cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

🦋قاصدک‌آرزو | تینا‌سهرابی (دلوین)🦋

✦﷽✦ 🌻کانال تینا سهرابی (دلوین) 🌻 قاصدک آرزو : (فایل ) لیمرنس : در حال تایپ (به زودی) راه ارتباطی با نویسنده : https://telegram.me/BChatBot?start=sc-907388-brdxp8m لینک چنل : https://t.me/+qBDXhfdoj6gyOThk

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
9 659
مشترکین
-624 ساعت
-627 روز
-30430 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

♡ یا ابوالفضل‌ ♡ به دلیل شهادت علمدار حسین ( تاسوعا) فردا و به دلیل عاشورای حسینی پس فردا 💔 " پارت نداریم دوستان " دعاهاتون قبول حق❤️🙏
نمایش همه...
9
پارت امشب 🩵
نمایش همه...
💔 2 1
#قاصدک‌آرزو #دلوین #پارت_۴۳۵ باید انتخاب میکردم ؟ .. اینبار هم اجبار بود نه به خواست دل .. اینبار هم خواست آنها بود نه من !.. نگاهم به لبخند پیروزش بود و آرام به خاتون اشاره کردم . نفس عمیقی کشیدم تا لحنم را آرام نشان دهم . قدمی نزدیک شدم و با همان لحن گفتم : _ کارن و بیار پایین.. باهم صحبت میکنیم . باشه عمو ؟ او یک فرد عصبی بود و من نمی‌دانستم آنقدر خشم ، غضب و نفرت از کجا نشأت می‌گیرد؟!.. پدرم مهربان بود اما افکارش قدیمی بود . یعنی دو برادر آنقدر متفاوت بودند ؟!.. پوزخندش و لحن تهاجمی اش ، تمام محاسباتم را بر هم زد . _ فکر کردی با بچه طرفی ؟ .. دستش که به سمت پله ها پیش رفت ، جیغ من همزمان با فریاد کریه آلود پسرم بود . _ چیییی میخوای ؟ .‌.. _ ازدواج !... #کپی‌حرام‌است
نمایش همه...
11👍 1💔 1
♡ یا ابوالفضل‌ ♡ به دلیل شهادت علمدار حسین ( تاسوعا) فردا و به دلیل عاشورای حسینی پس فردا 💔 " پارت نداریم دوستان " دعاهاتون قبول حق❤️🙏
نمایش همه...
AnimatedSticker.tgs0.17 KB
👍 4
#قاصدک‌آرزو #دلوین #پارت_۴۳۴ حتی گوشه ای از دهنم دلم آغوش حمایت گر مردی را میخواست که او با بی رحمی تمام ، قصد جانش را کرده بود و چگونه اعتراف نکنم که دلتنگ سایه حمایت گرش هستم ؟.. " تا وقتی من هستم نگران هیچی نباش " نفس نفس میزدم تا بغضم را قورت دهم .. امروز روز گریه نبود ! .. سرم را بالا گرفتم و نگاه پر نفرتم را در صورتش کوبیدم و مات ماندش را دیدم . از آرامشم تعجب کرده بود . نمیدانست این خاموشی قبل از طوفان است .. نمیدانست که تبر برداشته و از ریشه هر چه صبر و سکوت است میزند .. نمیدانست این که زنی که رو به رویش نشسته است انقدر مار خورده است تا افعی شده ، که اگر بخواهد همین الان تمام میکند حاج علی افشار را !.. سرش کج شده و خاتون آرامشمان را که دید نزدیک شده و اولین پله را برای گرفتن موجود دوست داشتنی من ، بالا رفت . _ آروم شدی ! .. پوزخند کنج لبش نمک روی زخمم بود . _ دیگ نمیخوای بری سراغ اون پسره ؟! .. چشمانم را با درد بستم .. کارنم ! .. آخ ازمعشوق بیچاره من ! .. #کپی‌حرام‌است
نمایش همه...
11👍 3
AnimatedSticker.tgs0.07 KB
1
#قاصدک‌آرزو #دلوین #پارت_۴۳۳ با صدای جیغ خاتون و کارن ، به عقب برگشتم .. قهقه اش ترسناک بود و مطمئن بودم او بیماری روانی دارد .. روح از تنم جدا شده بود ... هیچ حسی نداشتم و حتی زبانم هم یخ زده و سر بود و نمی‌توانستم کلمات را بیان کنم . _ ما...ماما...ننن... با شُک و گریه ، به پسرم که یک پایش از نرده های پله آویزان بود و با دستش بازوی آن بی رحم را می‌فشرد ، نگاه کردم و هق هق هایم با گریه پسرکم همراه بود . _ گفتم میتونی امتحان کنی .... پس منتظر چی ؟ زانوانم توان نگه داشتن وزنم را نداشتند که این چنین لرزان ، بدن سست شده ام به سرامیک های سرد کوبیدند .. حتی اکسیژن هم تنفس را برایم حرام کرده بود که حتی ریه هایم هم مانند ماهی بیرون از تقلا میکردند . اما نه ! .. من هنوز به زنده موندن و گرفتن پسرکم از دستان آن حیوان نیاز داشتم ! .. دستانم از نقرت جمع شده اند و پهلویم از یادگاری قدیمی دوباره سر ناسزگاری گداشته بود و من تنها الان در آغوش کشیدن آن موجود جمع شده دوست داشتنی ام را میخواستم .. #کپی‌حرام‌است
نمایش همه...
15👍 2😍 2
یعنی واقعا میکشه کارن و ب نظرتون ؟💔
نمایش همه...
💔 7
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.