14 298
مشترکین
-3224 ساعت
-1857 روز
-80630 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
با شهوت #ک*یر هات و کلفت مدیر رو توی دهنم کردم که سریع #ک*صمو مالوند و با آب #ک*صم توی سوراخ تنگ و صورتی کو.نم تلمبه زد..🍑🔞
_اووف آههه خوب خیسش کن آههه این #ک*یر قراره توی #ک*صت حسابی تلمبه بزنه اووف...
حشری تر براش ساک زدم که خشن تر با انگشت توی #ک*ص و کو.نم تلمبه زد..
سریع روی #ک*یرش نشستم که نوک #پستون درشتمو درآورد و همزمان شروع کرد به تلمبه زدن توی #ک*صم....
_آههه اووف محکمترر #مدیر آهههه اومم
نوک #پستونامو مکید و پر سروصدا و شهوتی میخورد و لیس میزد..💦🔞
https://t.me/+MDFB7EmyD1c4MmI0
برای ک**یر مدیر دانشگاه ساک میزنه..🤤💦🔞
https://t.me/+MDFB7EmyD1c4MmI0
فولممنوعه🔞💦 تریسام تینجری شهوانی
دانشگاه شهوتـ
شب من بشینم روش بالا پایین کنم تو فقط نگاه کنی چطوری میره توش.🔥 پارت اول:
https://t.me/c/2069247895/306شرایط خرید ویآیپی:
https://t.me/c/2069247895/312👍 1
87930
#part18
عمو بزرگم داشت با سینه های تازه جوونه زده ام ور میرفت و عمو کوچیکم بین پام مشغول لیس زدن ک..ص خیس از آبم بود
از شدت شهوت دوست داشتم تا صبح زیر دوتا عموهام باشمو بهشون ک...ص بدم
عمو کوچیکم لیسی به ک...صم زد و زبونشو لوله کرد و توی ک..صم تلمبه میزد و عمو بزرگم ک..یر بزرگ و قطورشو لای می می هام گذاشته بود و عقب و جلو میکرد..
سفیدی چشم هام رفت و همون موقع عمو کوچیکم با یه حرکت ک..یر نه چندان بزرگشو توی ک..صم فرو کرد
_اههههه عمووییی یواششش اههههه دردمم اومددد
عمو بزرگم وقتی دید دارم درد میکشم نیشخندی زد و ک...یر بزرگ و قطورشو توی ..ک..ونم فرو کرد..
_اهیییی یواششش اههه یواش عمو دارم زیر ک...یراتون جررر میخورمم اهییی اههه
داشتم زیر ک..یر عموهام پاره پوره میشدم و سینه های کوچلوم بالا پایین میشدن که همون موقع در بازشدو زن عمو بزرگم شورتشو با یه حرکت روی تخت پرت کرد و ک..ص بزرگ و پر از موشو توی دهنم گذاشت
_برایه زن عموتم لیس بزززن جنده کوچولو🔞💦
https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0
https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0
https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0
https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0
https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0
https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0
عموها و زن عمو های ناتنیش هرشب میان باهاش سکس میکنن😳👅
1 85750
باتـ🔞ـلاق شـ💦ـهوت
#part1
_آهههه درش بیار آههه آییی اووف آهههه
دسته میکروفن کامل توی کـــــ.صم جا کرد و با شهوت لیسی به چو*چول کـ.صم زد که آب کــــــ.صم روی دسته میکروفن پاچید که کیـــــ.رش شـــــ.ق تر شد و نوک پستونمو خشن مکید و تندتر توی کـــــ.صم با میکروفن تلمبه زد..💦🔞
_اوووف این کـــــ.ص خوردن داره تنگ و صورتی اوممم آهههه میکروفنم داره توی کـــــصت حال میکنه اووف...💦🤤
تند تند با میکروفن توی کـــــ.صم تلمبه زد و منم کـــــ.یرشو مالیدم و آه و ناله کردم که یهو در استیج باز شد و....
دختر حشـــــ.ری که خواننده شهوتی با میکروفن کـــــ.ص تنگ و داغشو جـــــر میده..🍑🔞🤤
https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk
https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk
https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk
https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk
https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk
https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk
https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk
https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk
https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk
https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk
روی میکروفن خواننده سواری میکنه اووف..💦🔞
• 𝒔𝒘𝒂𝒎𝒑 𝒐𝒇 𝒍𝒖𝒔𝒕 •
سرشو ببره لای پات و لیس بزنه و تو هم از لذت به خودت بپیچی🤤💦 •ژانر:بزرگسال،ممنوعه🔞 •زمان پارتگذاری:شنبه تا پنجشنبه❌ •P1:
https://t.me/c/1813327060/1512 43230
- کدومش به سوراخت میخوره؟
+ حق انتخاب دارم ارباب؟
- آره
+ پلاگ بزرگتر
- چرا بزرگتر؟
+ موقع فرو رفتنش درد بیشتری میکشم تا شما لذت بیشتری ببرین
مثل کسی که سالها تجربه این کار رو داره صحبت میکرد شاید اون دختر پتانسیل تبدیل به بردگی رو داشت و فقط منتظر بود عاشق یک نفر بشه
- بیارش
پلاگ رو به دستم داد و منم جلوی لب هاش گرفتم دهنشو باز کرد و تمام آب دهنشو به پلاگ چسبوند بطوری که قطره های غلیظ آب از پلاگ چکید.
پشتش رو به من و سرش رو پایین برد ک.ونش به بالا اومد با دو دستش ک.ون خودش رو باز کرد.
پلاگ رو به سوراخش مالیدم سوراخی که از آب ک.صش کاملا خیس بود با ورود نوک پلاگ کمی خودش رو جمع کرد.
سعی داشت صدایی ازش بیرون نیاد اما وقتی پلاگ به قسمت اوج برآمدگیش رسید ناله کرد و پلاگ در ک.ونش قرار گرفت.
باز و بست شدن سوراخش جالب و دیدنی بود و باعث تکون خوردن پلاگ شد دستمو به لای ک.صش کشیدم
- هنوزم زبون بازی میکنی؟
- من غلط بکنم ارباب
قلاده ش رو کشیدم رو به من شد و روی زانو نشست
- میخوایم یه بازی بکنیم
سرشو کج کرد و گوش به حرف شد
- یک تاس میندازیم اگه عدد زوج اومد باهات س.ک.س و دوباره ارضات میکنم اما اگه عدد فرد اومد با پلاگ توی ک.ونت باید کل خونه رو تمیز کنی
چشماش گرد شد و آب دهنش رو قورت داد...
ادامه پارت👇
https://t.me/+OS4K7oov1vQ5YWNk
https://t.me/+OS4K7oov1vQ5YWNk
#پارت_واقعی_رمان🔞
هـشـــدار❌
این رمان خاطرات نویسنده ست و یکبار فیلتر شده به خاطر صحنه های باز جنسی که داره پس اگه علاقمند به رمان های اروتیک و bdsm نیستید این رمان مناسب شما نیست❌
#براساس_واقعیت_زندگی_نویسنده🔞
👍 1
2 17910
سک.س خانم وکیل هو.رنی با موکلش🤤
دهمین #اسپ.نک رو هم به کو.ن.م میزنه
با دست و پای بسته فقط می تونم
#ناله کنم اما اون بدون توجه
چنگی به موهام می زنه و سرمو به طرف ک.یر کلفتش می بره
زبونم رو در میارم تا #لیسی بهش بزنم
_نوچ ...دختر بدی مثل تو لیاقت ک.یر منو نداره
_ارسان بزار فقط یه #لیس بزنم فقط یه لیس
بلند میخنده
_نگاش کن خانم وکیلو واسه ک.یر داره به من التماس می کنه
ک.یر میخوای خیلی خب منم بهت میدمش
با دیدن دی.لدو بزرگ سیاه رنگ نفسم قطع میشه
تو یه لحظه کل دی.لدو رو می کنه تو حلقم
اوق می زنم
اما اون بی توجه چند بار پشت سر هم کل دیل.دو رو تو حلقم می کنه
دیل.دو رو میکشه بیرون
دیل.دویی که از آب دهن من خیس خیس شده
یه دستش رو فرستاد زیر #کو.نمو سریع
و سریع شرتمو در آورد
دیل.دو رو لای پام میماله
وحشت زده جیغی می کشم
_چی کار می کنی قرار ما فقط س.اک بود نه سک.س
نیشخندی به صورتم می زنه
و یه دفعه کل دیل.دو رو داخلم فرو می کنه
_تو اگه میترسیدی
نود برام نمیفرستادی و التماس نمی کردی تا ک.یرمو لیس بزنی
الانم شل کن تا #خونت🩸 کل تختو به گوه نکشیده
ارغوان یه دختر از خانواده ی مذهبیه که با قبول شدن وکالت دانشگاه تهران از شهرستان میاد تهران و اونجا پوشش رو به کل تغییر میده و تو مهمونیا شرکت می کنه
و برای دوست پسرش عکسای نودش رو میفرسته و کارایی که تو خانواده اش براش قفل بودن رو انجام میده
ارسان پسریه که همسایه ی ارغوان میشه تا بتونه راحتتر زیر نظرش بگیردش و برای انتقام از پدر و مادر ارغوان به ارغوان تجاوز می کنه و بکارتش رو میگیره با عکساش تو مهمونی و نودای که دست دوست پسرش داشت تهدیدش می کنه و اونو به خونه ش میبرع و هر روز شکنجش می کنه و بهش تجاوز می کنه
https://t.me/+Py_3p2lTmaw4YmY0
https://t.me/+Py_3p2lTmaw4YmY0
مُت ِجاوز💦 هات
حتی اسپنک زدناتم ارضام می کنه💦🩸 رمان متجاوز هات🍓 ژانر:عاشقانه،آروتیک
👍 1
2 78930
با شهوت #ک*یر هات و کلفت مدیر رو توی دهنم کردم که سریع #ک*صمو مالوند و با آب #ک*صم توی سوراخ تنگ و صورتی کو.نم تلمبه زد..🍑🔞
_اووف آههه خوب خیسش کن آههه این #ک*یر قراره توی #ک*صت حسابی تلمبه بزنه اووف...
حشری تر براش ساک زدم که خشن تر با انگشت توی #ک*ص و کو.نم تلمبه زد..
سریع روی #ک*یرش نشستم که نوک #پستون درشتمو درآورد و همزمان شروع کرد به تلمبه زدن توی #ک*صم....
_آههه اووف محکمترر #مدیر آهههه اومم
نوک #پستونامو مکید و پر سروصدا و شهوتی میخورد و لیس میزد..💦🔞
https://t.me/+MDFB7EmyD1c4MmI0
برای ک**یر مدیر دانشگاه ساک میزنه..🤤💦🔞
https://t.me/+MDFB7EmyD1c4MmI0
فولممنوعه🔞💦 تریسام تینجری شهوانی
دانشگاه شهوتـ
شب من بشینم روش بالا پایین کنم تو فقط نگاه کنی چطوری میره توش.🔥 پارت اول:
https://t.me/c/2069247895/306شرایط خرید ویآیپی:
https://t.me/c/2069247895/312100
00:10
Video unavailable
پسره وقتی بیدار میشه خودشو زنجیر شده به تخت درحالی که حافظشو از دست داده پیدا میکنه و...⛓🩸
- اینجا کجاست؟ من کیم؟
پسره نگاهی عصبی بهم میاندازه:
- واقعا میخوای بدونی اینجا کجاست؟🔪
سری به نشونه تایید تکون میدم که پوزخندی میزنه و با صدای ترسناکی میگه:
- اینجا جهنمه.! تاحالا جهنم رو از نزدیک دیدی؟
اینجا جاییه که هرروز باید توش بسوزی و منتظر مرگت باشی...🩸
https://t.me/+kryyk5xfhxAyNjZk
https://t.me/+kryyk5xfhxAyNjZk
آبان پسری که به فیلوفوبیا مبتلاست عاشق زندانبانش کارن که پارانویا داره میشه و...🏳🌈
1.09 MB
35320
00:02
Video unavailable
پسره باباش قاچاقچی اعضای بدنه و میخواد پسرشو ازش بگیره که....⛓🩸
عصبی لگدی به #دیک بادیگارد کنار انبار میزنم و یقشو میچسبم:
- حرو*مزاده عوضیییییییی چطور جرات کردی به پسر من دست بزنیییییییی..⛓
آب دهنشو قورت میده و با ترس میگه:
- قربان... بخدا پدرتون...!!
بی توجه به #زری که میخواد بزنه به اون سمت پرتش میکنم و سرد میگم:
-دعاکن که آبان چیزیش نشده باشه وگرنه....
با شنیدن صدای جیغی که از انبار میاد حرفم نصفه میمونه و وحشت زده به انبار خیره میشم....
https://t.me/+kryyk5xfhxAyNjZk
https://t.me/+kryyk5xfhxAyNjZk
پسری که بیماری پارانویا داره یه روز ناخواسته گیر سردسته مافیای باندهای زیرزمینی میفته و...🏳🌈
33e125be-c979-466b-8efe-23e2f8633b29.mp40.90 KB
74530
🔮🩸🔮🩸🔮
🔮🩸🔮
🔮
#آوازخاموش(فصل دوم/میان حاشیهها)
#نویسندههانیه
#پارت_۲۲۵
پوزخند محوی زد و بی توجه به عصبانیتم گفت
- تو گذشتت چیزی نیست که به خاطرش داری حرص میخوری!
وا رفته بهش خیره شدم و غریدم
- ولی جدا از گذشتم من به قدرتم نیاز دارم!
نفسشو کلافه فوت کرد بیرون و بلند شد!
پشتشو کرد بهمون و همینجور که داشته از آشپزخونه خارج میشد گفت
- تا وقتی من کنارت باشم نیازی به قدرت نداری!
و از آشپزخونه بیرون رفت!
شوکه نگاهی به شاهین انداختم که دندوناشو روهم فشار داد
- لعنتی... چرا اینقدر دهنشو بسته نگه میداره؟ چرا یه کلمه حرف نمیزنه تا این وضعیت اسفناکی که توش گیر افتادیم تموم شه؟
حس بدی به سراغم اومده بود... همون حسی که اون اوایل با دیدن آرو بهم دست میداد! یه احساس تنفر و انزجار همراه با زجر و دردی که نمیتونستم منشاش از کجاست...
- واران با توعم... میخوای حالا چیکار کنی؟
همینجور که به میز خیره شده بودم گفتم
- داره بهم دروغ میگه... تو گذشته یه اتفاقایی افتاده که نمیخواد ازش بویی ببریم، شاید برای همین نمیذاره دست کسی بهم برسه! اون میترسه اتفاقای گذشته برملا بشن...
شاهین مردد لباشو تو دهنش کشید و پرسید
- اگه واقعا همینطور باشه پس ربطش به تو چیه؟ تو اون گذشته ای که میگی، تو هیچ جایگاهی نداشتی! اون یه جدال بی اساس بین آیسا و آرو و شاید مادرت بوده!
بی حوصله سری به طرفین تکون دادم و گفتم
- داریم اشتباه میکنیم... منم تو اون گذشته دخیل بودم!
- از کجا اینقدر مطمئنی؟
نگاه سرخمو تو چشمای نگران شاهین دوختم و با جدیت غریدم
- چون منم کشته شدم! منم همراه آیسا و خواهرم جونمو از دست دادم پس صدرصد یه اتفاقی افتاده، اتفاقی که احتمال میدم حداقل تو پنجاه درصدش دخیل بودم که اینجوری باعث مرگم شد...
تو وی ای پی از چنل اصلی جلوتریم و این فاصله روز به روز بیشتر میشه🥹😍
کسانی که با خوندن روزی یه پارت نمیتونن تاب بیارن میتونن با پرداخت ۳۷.۰۰۰ هزار تومن عضو Vip رمان خفنمون بشن!
(تمامی فصل ها داخل همین وی ای پی جلوتر گذاشته میشه😎)
5894631177790391
هانیه ثقفی نیا
@ShahDokht437
👍 168❤ 56😱 12❤🔥 6
1 33560
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.