ماهسو'

-به انعکاس صورتش تو آینه خیره میشم و تمام تلاشم رو میکنم محو اجزای بینظرش که با نظم خاصی کنار هم چیده شدن نشم... زمزمه‌ی ناخودآگاهی از بین لبام خارج میشه این انعکاس یه فرشته میتونه باشه نه یه انسان روی زمین" روحم رو با نگاه کردن به چشمام گرم میکنه... بوی شیرینش رو با دم عمیقی وارد ریه‌هام میکردم که لیریک موسیقی آروم و فرانسوی من رو جذب خودش کرد... انگار تموم عاشقانه‌ها راجب اون حرف میزدن برای آخرین بار برای شنیدن صدای آروم و دلنوازش صداش میزنم نارینای من"؟ و اون جواب میده و لرزش قلبم من رو از خواب بیدار میکنه. به پروانه‌ای که رو یکی از انگشتای دستم نشسته و با بالهاش خودنمایی میکنه خیره میشم و لبخند میزنم پس تو اینجایی"... ¹³ ˢᵉᵖᵗᵉᵐᵇᵉʳ

ماهسو... بهت گفتم‌چه معنی‌ای رو میده؟ اگه من شب تاریک باشم تو اون نوری هستی که منو سمت خودش میکشونه. اگه من پروانه باشم تو اون نوری هستی که میتونم تا ابد دورش بگردم‌. اگه من آدمی باشم که راهشو گم کرده باشه تو همون نوری هستی که راه درست و نشونم میده. میبینی؟تو وجود منی. فکر کن لحظه‌ای نبودت چه بلایی سر این پروانه میاره. این پروانه اینجاست تا دورت بگرده و برات عاشقی کنه.

عاشقِ تو...منِ عاجز.

13,sep.