cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

شب هزار و یکم

من، غزل، نجات‌یافته‌‌ی هزار و یک شبم. از خودم و هر آنچه برای منه می‌نویسم. #خاطرات_عزیز_من : #️⃣

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
100
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+27 روز
-130 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

جایی نوشته بود: « و اما من، هرگز به جایی که از رنج آن گریخته‌ام، باز نمی‌گردم. »
نمایش همه...
توی دو ماه می‌شه کل ابعاد زندگی آدم از این رو به اون رو بشه...
نمایش همه...
اولین درسی که بزرگسالی بهت می‌ده اینه که توقع نداشته باشی بقیه شبیه به تو باشن و اگر نمی‌تونی، جوری رفتار نکنی که برای خودت یا حتی بقیه توقعی ایجاد کنی تا آسیب ببینی.
نمایش همه...
این آخرین چیزی بود که تصورش رو داشتم.
نمایش همه...
Repost from N/a
تنهایی زندگی کردن خیلی خوبه و من دوسش دارم واقعا ولی حقیقتا شباش واسم سخته، دوست دارم از شام به بعد، یه نفر دور برم باشه حرفم نزنیم، کاریم نکنیم ولی حس کنم یکی حضور داره!
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
So I just have to quit whining and deal with the cards in my hand. Nobody said I have to smile while doing it. But I have to do it anyway.
نمایش همه...
به جرات یکی از دارک‌ترین دوره‌های زندگیم رو دارم می‌گذرونم و احساس می‌کنم اگه از این دوره بیرون بیام، با تقریب خوبی دیگه هیچ چیزی زمینم نمی‌زنه. چون کوله‌بار تجربیاتم دیگه واقعا پر می‌شه. حتی توی زمینه‌ی مشکلات مهاجرت.
نمایش همه...
چیزی که بعد از مهاجرت پیدا کردم؛ درست یا غلط، براساس واقعیت یا دور از اون، شدنی یا نشدنی، ترس از بی‌خانمان شدنه و هیچ نمی‌دونم چرا. ولی هست و باهامه. شاید بخاطر اینکه اخیرا عده‌ی زیادی رو این شکلی دیدم. شاید این هم از فشارهای سال اول مهاجرته.
نمایش همه...
احساس می‌کنم یه جاهایی عمیقا به شانس و بخت، می‌بازم و این دلگیرم می‌کنه.
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.