رمان خوان ها/منبع رمان چاپی فروشی بدون اد و رایگان
رمان چاپی و فروشی همه جوره بدون اد فقط تو چنل رمان خوان ها(آرشیو شخصی رمان ها خودم )نه واسه تبلیغ جدیدترین فایل های تکمیل شده از رمانای چاپی و فروشی اینجا رایگان لینکو بدین به اونایی که کسیو ندارن اد بزنن لینک گپ نقد و درخواست https://t.me/SohaRoman2022
نمایش بیشتر520
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
#سوپرایز_ویژه😍😍😍😍
#ستاره_دنباله_دار
نویسنده: #لیانا_دیاکو
مترجم: #راحیل
ژانر : #مافیایی #دارک #اجباری #اروتیک #بزرگسال #انتقامی #اربابی
خلاصه:
یکی از قلچماق هایی که همراه فرانسواست چند دقیقه ای با آیپدش ور میره و بعد صفحه رو جلوی رئیسش میگیره که کاپشن بادی بزرگش باعث شده سرش برای تنش کوچیک به نظر برسه . فرانسوا آیپد رو میگیره و بعد از اینکه نگاه دقیقی بهش میندازه میاد به طرف من و صفحه ای که گزارش انتقال پول داخلش هست رو به من هم نشون میده . شماره ی حساب و مبلغ درسته . با اینحال باز به جرجیو نگاهی میندازم تا تاییدش رو بگیرم . سرش رو از روی آیپد بلند میکنه و میگه : " مبلغ به حسابمون اومده . مشکلی نیست . "...
#اسموتی_با_طعم_مرگ به درخواست نویسنده پاک شد✅
- بی طاقتم ویدیو کال بگیر اون سینه های درشتتو ببینم!
پشت به پنجره می ایستد و گوشی را به سمت سینه اش بر می گرداند:
- آخ پدرسگ نمی گی من از اینجا چیکار میتونم بکنم؟
با انگشتانش نوک سینهاش را به بازی می گیرد و او ناله ای پشت گوشی می کند:
- نکن لعنتی می بینی من ازت دورم این ادا و اطوار و میای، کاری نکن یه شبه بکوبم بیام اونجا یه بچه تو شکمت بکارم!
دخترک چشم گرد می کند و جیغ کشان می گوید:
- نگو اومدی پشت در حاجی؟
در را باز می کند و با دیدنش جیغ کشان خودش را در آغوشش می اندازد:
- دامون بیا که هلاکم.
- کاندوم کجاست؟
- کاندوم نمیخوام، میخوام از نزدیک حست کنم!
دامون بی طاقت شده پاهایش را باز می کند و بدنش را محکم در رحم دخترک کوبیده و ....
https://t.me/+CM7o0fJ-WKNmMDU8
طـٰاغــوتـ✨
رمان تا انتها رایگان 🍁
طغیان
#طغیان
https://t.me/joinchat/4tamCbMkqZM0OTA8