cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

ᴄᴀғᴇʏɪɢʟɪᴢ ⟅🤍

Welcome to my cafe ☁ بهتــرین فنـ ییعــیت کوچــاک و لــیزگهـ جومــرتـ اینجا یه دنیایــی به زیباییـــ ییعلـــیزه...🤍✨ ִֶָ start "1401/10/13🥛

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
356
مشترکین
+1524 ساعت
+117 روز
+3730 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

پارت نمیخواین دیگه؟ 🥺
نمایش همه...
👍 5
Photo unavailableShow in Telegram
╰─ #new #yigit استوری سرا که با ییعیت میخوان فیلم ببینن🎬 من که فک نمیکنم فقط سرا و ییعیت باشنا🫣 ݊݊ ֶָ֢ 🤍ׅׅʿʿ᮫ @susomyigliz
نمایش همه...
11
00:08
Video unavailableShow in Telegram
2.35 MB
🔥 6
ری اکتاش +25 بشه دیگه؟ 🫠
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
╰─ #new_story #yigit ݊݊ ֶָ֢ 🤍ׅׅʿʿ᮫ @susomyigliz
نمایش همه...
💘 7
Photo unavailableShow in Telegram
╰─ #new #yigliz ییعلیز رو فنا بیرون دیدنننننننن🥹🥹🥹 ݊݊ ֶָ֢ 🤍ׅׅʿʿ᮫ @susomyigliz
نمایش همه...
😍 9
👍 4 3
00:14
Video unavailableShow in Telegram
╰─ #edit #video #yigliz ری اکت؟🪄 ݊݊ ֶָ֢ 🤍ׅׅʿʿ᮫ @susomyigliz
نمایش همه...
4.69 MB
6
[ #اشتباه_بی_جبران ] پارت پنجم (Lizge) لیزگه: ییعیت ییعیت... هرچی صداش میکردم جواب نمیداد انگار رفت تو یه دنیای دیگه... _ییعیتتتتتت کجایی هوی؟ ییعیت: ها؟ هیچی دیگ دیروقته بریم بخوابیم _باشه مامانم اومد جاهارو پهن کرد و من بالا رو تخت و ییعیت پایین خلاصه خوابیدیم... (صبح) با صدای زنگ ساعت پاشدم حواسم نبود ساعت رو زنگ نزارم... هم من هم ییعیت پاشدیم... نشستم رو ویلچر و رفتم سرویس.... موهامم درست کردم و اومدیم توی هال... همه سر میز نشسته بودن گلگون: صبحتون بخیر بیاین بشینین... شب خوب گذشت... ییعیت پسرم راحت بودی؟ ییعیت: اره خوب بود دیشب... صبحونه رو خوردیم و مامانم و مامان ییعیت میز رو جمع کردم و ییعیت و باباش داشتن کار میکردن منم رفتم تو اتاقم... کتابم رو برداشتم و ادامش رو داشتم میخوندم یکم خوندم و دفترمو برداشتم چیزایی که تو این مدت اتفاق افتاده بود رو نوشتم... بعدشم گزاشتمش تو کشوم و یکمی دراز کشیدم و گوشیمو برداشتم و به ایلول زنگ زدم.. بعد چند تا بوق جواب داد ایلول: سلامممم لیزمم خوبی _سلام تو خوبی؟ بد نیستم ایلول: از اون پسره چخبر... _وای حالا تو پیاما یه چیزایی گفتم بهتا بیخیال... ایلول: اوف توهم... _وای حوصلم سررفته میای دنبالم بریم بیرون.... ایلول: اتفاقا میخواستم بگم... باشه نیم ساعت دیگه خونتونم... به اونم بگو بیاد _ ایلول فقد بیینمت... ایلول: عه خدافظ بوسسس رفتم رو ویلچر و سعی کردم یکم بتونم رو پاهان وایسم اما نمیتونم هنوز زیاد وایسم خودم تونستم لباس هامو بپوشم.. یه پیراهن ناز خوشگل ابی پوشیدم خیلی قشنگ بود هم خنک بود هم راحت... اینو بابام برا کادو تولدم گرفته بود:))) موهامم دم اسبی بستم و خیلی با این استایل میومد... یه ارایش ساده کردم و اومدم توی هال گلگون: کجا میری با این خوشگلیت دخترم؟ _ایلول میاد باهم میریم پارک پشت خونه ییعیت: منم بیام تنها نرید؟ _مثلا چی تنها بریم چی میشه؟ ییعیت: منم بیام دیگ حوصلم سررفت _بیا خب زود اماده شو الان ایلول میاد از اینجا میریم پارک یکم قدم بزنیم ییعیت: باشه الان هودیم رو میپوشم میام _باشه. ایلول اومد و رفتیم... رسیدیم پارک و سمت ساحل بود... داشتیم میرفتیم رسیدیم به یه بستنی فروش... هوس کردم ییعیت گفت میخرم ماهم همینجور راه رو رفتیم و منتظر ییعیت نموندیم... رسیدیم جلو تر چند تا پسر اومدن سمتمون... ...: چخبر خوشگلا ...: اینی که رو ویلچره خیلی سس*کیه _چی میگی اشغال برو گمشو... ...: وای عصبی شد که... یه لحظه نفهمیدم چیشد یه مشت خورد تو صورت یکیشون و پخش زمین شد و بقیه هم فرار کردن.... برگشتم پشتم رو دیدم ییعیته ! ادامه دارد.... 🫂
نمایش همه...
24👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
╰─ #new #yigliz ییعیت باز هشتگ ییعلیز رو چک کرده🥹 اتاکان هم همینطور منبع: اینستاپیجsusom_irani1 ݊݊ ֶָ֢ 🤍ׅׅʿʿ᮫ @susomyigliz
نمایش همه...
4
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.