cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

رُز هـای وحــشـی(میکائیل)

گل رز قشنگ اما تو داستان ما به رنگ خون یک عاشقانه هیجانی🩸 به قلم: کیمیا مهر آوای نیاز تو رمان دیگر نویسنده

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
16 909
مشترکین
-1924 ساعت
-1787 روز
-87130 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

01:00
Video unavailable
🔮طلسم دفع بیماری🪄 💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍 💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎 🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم ❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥 ✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه 🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇 https://t.me/telesmohajat 💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان 👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینیak 3👇 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
نمایش همه...
22.68 MB
🔮طلسم دفع بیماری🪄 💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍 💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری💎 🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم ❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه 🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇 https://t.me/telesmohajat 💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان 👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی ۳👇 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730
نمایش همه...
Photo unavailable
غمگین ترین عکس قرن : نکتشو گرفتی؟
نمایش همه...
با قدم های بلند تر سمت راه‌پله رفته و در حالی که دستش در جیب های سوییشرتش بود پله هارا یکی به دو بالا رفت و بالاخره به جلو در خانه اش رسید. بدون این که دستش را از جیبش در بیاورد با پا چند بار به در کوبید و بعد ثانیه هایی دوباره کارش را تکرار کرد و داشت نگران می‌شد که همان موقع در خانه باز شد: -چیکار می‌کنی میکائیل ترسیدم روبه روی در ایستاده بود همین فکر که یک قرص آرام بخش زنده ی متحرک آن هم با عطر گل رز در این خانه هست تا تسکینش دهد هم آرامش می‌کرد... وارد خانه شد و این بار دست هاش رو از جیبش درآورد و در رو پشت سرش بست. و رز میخ دست های میکائیل شد اما فرصت حرفی پیدا نکردون میکائیل محکم دخترک رو بیت تن و بازو هایش کشید و زمزمه کرد: - تو هیچ وقت از من نترس خورشیدک رز اما سرش را عقب داد: - دستات؟ چی شده میکا... اجازه حرف به رز نداد دوباره به حالت قبل برگرداندش: - هیش هیچی نگو فقط تو بغلم بمون و رز ساکت شد، سرش را در سینه میکائیل گذاشت و صدای قلب بلند بالایی که انگار در ضربان بود را شنید! یک دستش را روی سینه درست در جای قلب میکائیل گذاشت و آرام با دستش آن قسمت رو نوازش کرد: - چه تند می‌زنه! چی شده؟ میکائیل چانه اش را روی سر رز گذاشت: - ترسیده
نمایش همه...
🔮طلسم دفع بیماری🪄 💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍 💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری💎 🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم ❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه 🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇 https://t.me/telesmohajat 💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان 👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی ۲👇 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730
نمایش همه...
Photo unavailable
فکت.
نمایش همه...
در نهایت درحالی که فکرش مشغول هزار جور فکر بود به خانه اش رسید. احتیاج داشت به رز، رزی که می‌توانست او را آرام کند و اون هیولای درونش را خاموش کند. خواست از ماشین پیاده شود اما نگاهش به لباسش خورد و کلافه سوییشرتی که پشت ماشین افتاده بود رو برداشت و تنش کرد. زیپ سوییشرت رو بست و از ماشین پیاده شد و سریع دست هایش که رویش خون خشک شده بود رو در جیبش کرد. سمت مجتمع رفت و همین که خواست وارد شود مدیر ساختمان آقای محرابی را دید که داشت خارج می‌شد و با دیدن میکائیل گفت: -به آقای دشت‌گرد عرض ادب... دستش را دراز کرد تا دست بدهد اما میکائیل فقط سری با تائید تکان داد و یک قدم رفت عقب که محرابی دستش را انداخت و با نیشخندی ادامه داد: -آقا یه دست دیگه، خوبید؟ رنگ و روتون... حرفش نصفه موند چون میکائیل بی‌توجه به او سمت آسانسور رفت و گفت: - من یکم حالم خوش نیست آقای محرابی و محرابی با اخم کنایه زد: -ایشالا که خدا شفا بده، فقط خواستم راجب این آقایی که تو لابی گذاشتید باهاشون حرف بزنم میکائیل باز هم توجه نکرد، اگر پنج دقیقه بیشتر می‌ماند یک مشت هم زیر چشم این مرتیکه ی رو‌ مخ می‌کاشت. قدم هایش را تند کرد و از لابی گذشت و با ندیدن شایان بیشتر اخم کرد. کدوم گوری بود؟ اتفاقی نکند افتادن باشد؟
نمایش همه...
02:39
Video unavailable
‌ فوق العادس 😍 قدرت مهربانی، از کوره در نرفتن و کنترل احساسات، که آدم قوی در نهایت میسازه. این کلیپ رو ببینید و لذت ببرید هدیه کنید به دوستانتان❤️ ‌
نمایش همه...
cc9626da81f94aaf89e439f65fa91b00.mp45.57 MB
××× صدای داد پسر از درد در حیاط خانه قبلی میکائیل می‌پیچید و میکائیل فقط یک چیز را می‌خواست بداند آن هم این بود که دشمن نامرئیش کیست و هوار می‌زد: -جواب منو بده جــــــــــــواب جواب می‌خوام جواب با پایان هر کلمه ای که می‌گفت با بی رحمی دستش را روی زخم های مرد فشار می‌داد و مرد با تمام دردش در حالی که روی پیشانیش پر از دانه های عرق بود لب زد: -گفتم گفتم فقط میدونم اسمش مسعود با یک دستش صورت مرد را با حرص گرفت و فشرد جوری که لب‌های مرد جمع شد و میکائیل تو صورتش غرید: -زر نزن حرومزاده زر نزن به من آدرس بده کیه چیه چه شکلی؟ دهن باز نکنی چالت می‌کنم فهمیدی دهن باز نکنی چالت می‌کنم! چشم هایش از خشم قرمز شده بود و جری بود برای پیدا کردن حریفش و جوری داد می‌زد که بزاق دهنش به بیرون پرت می‌شد و دوباره دست روی زخم مرد گذاشت و فشرد: -بـــگـــو بــــــگــــــو لعنت بهت صدای هوار پسر بلند شد و تمام زخم هایش دیگر به خون‌ریزی افتاده بود. و یزدان بود که میکائیل را کمی به عقب مایل کرد و خودش حیران از این حالت میکائیل گفت: - میکائیل مردش به دردت می‌خوره؟ دندون هایش را روی هم سابید: - باید زر بزنه - مـــیکـــائـــیـــل با داد یزدان به خودش آمد، نفس های عمیق کشید نگاهش به پسر بی حال بی جون زیر دستش خورد، لباس بافت طوسی روشن خودش که خونی شده بود.
نمایش همه...
01:00
Video unavailable
🔮طلسم دفع بیماری🪄 💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍 💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎 🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم ❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥 ✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه 🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇 https://t.me/telesmohajat 💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان 👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینیak ²⁹👇 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
نمایش همه...
22.68 MB
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.