cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

𓏲࣪ ִֶָ𝐃𝗂𝗒𝖺𝗇𝐀𝗋𝗌𝗅𝗐𝗇.𝐋𝗈𝗏𝖾᭝ ๋࣭🖤✨

↬𝙎𝙩𝙖𝙧𝙩 : 𝟏𝟒𝟎𝟎/𝟏𝟎/𝟐𝟎🕯🧿 ⥈↱𝙒𝙚𝙡𝙘𝙤𝙢𝙚 𝙩𝙤 𝙘𝙝𝙖𝙣𝙚𝙡♥️🧸↲⥈ ⥈↱𝙁𝙖𝙣 𝙤𝙛 : 𝘿𝙞𝙮𝙖𝙣𝙖𝘼𝙧𝙨𝙡𝙬𝙣🎀🪄↲⥈ -نگین قلبمی:)!🫀✨- -دیانارسلان🧬💕- -رمان‌دلداده:درحال‌تایپ🔗☁- -↱𝗠𝘆 𝗴𝗶𝗿𝗹 : @diyanacl🤍🦉↲- -↱𝗠𝘆 𝗯𝗼𝘆 : @arslwnhs💜🦇↲-

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
672
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

-سلاممم چطورینن خوبین؟:>🫂🤍-
نمایش همه...
#دلداده🫀🖤✨ #پارت 446🐶🤍 از آغوش گرم و پر محبتش بیرون اومدم و گفتم: -ای بابا این بحثو ولش کنیم..چای بریزم؟!.. +بیا اینجا ببینم دختر من خودم ختم اینکارام.. دوباره رفتم پیشش نشستم روبه روش.. -بی بی راستشو بخوای واقعا دلم واسش تنگ شده..شاید باورت نشه ولی وقتی فکرشو میکنم دلم میخواد باهاش یه حرف کوچیک بزنم بگم من اشتباه کردم..ببخشید..اما خب من همه ی کارمو کردم.. بگذریم بی بی مهم نیست..گذشته ها گذشته.. +بیا اینجا ببینم عزیزم.. رفتم بغلش کردم و چن دیقه ای تو بغلش بودم و داشت کم کم خوابم میبرد که گوشیم به صدا در اومد.. -سلام..بفرمایید؟!.. صدای مهربون و خندش پیچید تو گوشم و فهمیدم کیه: +هی بی معرفت مارو یادت رفته؟..یعنی این همه غریبه شدیم؟!.. -محمد؟!..محمد تویی؟..حالت چطوره؟..مادر جون خوبه؟!..چ.. +عه دختر یه دیقه اروم بگیر بزار حرفمو بزنم دیگه.. -اخه دلم واستون تنگ شده بود(ای خادا🥹😂) +فعلا که ما غریبه ایم.. -خب حالا پرو نشو..حرفتو بزن.. +زنگ زدم بگم مارو یادت که نرفته؟ارسلان جدا ما جدا..اصلا وایسا بینم داداشتو مامانتو که یادت نرفته؟.. -این چه حرفیه محمد خودتون میدونید که حساب مادرمون و تو کلا جداست.. +خب پس بهونه الکی نیار فردا راه بیفت بیا اینجا که یه دل سیر دلمون واست تنگ شده.. -آخه.. +آخه و هر چیزه دیگه ای نداریم..خودت خوب میدونی چند روز دیگه دادگاه شروع میشه پس بهتره بیای.. با گفتم کلمه ی داد گاه همه ی اتفاقا مثل یه نوار فیلم از جلوی چشمام رد شدن و باعث شدن یادم بیاد.. ادامه دارد... !👀💜 ⇱𝐜𝐡𝐚𝐧𝐞𝐥↬@DiyanArsalan_cute🎀🪄⇲
نمایش همه...
-سلام قشنگای من صبحتون بخیر امیدوارم حال دلتون خوب باشه🫂🤍... بچه ها ببخشید که تو این چند روز،چند ماه نبودم و واقعا شرایطشو نداشتم که فعالیت کنم؛چه من چه ادمینا.. ولی سعی میکنم از این به بعد روند پارت گذاریو ادامه بدم مرسی که تا اینجا بودید:)❤️⚡️ - #pari✨!
نمایش همه...
های گایز.. چطورید؟!چه خبرا؟! تو این روزا چیکار میکنید؟!🙂 شما هم از دست مدرسه و درسا دیوونه شدید یا من اینطوریم..:) دیگ واقعن مخم نمیکشه یه روز استراحت نداریم همش باید درس بخونیم..:) از یه طرف درس از یه طرف غم و غصه ی جوونامون که هر روز داره یکیشون میره..:)😄 #zahra✨️!
نمایش همه...
#در‌آسمان‌من‌بمان‌🤍🌩✨ #پارت‌54🐹🧡 روی مبل نشسته بودم و پستای اینستاگرام رو زیر و رو میکردم که یهو، مسیج واریزی برام اومد..نگاهی به مبلغش کردم..! 410 میلیون..ولی برای چی؟ بلافاصله‌ بعد از مسیج واریزی ی مسیج دیگه م برام اومد..از طرف دیانا بود..سریع بازش کردم و شروع به خوندنش کردم: سلام..مبلغی ک بابت من به بابام دادی رو تمام و کمال برات واریز کردم..و این فقط بخشی از لطف هایی بود که در حقم کردی.. هیچوقت فراموش نمیکنم ک چطور با ی غریبه مثل ی دوست رفتار کردی.. توی بدترین شرایط م بهم کمک کردی و نذاشتی توی عمق تنهایی برم.. به هرحال، خواستم بگم، ممنون..ممنونم از تمام کارایی که برام کردی..دیگه قول میدم نیام تو زندگیت و هیچوقت مزاحمت نشم! "دیانا" متوجه اشکی که از چشمم چکید شدم..ولی..ولی من نمیخواست م هرگز اینجوری بشه..! من واقعا چم شده بود..؟ از خونه بیرون رفتم.. اصلا متوجه مسیری که داشتم طی میکردم نبودم..به خودم اومدم و دیدم توی بامم! روی یکی از نیمکت ها نشستم و به شهر زیر پام چشم دوختم..! بعد از چند دقیقه یهو بارون گرفت..خیلی شدید..همه کم کم داشتن میرفتن..! یهو متوجه شدم ینفر کنارم نشست..نگاهی بهش کردم.. ی دختره بود.. با صداش به خودم اومدم: -چرا اینجایی؟ ارسلان: به شما ربطی داره؟ -گفتم شاید توعم از اون شکست خورده هایی باشی ک عشقشون ولشون کرده..! ارسلان: عشقم خیلی وقته ولم کرده..دیگه برام عادی شده:) -اسمت چیه؟ ارسالن: ارسلانم! -منم زیبام..! دو سال پیش همین موقع ها بود که..که فهمیدم داره بهم خیانت میکنه..! هیچوقت اون روزو یادم نمیره..! ادامه دارد... !👀💜 ⇱𝐜𝐡𝐚𝐧𝐞𝐥↬@DiyanArsalan_cute🎀🪄⇲
نمایش همه...
#در‌آسمان‌من‌بمان‌🤍🌩✨ #پارت‌53🐹🧡 مشغول محاسبه واریزی های ی پرونده بودم که یهو صدای محراب، توجه مو جلب کرد: محراب: پیس..دیانا؟ دیانا: هوم..جانم؟ محراب: میگم..پایه ای امشب بریم کافه؟ میخوام یکم بیشتر باهم اشنا بشیم! نگاهی بهش کردم و گفتم: دیانا: نمیدونم.. بهت خبر میدم.. یهو چیزی یادم اومد..از اونجایی که محراب کارایی از قبیل پرداخت حقوق و.. رو در نقش ی حسابدار داشت، حتما شماره کارت همه ی کارمندارو هم داره.. دیانا: محراب؟ میشه لطفا یکاری برام انجام بدی؟ محراب: اگر بتونم حتما..چه کاری؟ دیانا: میشه لطفا شماره کارت ارسالن کاشی رو برام پیدا کنی؟ محراب: همونی ک دیروز باهاش بودی؟ خب از خودش بگیر.. دیانا: ما دیگه باهم ارتباطی نداریم محر اب محراب: یعنی چی؟ مگه... پریدم وسط حر فش و گفتم: دیانا: برام پیدا میکنی یا نه؟ محراب: باشه..باشه..دو دقه صبر کن..اها..ایناها..یادداشت کن..! ...........6037 ساعت نزدیکای 3 بود.. به نیکا پیام دادم که بیاد دنبالم.. سرگرم خوندن مسیج های قبل بودم که دیدم مسیج واریزی برام اومد..! اول 60 میلیون تومن..بعد 200 میلیون تومن و در اخر هم 50 میلیون تومن..از این بابت خیلی خوشحال بودم..! با تک زنگ نیکا، از ساختمون خارج شدم و شاد و خوشحال سوار ماشینش شدم و روبهش گفتم: دیانا: واییی نیکا..نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم! نیکا : نیازی به تشکر نیست کوچولوی من!✨ خنده ای کردم ک گفت: نیکا: خب..کجا بریم بانو؟ نفس عمیقی کشیدم و زمزمه کردم: دیانا: میریم بانک..باورت نمیشه..امروز رییسم بهم 60 میلیون قرض داد..الان پول کاملا جوره..شماره کارت سرامیک هم همینجاس! نیکا لبخندی زد و "بریم" پر شور و ذوقی زمزمه کرد..! ادامه دارد... !👀💜 ⇱𝐜𝐡𝐚𝐧𝐞𝐥↬@DiyanArsalan_cute🎀🪄⇲
نمایش همه...
سلام قشنگام..روزتون بخیر.‌.فعالیتو شروع کنیم؟🙂🫶 راستی، رمانو دارم مثل قبل مینویسم، پارتایی ک جدید بودن رو حذف کردم🥲🤍
نمایش همه...
سلام قشنگام..روزتون بخیر.‌.فعالیتو شروع کنیم؟🙂🫶 راستی، رمانو دارم مثل قبل مینویسم، پارتایی ک جدید بودن رو حذف کردم🥲🤍
نمایش همه...
سلام کیوتام..ببخشید اگ ی مدت نبودم، هم حالم زیاد خوب نبود و هم به کل تلگرام نداشتم.. میدونم، توی این اوضاع، حال همه بده‌‌، ولی ما ناامید نمیشیم و میدونیم این قصه قشنگ میشه تهش..🥺🫶 به هرحال من برگشتم و کنارتونم تا یکم حالتون رو خوب کنم..! اوضاع ک یکم بهتر شد فعالیت رو شروع میکنم🥲🥺✨
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.