cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

تَـــب داغ

﷽ لَبان تو شَـراب ناب کُهَن است🍷 ایدی جهت سفارش تبلیغات: @Viiip_admin

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
3 179
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

🔴 پروکسی ژاپنی سرعت بالا پینگ زیر ۲۰ :  私は鳥を飼っているあなたが私の友達になってほしい私は緑と暗い家
نمایش همه...
اگر او برای تو ساخته شده من برای تو ویران شدم
نمایش همه...
💫احضار برای درخواست پول از شخصی به مبلغ دلخواه شما 💫 احضار برای برگشت معشوق 💫احضار برای برگردوندن مالی که رفته 💫احضار برای شخص فراری 💫احضار برای رضایت ازدواج و رضایت♣️👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAAExyy1tDMzilUNxJDw جهت سفارشات👈 @CafeAyneh
نمایش همه...
خواسته‌های بزرگ نشان دهنده شخصیت بزرگ است.
نمایش همه...
با این پروکسیا فیلمارو راحت باز کن✅ 🇮🇷Use Proxy       🇺🇸Use Proxy 🇬🇧Use Proxy      🇩🇪Use Proxy زود پاک میکنم سریع وصل شید...♥️
نمایش همه...
_ خانوم پاهاتون رو باز کنید وازلین بمالم. لای پام خیس بود. آبم همه ی شورتم رو کثیف کرده بود و رانندم جلوم نشسته بود و ازم می خواست پاهامو باز کنم. قبل اومدنش داشتم فیلم پورن میدیدم، این روزا مردی دورم نبود و نداشتن رابطه کلافم کرده بود. اونقدر کلافه که حواسم نبود و با موبر خودمو سوزونده بودم. بعدشم ویبراتور رو فرو کردم که رایان با وازلین سر رسید تا بماله روی رونام. نالیدم: _ رایان الان نه حالم خرابه. برو یه‌ ور دیگه ماساژ نمی خوام. از بالا نگاهی بهم انداخت و یواشکی رونمو نگاه کرد. کافی بود انگشتش بهم بخوره تا وا بدم. حشری بودم. تقصیر خودمم نبود، تو بچگی بهم تجاوز کردن و از همون موقع فهمیدم نیاز چیه! دستمو روی رونم گذاشتم، خیلی بد سوخته بودم. - نمیشه همه جامو سرک بکشی...من رئیستم مثلا رایان. - ولی قبلا کشیدم. توی ماساژ، ارضاتون هم کردم یادتون رفته؟ اولین باری که ماساژم داد اونقدر من رو مالید که ارضا شدم. عالی بود. با یاداوریش بیشتر خیس کردم. لعنتی رونامم لزج بودن. اروم گفتم: _ یادم نرفته ولی الان حالم بده چی می خوای؟ - می خوام واسه رونات وازلین بزنم بعد برم ماساژ خانوم. - من الان تا فرق سرم خیسه. کجامو میخوای ماساژ بدی حالا؟ یکم متعجب بهم زل زد و‌حرفی نزد. با حال خراب یقشو کشیدم سمتم و توی تخم چشم هاش زل زدم. نوک سینه هام خورد به بالا تنش. _ این بار با مالیدن ارضا نمیشم. یه چیز گنده تر می خوام. _ خب راستش من الان باید برم جایی، عمتون کارم دا... پاهامو باز کردم و دستشو به زور فرستادم لای پام که از خیسیم تعجب کرد. حس دستش باعث شد ناله کنم. بخصوص که روش وازلینم بود. کافی بود یکم بماله تا ارضا بشم ولی نامرد بود. منو تا چشمه میبرد و تشنه برم میگردوند. _ دریاچست؟ _ اره ابشم شیرینه، امتحانش کن عزیزم! https://t.me/+3HWaZJxRCMY2M2E0 https://t.me/+3HWaZJxRCMY2M2E0 https://t.me/+3HWaZJxRCMY2M2E0 رایان پسر ساده و یتیمی که به عنوان خدمتکار وارد عمارتی میشه که توش فقط یه زن زندگی میکنه. بیتا زنی مستقل و خشنه که مردارو فقط واسه تخت خواب میخواد و با دیدن رایان جذاب و بی تجربه بهش پیشنهاد سکس با پول خوب میده و... https://t.me/+3HWaZJxRCMY2M2E0
نمایش همه...
من از اولش هم بهت گفته بودم پایبند این ازدواج نیستم. با بغض نگاهش کردم و گفتم: -چرا آیهان؟ من عاشقت شدم. پوزخندی زد و گفت: -برو اونور دلی من فقط برای اینکه از دست شوهر سابقت نجاتت بدم باهات ازدواج کردم وگرنه هیچ علاقه ای بهت نداشتم. عصبی خندیدم و دستش رو گرفتم و روی شکمم گذاشتم. -ولی بچه ی تو توی شکمم داره رشد میکنه. سرد نگاهم کرد و گفت: -سقطش کن. با تعجب نگاهش کردم و گفتم: -معلومه چی میگی آیهان؟ این بچه ی توعه من دوستش دارم سقطش نمیکنم. پوزخندی زد و گفت: -تو سقطش نمیکنی ولی من که میتونم با روش خودم کاری کنم که این توله از بین بره. بعد این حرفش دستم رو گرفت و کشید سمت اتاق خواب. وقتی رسیدیم در رو باز کرد و من رو پرت کرد روی تخت و روم خیمه زد و لب هاش رو روی لب هام گذاشت و شروع به بوسیدنم کرد. لب هاش رو از لب هام برداشت و از جاش بلند شد فکر کردم پشیمون شده ولی زهی خیال باطل. دونه دونه لباس هاش رو در آورد و دوباره خیمه زد روم لباسم رو از وسط پاره کرد سوتینمو داد بالا و نوک یکی از سینه هام رو کرد توی دهنش اون یکی رو هم توی مشتش گرفت و فشرد. از درد جیغی کشیدم و لب زدم: - توروخدا آیهان ولم کن چرا باور نمی کنی که این بچه بچه ی توعه بی توجه به حرفم نوک سینمو از دهنش در آورد. شلوارمم از وسط پاره کرد شورتمو زد کنار و بدون هیچ ملایمتی خودش رو بین پاهام کوبید. جیغی از ته دلم کشیدم و لب زدم: - آیهان نکن جون مامانت نکن بچمون سقط میشه گناه داره نیشخندی زد و گفت: - خفه شو دلی اسم مامانمو به زبون کثیفت نیار انقدر خودش رو بهم کوبید که با حس جاری شدن مایعی بین پاهام چشم هام سیاهی رفت و دیگه چیزی ندیدم https://t.me/+7GThPgOlaLU4N2U0 https://t.me/+7GThPgOlaLU4N2U0 ممنوعه ترین رمان تلگرام😱🙈 پسره برای اینکه بچه اش سقط بشه به زنش تجاوز میکنه😢😭
نمایش همه...
با این پروکسیا فیلمارو راحت باز کن✅ 🇮🇷Use Proxy       🇺🇸Use Proxy 🇬🇧Use Proxy      🇩🇪Use Proxy زود پاک میکنم سریع وصل شید...♥️
نمایش همه...