cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

حنا نوشت

صحبت های خانم جیم.

نمایش بیشتر
Advertising posts
472مشترکین
+524 ساعت
+1257 روز
+15530 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

له ام له.
نمایش همه...
تا من دوش میگیرم شما بهم بگو؛ 💗✨
نمایش همه...
الان تو ساییده و سریده و لغزنده و خوردشده و ریخته و پاشیده و رنده شده ترین حال ممکن قرار دارم، جدی دیگه حوصله ی هیچیو ندارم (زمانی این پیام به دستتون میرسه که من گوشیم خاموشه و دسترسی به هیچ فضایی ندارم) چندروزیه معده درد امان از کف بریده و از استرس نمیتونم به امور خودم رسیدگی کنم.. آرزوی موفقیت برای همتون چیلدرن کنکوری من که فردا و پس فردا کنکور دارین.. خیلی میفهممتون و واقعا  تا مغز و استخون سختیِ کارو حس میکنم.. تنها نیستین مرسی از چنل نویسای خوشگلی که اسممو تو چنلشون دیدم و به یادم بودین، موقع خوندنشون لبخند بزرگی روی لبام نقش بست. حتی اگر اندک، انرژی ها و حس و حال خوبتونو برام بفرستید❤️به امید روزهای خوب.
نمایش همه...
رفقا بیاین کتابایی که خوندین و خیلی خاص بودن هم معرفی کنید در تابستان گرم طهران نیازمند لیست خوبی از کتاب های فرخنده هستم.
نمایش همه...
به عنوان آخرینِ ناشناس این هفته بفرمایید: چه رفتارایی رو توی خودتون تغییر میدادین، به چه علت؛
نمایش همه...
وقتی صحبت از شخصیتِ خانمِ اصفهانی میشه کلاهشو میندازه پس سرش معرکه به پا میکنه، من از تجربه ی بزرگترها و خوشبختی داشتن خواهر و برادر بزرگتر ته صف بودم ، از داشتن تلپاتی های سرکلاس خفن ترین استادا و دبیرای مختلف هم گوشه نشستن رو ترجیح دادم، معدل الف که چه عرض کنم، از نوشتن شعرهای در لحظه خوب و حتی گریه هام پشت در بسته ام ناامیدم کرد، تو نمیتونی سرمای زمستونِ چارصد و یک رو تو برف و بوران و منتظر موندن ساعت۹شب برای اتوبوس های برگشت رو تصورکنی، چشمای از اشک یخ بسته و نشستن کف بی آرتی پیش زنی مسنی که رژ لبشو تمدید میکرد، شارژ گوشی دو درصد و نگرانم نشو تو راهم، له و لورده شدن تو ایستگاه مهدیه ی مترو تهران، خروار خروار خستگی و گردن درد برای تحویل سفارشِ هنرجوها بغض از نشدن های زندگی زیر دوش آب گرم حمام، مصاحبه ی سنگینِ نمایشگاه هنر، از استرس دستام خیس شده و روزی اِن ساعت براش وقت گذاشتم، حرص و جوش خوردن برای آدمای اشتباهی زندگیمُ گور باباشون پاک کردن اشکای رو گونه ام وقتی شرایط خیلی خوبه و اتفاقای خوب افتاده، تاابد تو نمیتونی مسئولیت های سنگینی که من تو زندگیم داشتم رو حس کمی و بدونی که از چه رنجی حرف میزنم وگرنه سریعتر به این زندگی میبازی.
نمایش همه...