🤍Only me🤍
🍂مترسک🍂 🤍سفارش دردسر فوری🤍 #ناول ❄ #اسمات 🔞 #یائویی🤸♂️ #نویسنده_وطنی💚
نمایش بیشتر307
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-17 روز
-1130 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
#𝓱𝓮𝓵𝓵𝓲𝓼𝓱
#part7
خانم کیم ازش خواست یه چیزی بخوره ولی بک اشتها نداشت دوست هم نداشت مثل دفع قبل بخاطر یه غذا اون شیطان بخواد بهش تجاوز کنه
روی تختش خسته دراز کشیده بود که حس کرد در باز شد سریع نشست و ترسیده نگاه فرد وارد شده کرد به تخت چسبید
=میبینم نمردی
پسرک با ترس گفت
_چرا اومدی اینجا میخوای باهام چیکار کنی؟
=میخوام کار ناتمام رو تموم کنم
روی لبای مرد نیش خند ترسناکی اومد پسر به خودش لرزید
_ولی من از اتاقم نییومدم بیرون
=ولی جرعت کردی به چیزی که مال منه آسیب بزنی درست نمیگم؟
به دست پسر اشاره کرد بکهیون اروم مچشو گرفتم
_من مال تو نیستم
چان خنده ترسناکی کرد که پسرک حس کرد نفس کشیدن داره براش سخت میشه
=چه شجاع هنوز هم زبونت دراز توله گربه
بک پاهاشو داخل بغلش جمع کرد
_م.....من هنوزم سرم گیج میره بیهوش میشم اگر باهام کاری کنی
مرد چشمای سیاهشو به چشمای ترسوی پسر انداخت
=چیزی کوفت کردی
_نه
=پاشو راه بیفت
بک یکم بیشتر داخل خودش جمع شد مرد اخم کرد و داد زد
=نزار حرفمو تکرار کنم هرزه
بکهیون به خودش لرزید و اروم بلند شد و رفت سمت در مرد جلو تر راه افتاد و بکهیون با مظلومیت دنبالش راه افتاد وارد سالن غذا خوریی شد سهون پشت میز نشسته بود چان بالا نشست پسرک خواست پس میز بشین که حرف چانیول نگهش داشت
=نوچ پشت میز نه بشین رو زمین
چشمای بکهیون درشت شد
_چی؟
=دوست داری تکرار کنم ؟
پسر دستاشو مشت کرد
_غذا نمیخورم
=تو تصمیم نمیگیری
_ام....
مرد سرد نگاهش کرد
=اگر نمیخوای بگم دستو پاتو ببندن و سه نفر بفرستم تا بکننت بگیر بشین
پسرک دندون هاشو روی هم فشار داد و روی سرامیک های یخ نشست اجوما اومد روی میز وسایل چید و با ناراحتی نگاه بکهیون کرد
'ارباب ....
=غذاشو بزار روی زمین باید انرژی بگیره برای سرویس دادن بهم
'بله چشم...
اجوما غذا هاشو روی زمین گذاشت
=همشو میخوری برده واگرنه بخوردت میدم !!
پسرک با بغض اروم یکم از غذاش خورد
*هیونگ زمین سرده
=خب؟
*سرما میخوره بعد خودتون داخل درده سر میفتید .....
چان نگاه پسرک کرد
=انقدر ضعیفه
*احتمالا
چان شقیقهاشو ماساژ داد
=بیا پشت میز بشین
بکهیون اروم بلند شد و پشت میز نشست اجوما غذاشو روی میز گذاشت انگار تازه متوجه شد چقدر ضعف کرده با گشنگی شروع به خوردن غذا کرد
❤ 3🔥 1
Repost from 🤍Only me🤍
Photo unavailableShow in Telegram
hellish love
عشق جهنمی
خلاصهی رمان:
دقیقا از وقتی شروع شد که به عنوان مأموریت خودمو جای برده جنسی جا زدم و تو اون قفس های کوچیک لخت نشستم تا سر از کار خلافکارا در بیارم تا بتونم دستگیرشون کنم ....ولی من نمیدونستم قرار گیر اون شیطان عوضی بیوفتم ....
❤ 2🔥 1
یکی یه موزیک پلیر خوب معرفی کنه بتونیم آهنگ ها رو دسته دسته بذاریم یه جا بعد پشت فرمون به ترتیب پخش کنه
واقعا نیازه
رانندگی بدون موزیک مورد علاقه ت دشواره
👍 3🤩 1
Photo unavailableShow in Telegram
دوستان ایشون رو شناختید؟
واقعا پیری با آدم ها چی کار می کنه.....
خدایی عکس رو نگاه کنید
بعد بزنید رو اسپویلر زیر👇
رضا رویگری
💔 4🤯 1😱 1
من مرغ می خوام....
یکی از آسمون برام مرغ بندازه
عاح
مرغ خونم پایین اومده
ای خدا
🤣 3🔥 1💔 1
از صبح دارم فکر می کنم دعوای دیشب بابام با من
که تهش به فحش و فحش دادن کشید
سر چی بود.
الان یادم افتاده برگام می ریزه
سر این بود که وقتی نشستم سر سفره یکم زیر لب آهنگ می خوندم.
بعد دیگه رید بهم و گفتش این کارا رو بکن تو جامعه طرد شی بزنن تو سرت
عاشقتم بابا!
💔 5🤣 2👍 1❤ 1
خب فهمیدم ضریب ریدنم ع قبل هم بیشتر بود
یعنی داغون
ولی امیدم به خداست چپم پر
می تونم به اونجا انتقال بدم
قرار نیست داغون شم
👍 3❤ 1🤣 1💔 1
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.