو من پسر درستم کردم یا یه خانم؟ واقعا نمی‌دونم این کارای ساده‌ی زندگی روزمره رو انجام دادن، کی از قید جنسیت‌زدگی خارج می‌شه.
نمایش همه...
اگر امشب ناآرومید و خوابتون نمی‌بره این آهنگو گوش کنید.
نمایش همه...
3
«می‌گویم قشنگی، تو خیلی قشنگی. چشم‌هات مثل یک دشت ناشناس است که مرد، شبِ مهتاب به آن رسیده باشد.» •شهریار‌ مندنی‌پور
نمایش همه...
8🕊 1
احساس سنگین بودن. انگار باید سبک‌تر باشم. آزاد‌تر. خودم رو بیشتر به چالش بکشم، اینور و اونور برم و دغدغه‌های بیشتری داشته باشم. یه حس کرختی دارم، ناشی از عادی گذروندن زندگی. دوست ندارم تو جامعه گم بشم، میخوام خلاف مسیر رود شنا کنم.
نمایش همه...
12
میخوام یک موضوع بدم، تا اگه چیزی راجع بهش در چنته دارید بنویسید؛ اون احساسِ کنج قلبت که هنوز اسمی براش پیدا نکردی. پیام و فوروارد کن تا بتونم چیزی که نوشتی رو ببینم اخر تمشب چندتا از قشنگ‌هاش. رو اینجا میذارم☕️
نمایش همه...
تجربه‌ی تلخی از نگهداری از گربه تو ایران داشتم. به نظرم مرگش‌ تقصیر خودم بود که نتونستم خوب ازش مراقبت کنم. اینجا با وجود اینکه هزینه نگهداری ازشون به مراتب پایین تره تا جایی که می‌شد سعی کردم مقاومت کنم و حیوون خونگی نداشته باشم ولی خب تنهایی چیز عجیبیه‌‌. نمیشه باهاش کنار اومد. حتی وجود یه حیوون تو خونه هم باعث ایجاد یه سر و صدایی‌ میشه و خونه رو از اون وهم سکوت و تنهایی خارج میکنه.
نمایش همه...
14🕊 4🌚 2
پیچیدش‌ نکنیم دوباره گربه خریدم.
نمایش همه...
14🌚 1
البته اگه مامانم اینجا بود بابت به کار بردن لفظ بابا برای یه گربه نفرینم‌ می‌کرد در نتیجه، من صاحب یه گربه شدم.
نمایش همه...
1
ساعت هشت و نیم صبح ۲۵ می، من بابا شدم.
نمایش همه...
1