أمة واحدة | One Ummah 🌴

#تبادل تا ۹

اگر انسان ذکر را ترک گوید قلبش دچار تغییر می‌شود حتی اگر مرتکب گناه نشود، چه رسد به کسی که بسیار گناه می‌کندو یاد اللّه را نیز ترک کند؟🌸 شما کدام اذکار زیر را دوست دارید!؟✅ توکل به الله کلیک کن ✅ https://t.me/beiadeallah

گروهی از امّتم در دفاع از حق خواهند جنگید وتا قیامت پیروز خواهند بود❤️.|| صحیح مسلم

#آرامش_واقعی💚 آیات الجهاد کانال خبـــری_جهـــادی { أمة واحدة☝️} https://t.me/+i4sfTmyvsZQ3MWI1

[صَـبرًا..!] کانال خبـــری_جهـــادی { أمة واحدة☝️} https://t.me/+i4sfTmyvsZQ3MWI1

#استشهادیون کانال خبـــری_جهـــادی { أمة واحدة☝️} https://t.me/+i4sfTmyvsZQ3MWI1

🌼🍃 گفتگو یک شیعه با یک محقق مسیحی در مورد مذاهب. نگاه کنید چه جواب های جالبی میده کارشناس مسیحی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇.. شیعه یک دین کاملا ساختگی است که سالها بعد ازاسلام به وجود آمد دین خرافی که شاه اسماعیل صفوی وارد ایران کرد شیعه. وجودنداشت شیعه یک دینی هست که شاه اسماعیل صفوی به ایران اورد و خرافات را به ایران اورد گفتگوی شیعه صفوی با یک محقق مسیحی.

لباسم را پاره کردم و خودم را به جای دخترم عرضه کردم و جلوی چشمان شوهرم، دو مرد به من تجاوز کردند ... ۲۰ نفر را در خانه ما کشتند، شوهرم به همراه ۴ دخترم(سوسن ۲۱ ساله، هُدی ۱۸ ساله، ندی ۱۲و دختر دیگرم ۱۰ ساله) و عروسم که هفت ماهه حامله بود و پسر کوچکش را که در آغوشش بود، خواهرم و همسر برادرم و دو پسر، دختر عمه‌ام به همراه چهار فرزندش و جاری‌ام(زنِ برادرِ شوهرم) به همراه دخترش ... مارا در یک اتاق نزدیک پله‌های پشت بام جمع کرده بودند و همه ما را به رگبار بستند و سپس چهار نفر از آنها به کسانی‌که زنده مانده بودند حمله‌ور شدند ‌ شروع کردند به کتک زدن و و زیر لگد گرفتن و تجاوز کردن ... شوهرم زخمی روی زمین افتاده بود، به یکی از آنها که می‌خواست به دخترم سوسن تجاوز کند متوسل شدم و خواهش کردم که چنین کاری با او نکند تا جایی که لباسم را پاره کردم و خودم را به جای دخترم به او عرضه کردم ... دو نفر از آنها جلوی چشمان شوهر و دخترم به من تجاوز کردند و سپس جلوی چشمان من و شوهرم به دخترم سوسن تجاوز کردند، شوهرم فریاد می‌زد و گریه می‌کرد قبل از اینکه با گلوله‌ای در سرش اورا بکشند ... ۲۱ نفر بودیم و تنها ۷ نفر زنده از آن خانه بیرون آمدیم، و وقتی می‌دیدند زنی یا کودکی زنده است، با چاقو اورا خلاص می‌کردند ... خیلی وحشیانه مارا شکنجه می‌دادند و به کودکان تجاوز و آنها را زیر لگد می‌گرفتند و لباس‌هایشان را تکه تکه کردند، صدای گریه و فغان زنان و کودکان منطقه را پر کرده بود و تمام اتاق و دیوارها به خون آغشته شده بود ... "فاکر" همان کسی که به دخترم سوسن تجاوز کرد توسط دوستش به خطا کشته شد و گلوله‌‌ای به سرش خورد و در لحظه جان داد و در تلافی اینکار یکی از آنها چاقویش را درآورد و ضمن فحاشی به دخترم و فحش داد به الله متعال، جلوی چشمانم سرش را برید ... هیچوقت فراموش نمی‌کنم لحظاتی که بچه‌هایم از ترس دامنم را محکم گرفته بودند و با صدای مملو از ترس و وحشت صدایم می‌کردند مادر مادر، اما من نمی‌توانستم کاری بکنم و پدرشان نیز کنار در کشته شده بود ... سپس در مسیری گل آلود و صخره‌ای، چند تن از مجاهدان من و دو دخترم به همراه خواهر‌زاده‌ام و دختر عمه‌ام و دونفر دیگر از بازماندگان این حادثه را روی دوششان حمل کردند و مسیری نیم ساعتی را بین صخره‌ها طی کردیم تا اینکه به اتوبوسی کوچک رسیدیم و ما را به کفرلاها رساند ... این لحظات و این تلخی‌ها را برای هیچکسی آرزو نمی‌کنم و نمی‌خواهم هیچ کسی حتی بخشی‌ از آنها را ببیند، هیچوقت باور نمی‌کردم که انسان به این حد از پست و خونخواری و وحشیگری و کینه به نسبت دیگران برسد ... داستانم را تا روزی که عدالت، زندگی دوباره به فرزندانم می‌بخشد تعریف می‌کنم و یادبود این کشتار وحشیانه را تا زنده‌ام زنده نگه می‌دارم، قطعا قربانیان این حادثه، آنرا فراموش نخواهد نکرد ... فوزیه حسین الخلف، از اهالی روستای حوله در حومه‌ی استان حمص_سوریه، همسرِ سمیر حسین عبدالرزاق، مادرِ هشت فرزند، یکی از نجات یافتگان کشتار وحشیانه‌ی الحولة در تاریخ ۲۵/۵/۲۰۱۲ این داستان را برای شما بازگو کرد تا به یاد بیاورد باری دیگر چهره‌ی عزیزانش را که جلوی چشمانش اعدام و ذبح شدند و مورد تجاوز قرار گرفتند. ( فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ )