cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

داســتـان‌وحــکایت📚

#حکایاتی‌از #سعدی #عبیدزاکانی_بهلول #ملانصرالدین #رازمثل‌ها #کلیپ_های_طنز_و_فان

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
2 841
مشترکین
-124 ساعت
+47 روز
-730 روز
توزیع زمان ارسال

در حال بارگیری داده...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
تجزیه و تحلیل انتشار
پست هابازدید ها
به اشتراک گذاشته شده
ديناميک بازديد ها
01
ایرج میرزا در یکی از شعرهایش جوانی را توصیف می‌کند که شیطان در قالب مرگ بر سر بالین او ظاهر می‌شود و برای جوان سه شرط می‌گذارد تا از مرگش چشم پوشی کند. یا پدرش را بکشد یا خواهرش را کتک بزند یا شراب بنوشد! جوان که از بیم مرگ بر خود می‌لرزید گفت پدر و خواهر من هر دو عزیزند هرگز نکنم ترک ادب این دو نفر را... پس تصمیم گرفت که جام شراب را بنوشد و از مهلکه جان سالم به در برد...! جامی دو بنوشید و چو شد خیره ز مستی هم خواهر خود را زد و هم کشت پدر را... هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
321Loading...
02
مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند... سربازان مانع ورودش می شوند! خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان ؛ وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند... مرد به حضور خان زند می رسد و کریم خان از وی می پرسد: چه شده است چنین ناله و فریاد می کنی؟ مرد با درشتی می گوید: دزد ، همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم ! خان می پرسد: وقتی اموالت به سرقت میرفت تو کجا بودی؟! مرد می گوید: من خوابیده بودم!!! خان می گوید: خب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟ مرد در این لحظه آن چنان پاسخی می دهد که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود ... مرد می گوید: من خوابیده بودم، چون فکر می کردم تو بیداری...! خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند و در آخر می گوید : این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم ... هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
633Loading...
03
✍جهت شرکت در تبادلات طنین همراه ماباشید کانال ویژه امشب ما 👇👇 ☜موزیک🎸 گلچین🎼 ☜موزیک 🎸گلچین🎼 https://t.me/mpcmusics https://t.me/mpcmusics ≪≫≪≫≪≫≪≫≪≫≪≫≪≫ 💿 حریم عشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 نجواهای عاشقانه ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 سفیر عشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 منو دلتنگیام ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 آوای دل ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کلیپ طنز و آهنگ ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ترانه و آرامش ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 گلچین ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 فال روابط احساسی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 به خاطر شک زنش رو کشت ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کانال دل نثار عشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 اذکار روزانه وتعقیبات نماز ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 دلبرونگی و عاشقانه های منو عشقم ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 تویی عشقم جانم عزیزم ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 حالی به حالی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 موزیک استار ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 گیف واستیکر وآهنگ ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 چتر عشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ایده‌های عالی کدبانوگری ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 دنیای گیف و کلیپ ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 قهوه تلخ باطل سحر طلسم موکل رحمانی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 تڪست ناز ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 افکار مثبت ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ترفندهای جذاب زیبایی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 من و تو ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کانالی عاشقانه برای مشاعره ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 دنیای آهنگهای زیبا ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 انــــرژی مــثــبــت ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عطر گل ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کتاب نایاب  و سخنان ناب ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 غمگین دپ ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کانال حرف دل ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 فانوس خیال ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 قلب یخی تکست پروف ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 نکست ناب ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 رهایی از افکار منفی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عــشـــق یـعـنــی خــــدا ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 نبض احساس ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 گیفسرای دریا ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 لـبـــخــنـد بــــزن ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عشق حسرت تکست غمگین ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 آیـــــا مــیـــــدانـیـــــد؟ ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ختم استغفار وحمد ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عاشقانه ها ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ختم قران ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 اموزش گلدوزی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 لینکدونی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 گروه ختم سوره حمد ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 شعرو ادب پارسی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 دوبیتی آواز عشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 قفلی های ماه ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 پلی لیست ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 نبض احساس چنلی جذاب ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 موزیک گلچین ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ختم صلوات هدیه امام زمان ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 قصه کودکانه با نیلوفر ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ماه نقره ای ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 شعر و موزیک دلها ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 جورچین از زندگی واقعی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 من و امام زمانم (عج) ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 هــمـســــرانِ مـثـــبـــت ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عشق ابدی من ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 خاطرات تر ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 با من از شعر نگو ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 لاو موزیکال ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 شعرکده بانوی ماه نهم ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 سـریعترین پروکسی رایگان ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 نغمہ ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عاشقانه عارفانه ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 بی تو هرگز ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 تکست سنگین حرف دل پروف شیک ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 دوبیتی عاشقانه ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 آواے عشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 نبض شعر رویایی من ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 لحظه های آرامش ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کتاب خانه صوتی نیلوفر ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 طب سنتی شفا ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 پوشاک مینا ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 پاتوق منو نفسم ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ســـــاقـے شـ؏ـــــ۪ر‎‌‎‌‌‎‌‌‎ ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عشق ممنوعه ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 بغض تنهایی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کانال عاشقانه ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 غم تنهایی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 حریم عشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ترنم عشق یعنی تو ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 مرداب نیلوفر ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عجایب دانستنیهای جهان ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 استوری دلتنگ ڪــــربــلا ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 داســـتـان و حــــکـایـت ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 آریا موزیک ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 تقویم نجومی ساعات قمردرعقرب ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 حجم باسن ران گونه با قرص ویتامین ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 بانک تبادلات ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 موزیک ناز ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 سماع ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 هفت شهرعشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کلبه آرامش ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عاشقانه هاے قلبم ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 دلبری های خاص ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭ جهت شرکت درتبادلات طنین 22 ‌ ‌الی 👈7صبح به مدیریت مراجعه کنید @mahdian14☜ ≪≫≪≫≪≫≪≫≪≫≪≫≪≫ 📆 1403/02/25
220Loading...
04
📙داستان عبدالکریم کفاش عبدالكريم كفاش ؛ پيرمرد كفاشي بود كه وجود نازنين بقيه الله هر هفته به مغازه او مي آمدند روزي از او سوال كردند كه اگر يك هفته نيايم چه مي كني ؟ عرضه داشت : آقا قطعا دق مي كنم . آقا فرمودند : اگر غير از اين بود نمي آمدم مرحوم سید عبدالکریم کفّاش اجاره نشین بود. روزی صاحب خانه ایشان را جواب کرد. وی بلافاصله اسباب و اثاثیه خود را از منزل بیرون آورده و در کنار کوچه ای گذارده بود و از این بابت بسیار نگران به نظر می رسید. در همان حال خدمت امام زمان (ارواحنا فداه) مشرّف می شوند. مرحوم آقا سید عبدالکریم می گوید: حضرت به من فرمودند: صابر باش. عرض کردم: چَشم! اما مصیبت اجاره نشینی مصیبتی است که شما خانواده گرفتار آن نشده اید. آقا [لبخندي زدند و] فرمودند: برای تو منزل فراهم می شود. چیزی نگذشت که برخی از اهل خیر برای او منزلی خریدند و خیال ایشان از این جهت آسوده گردید. 📚منبع:کتاب روزنه هایی از عالم غیب نویسنده:آیت اللَّه سید محسن خرازی هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
2771Loading...
05
🔮 حاجتً داریً،👌مُشکلً اُفتادِه به زِندگیتً 💥بَستگی داریً،فِکر میکنیً 👩‍❤️‍👨بَختت بَسته شُدهً،پَسً واردهِ کانالً شُووووً،چونً واردً نَشیً ضررً کردیً،📖اینً کانالهِ مُعجِزه وغُوغایِ قُرآنیهً،اِسمِشَمً سَریعُ اِلاجابِهً هَستً.♥️👌یکبار اِمتحانً کُن فَرقً بینِ فالً وَسَرکِتابً وببین🔮دُعاها وَطِلسمیاتِش یَعنی رِسیدنً بِه حاجتً♥️🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊 https://t.me/+Uec2Uj69xOneSqwj https://t.me/+Uec2Uj69xOneSqwj . ✶┄┅┄┅✶✾✶┄┅┄┅┅┄┅✶✾✶ 🪄 پُروفایل شــیــک ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 آگاهی از حس کراش ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 داســـتـان و حــــکـایـت ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 دوستت‌ دارم‌ عشقم ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 برترین موزیک‌های ایرانی ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 مشاور تحصیلی‌ انگیزشی ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 دل خون ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 رفع ریزش‌مو با این‌ماسک ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 غزل و دو بیتی ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 انــــرژی مــثــبــت ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 اهنگایی ک اشکتو درمیاره ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 جملات زیبا و ناب ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 تـــــو شدی ؛ صاحب قلبــــــــــم ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 کلبه عشق و زندگی ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 هــمـســــرانِ مـثـــبـــت ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 مـــن و امــــامِ زمـــــانـم(عــــج) ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 یک جرعه آرامش دعای رایگان ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 فالکده سرنوشت ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ࡎ߭ܝ‌ࡅٜߊ‌ࡍ߭ ࡐ߳ࡋࡅٜܩܨ ࡅ߳ࡐ •• ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 کانالِ دُعاهایِ قُرآنیً، وَاِعجازِ اِلهیً سَرنوشتً سازً ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 قیمت لحظه ای ارز ، طلا ، دلار ... ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 فتانه موزیک ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ترانه های ماندگار ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 کانال آهنگ غمگین وخاطره انگیز باروح الله تنها ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 آیـــــا مــیـــــدانـیـــــد؟ ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 لـبـــخــنـد بــــزن ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 شمیم عشق ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 عــشـــق یـعـنــی خــــدا ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 سـریـعـتـریـن پـروکـسـی رایـگـان ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 استریو پاپ ارائه.کننده.ی.شیکترین.آهنگهای((.سنتی.پاپ.رپ)) ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 کانالی عاشقانه برای مشاعره ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 پروفایل زیبا‌میخوای عکسنوشته میخوای‌بیا اینجا! ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 اشعار و سخنان ماندگار ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 خودت روانشناس جامع  شو ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 گلچین متن و شعر و عکس نوشته   ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 کانال عاشقانه ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 بهترین ایده‌ها و ترفندها ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 کانال مجردان انقلابی ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ملکه ی پاییز ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 اشــڪ و لــبــخــنــد تلخ  " ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 اخبار هواشناسی کشور ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ❁گلــ❀ـچین گلچین ها❁ ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ســــورِ ســــورے ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 فال رویای ارامش ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ߊ‌‌ܝܝ݅ܝߺعߊ‌‌ܝ‌ ‌‌ࡅ࣪ߺߊ‌‌ࡅߺ߲ࡉ ❟ ܭܩࡅ࡙ߺߊ‌‌ࡅߺ߲ࡉ ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 پرمیوم رایگان تلگرام ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 سَرکِتابِ قُرآنیً دِقیقً☆بینِ دوُعاشِقً☆باز گشتِ عِشقً☆مُعجِزهِ وَغُوغا میکُنِه☆ ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 شعرومتن زیبا ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ((سوپر__کانال  ویژه♡فیلم گیف استیکر،دلنوشته های،ناب)) ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ♡★قُرآنِ سَریعُ الاِجابهً مُعجِزه گَر و گِره گُشا★♡ ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 خنده دار‌ترین کانال تلگرام، بمب خنده" ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 💥#پیشنهادی👈تکست عاشقانه‌ مود ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ ─✷─✷─✷─✷─✷──✷─✷─✷─✷─✷ پی ام نده 🥀 اما دلتنگش کن 🖤 متن هایی که  روحتو آروم میکنه👇🏿👇🏿 https://t.me/joinchat/AAAAAEIWGDW0JsA54PY3QQ عشقتو با بیوت برگردون 💔😔👆🏻
240Loading...
06
این چالہ میدون ڪہ میگن یعنی چه شاید شما هم شنیدین میگن فلانی مثل چاله میدونی هاست یا حرف زدن فلانی چاله میدونیه و حتما جالبه اگه بدونید قضیه این چاله میدون چیه و کجاست؟ اوائل دوره قاجار میخواستن یک حصار دور تهران قدیم بکشن، اون همه بیابان خدا اطراف تهران رو رها کردند و رفتند محلات چسبيده به شهر دوتا چاله کندند به چه بزرگی، بعد هم خاکش رو خشت و ملات کردند و دادند دست عمله بنا ماله بکشه روی اون دوچاله ی دور شهر که مثلا حدود تهران مشخص باشه و یکوقت با قزوین و قم و رشت اشتباه گرفته نشه آن دو چاله هم شدن "چاله میدون" و چاله حصار اما بعد از مدتی که تهران وسیعتر شد دیدن این چاله های عمیق افتاده وسط شهر موندن باهاش چکار کنن مخشون رو بکار انداختن چاله ها رو کردن محل تخیله زبالهٔ تهران و چون عمق داخلش از هیچ جای بدون برج و بنای تهران اونروز قابل دیدن نبود کنار همان زباله ها شد بهترین پاتوق یک مشت ارازدل بیکار که از خروسخون سحر تا بوق سگ بروند وسط اون گودال و روزگار علافی شون رو بگذرونن ، هر الواطی و قمار و شرط بندی هم که فکرش رو کنید داخل اون چاله انجام میدادند از تاس بازی و شلنگ تخته و خروس جنگی و شاه دزدبگیر تا عرق خوری و شیره کشی ، برای دزدا و خلافکارا هم شده بود یک جای اَمن واسه قرارمدار و تقسیم غنایم دزدی و خلاصه واسه خودشون جماعتی شده بودن با فرهنگ و ادبیات خاص چاله میدونی (که هنوز هم در گویش بعضی ها رواج دارد) هرکی هم از اونجا می اومد بیرون فورا از رخت و لباس و قیافه خاکی و بهم ریخته اش و بوی گند زباله میفهمیدن که از "چاله میدون" اومده بیرون بعدها طوری شد که وقتی میخواستن کسی رو یه لاقبا و بی سروپا معرفی کنن میگفتن فلانی چاله میدونیه (یعنی انگار بیکار و علاف صبح تا شب رو تو چاله میدون سر میکنه) تا اینکه تو دوره رضاشاه وقتی دیدن این جماعت به اسم چاله میدونی، شدن گنده لات و شرخر و قُرق گیر محل و بقیه ملت ازشون حساب میبرن دوباره رفتن از اطراف تهران کلی خشت و خاک آوردن و ریختن اونجا و چاله میدون را پر کردند ولی انگار بعد از اینهمه سال هنوز هم در ذهن مردم شهر پر نشده و هر از گاهی یکی درونش میفته و گیر میکنه و بهش میگن چاله میدونی هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
2865Loading...
07
حکایتی بسیار زیبا و خواندنی مردی بد صدا بود که گمان میکرد اذان گفتنش زیباست و می‌خواست از طریق اذان گویی کاری کند تا مسیحیان شهر مسلمان شوند. عده‌ایی به او گفتند تو با این صدای گوش خراشت بجای آنکه کسی را مسلمان کنی، همه را اسلام ستیز کردی! اما او تصور میکرد صدایش برای مردم لذت بخش است و خدا نیز از او راضی است... چنان اعتمادی به کارش داشت که نصیحت‌های دیگران در گوشش فرو نمی‌رفت تا این که روزی مردی مسیحی که هدایای فراوانی در دست داشت با روی خندانی آمد و گفت: آن موذنی که صدای معجزه آسایش باعث آرامش زندگی من شده و مرا از پریشانی نجات داده کجاست؟! گفتند آن موذن را چکار داری ؟ گفت : دختری دارم که قصد داشت از دین مسیحیت خارج گردد و مسلمان شود، هرچه او را پند می‌دادم تا از این اندیشه بازگردد، نه تنها منصرف نمی‌شد بلکه حریص‌تر نیز می‌گشت تا مسیحیت را کنار گذاشته و اسلام بیاورد. من به کلی درمانده شده بودم که چه کنم تا دخترم از این تصمیم روی گرداند؟! روزی در خانه نشسته بودیم که صدای بانگ آن موذن بلند شد. دخترم صدا را شنید و گفت این دیگر چه صدای نفرت‌انگیز و ناهنجاریست؟ تا کنون همچین صدای زشتی در هیچ کلیسایی نشنیده‌ام! خواهرش به او گفت این بانگ اذان مسلمانان است! دخترم باور نکرد، رفت از دیگری پرسید و باز همین را شنید. چون یقین گشتش رخِ او زرد شد و از مسلمانی دلِ او سرد شد! دخترم بخاطر صدای ناهنجار آن موذن از مسلمانی دست کشید و مرا آسوده خاطر نمود. من سپاسگذار و ممنون آن موذن هستم که مرا از تشویش و اضطراب دائم نجات داد. اکنون بگویید کجاست آن موذن همایون و مبارک؟! آنچه خواندید بخشی از مثنوی معنوی مولاناست که در دفتر پنجم آورده شده است. در این بخش مولانا حکایت افرادی را نقل می‌کند که با اعمال نادرست در دفاع از عقیده‌ایی باعث بدنامی و بی اعتباری آن باور می‌شوند. هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
3119Loading...
08
در سريال معلم دهكده؛ نامزد معلم ازش ميپرسه شما كه قاضی بوديد چرا رها كرديد و معلم شديد؟ ايشون جواب ميدن: چون وقتی به مراجعينم و مجرمينی كه پيش من می آمدند دقيق می شدم می ديدم كه اونها كسانی هستند كه یا آموزش نديده اند و يا آموزشی که دیده اند درست نبوده و به خودم گفتم: به جای پرداختن به شاخ و برگ بايد به اصلاح ریشه بپردازیم. و ما چقدر به معلم دانا بیش از قاضی عادل نیازمندیم برای فرزندانمان قصه هایی بگوییم که بیدار شوند نه قصه هایی که به خواب فرو روند بیداری وجدان و خرد دلنشین تر از خواب است... هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
2776Loading...
09
📚دیوانه چو دیوانه ببیند،خوشش آید این ضرب المثل غالبا در مورد افرادی به کار می رود که در هر شرایطی همدل و همدم خود را پیدا می کنند. . «محمد بن زکریای رازی» بعد از سال ها درس خواندن و شاگردی در محضر اساتید بزرگ تبدیل به حکیم کار بلدی شد که روز به روز به جهت طبابت صحیح اش مشهورتر می شد. طوری که نام یکی از معروفترین پزشکان یونانی به نام «جالینوس» را به او نسبت داده بودند. یک روز رازی از محل کارش خارج شد، تا به خانه اش برود. ولی عدّه ای از شاگردانش در طول مسیر در مورد روش تشخیص بیماری ها و داروی مناسب برای بیماران مختلف از او سؤال می پرسیدند . همینطور که آنها در مسیر حرکت می کردند، دیوانه ای از راه رسید و مستقیم به سراغ رازی رفت. دیوانه جلوتر که آمد دستش را دراز کرد تا با زکریای رازی دست بدهد. استاد با او دست داد و بعد مرد دیوانه سعی کرد با جملات بی سرو تهی حرفی را به استاد بزند. دیوانه تند و تند برای استاد حرف هایی را زد، بعد چند قدمی با هم راه رفتند. سپس دیوانه روی استاد را بوسید با او دست داد خداحافظی کرد و از آنجا رفت. شاگردان رازی دوباره سراغ استاد آمدند. ولی رازی دیگر حواسش آنجا نبود و جوابی به آنها نمی داد. با رسیدن استاد به خانه اش شاگردان خواستند بروند که رازی گفت: من حالم بد است باید دارویی برای درد من بسازید. شاگردان برای کمک به استاد به خانه اش رفتند. رازی نام چندین رقم دارو را برد و از آنها خواست این داروها را با هم ترکیب کنند. یکی از شاگردان گفت:استاد این دارویی که شما از ما خواستید مگر دارویی نیست که برای درمان دیوانگان تجویز می کنید؟ رازی گفت:آفرین، درست فهمیدی؛ شاگرد گفت:ولی استاد، شما که دچار دیوانگی نشده اید. این دارو را برای کسی می خواهید؟ رازی گفت:آن دیوانه که در کوچه دیدیم، اصلاً به شما توجهی نکرد. انگار فقط با من کار داشت. او فقط از دیدن من خوشحال شد و خندید. حتماً او من را از همه شما به خودش شبیه تر دیده و فکر کرده فقط منم که حرفهای بی سروته او را درک می کنم که یک راست به سراغ من آمد. می خواهم از جنون کاملم جلوگیری کنم و قبل از اینکه کاملاً دیوانه بشوم شروع به مصرف دارو نمایم . . . هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
2955Loading...
10
#پربازدیدترین_و_جذاب_ترین_کانالهای_تلگرام ▂ ▃ ▄ ▄ ✾✾⚪️✾✾ ▄ ▄ ▃ ▂ 🔮 حاجتً داریً،👌مُشکلً اُفتادِه به زِندگیتً 💥بَستگی داریً،فِکر میکنیً 👩‍❤️‍👨بَختت بَسته شُدهً،پَسً واردهِ کانالً شُووووً،چونً واردً نَشیً ضررً کردیً،📖اینً کانالهِ قُرآنیهً،اِسمِشَمً سَریعُ اِلاجابِهً هَستً.♥️👌یکبار اِمتحانً کُن فَرقً بینِ فالً وَسَرکِتابً وببین🔮دُعاها وَطِلسمیاتِش یَعنی رِسیدنً بِه حاجتً♥️ 🎊🎊🎊🎊🎊 http://t.me/+zFuVUQNOASlhNmQ0 http://t.me/+zFuVUQNOASlhNmQ0 http://t.me/+zFuVUQNOASlhNmQ0 ✁ بازار بزرگ ملی آنلاین ایران ☞ℒℴνℯ ✁ چاقی و لاغری گیاهی محصولات زیبایی تا عیدد زود بیااا ☞ℒℴνℯ ✁ داســـتـان و حــــکـایـت ☞ℒℴνℯ ✁ بـزرگـتـریـن مـرجـع هـــکــ ایـران ☞ℒℴνℯ ✁ قصر گیف و استیکر ☞ℒℴνℯ ✁ گیف سرای امید ☞ℒℴνℯ ✁ گالری انا پوشاک زنانه کیف وکفش ☞ℒℴνℯ ✁ قلب شیشه ای ☞ℒℴνℯ ✁ زیبای چشم آبی ☞ℒℴνℯ ✁ من و عشقم♡ ☞ℒℴνℯ ✁ فاااااااال مهره،فاااااال رمل دقیق ☞ℒℴνℯ ✁ تبلیغ آزاد و رایگان فور آزاد لینک آزاد ☞ℒℴνℯ ✁ سـریـعـتـریـن پـروکـسـی رایـگـان ☞ℒℴνℯ ✁ عکس نوشته ☞ℒℴνℯ ✁ آموزش زبان کودکان ☞ℒℴνℯ ✁ ساقی لرکانالی ☞ℒℴνℯ ✁ فقط جملات انگیزشی شکرگذاری ☞ℒℴνℯ ✁ نــگــــارش تـــــــــــاریــخ (آیـــــا مــیـــــدانـیـــــد؟) ☞ℒℴνℯ ✁ مـــن و امــــامِ زمـــــانـم(عــــج) ☞ℒℴνℯ ✁ آکادمی رنگ، شنیون، میکاپ، کوتاهی، تاتو، ناخن، مژه گل صورتی ☞ℒℴνℯ ✁ کانال ☞ℒℴνℯ ✁ شبکه خنده ☞ℒℴνℯ ✁ تکست و متن ☞ℒℴνℯ ✁ ارزانسرای مانتو، مجلسی، ست لباس زن ومرد، شومیز ☞ℒℴνℯ ✁ سخنان بزرگان و دلنوشته های عرفانی، فلسفی و اجتماعی ☞ℒℴνℯ ✁ کانالِ دُعاهایِ قُرآنیً، وَاِعجازِ اِلهیً سَرنوشتً سازً ☞ℒℴνℯ ✁ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر کاریابی ☞ℒℴνℯ ✁ حمایت از پیج کاری آرایشی بانوان ☞ℒℴνℯ ✁ گروه آموزش و سفارش مگنت مینیاتوری ☞ℒℴνℯ ✁ لینک دیوار مهربانی ☞ℒℴνℯ ✁ هنرکده  نازی رزین اکسسوری ☞ℒℴνℯ ✁ محصولات گریم و میکاپ لاکچری ملورین ☞ℒℴνℯ ✁ پوشاک دیارا ☞ℒℴνℯ ✁ ملکه تنهایی ☞ℒℴνℯ ✁ کیف و کفش ماهلین ☞ℒℴνℯ ✁ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر (املاک) ☞ℒℴνℯ ✁ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر، کالا. (لوازم خانگی و پوشاک) ☞ℒℴνℯ ✁ هنرکده شیدرخ ☞ℒℴνℯ ✁ آباژور کادویی چهره یک هدیه خاص برای عزیزانتان ☞ℒℴνℯ ✁ گپ دورهمی اصفهان ☞ℒℴνℯ ✁ گروه چت بانوان اصفهانی ☞ℒℴνℯ ✁ شکرگذاری ☞ℒℴνℯ ✁ لوازم آرایشی و بهداشتی ☞ℒℴνℯ ✁ رویای عاشقانه ☞ℒℴνℯ ✁ روانشناسی زنان و مردان ☞ℒℴνℯ ✁ گروه آموزش رایگان آرایش و پیرایش ☞ℒℴνℯ ✁ هــمـســــرانِ مـثـــبـــت ☞ℒℴνℯ ✁ لـبـــخــنـد بــــزن ☞ℒℴνℯ ✁ کانال دعا وخدا ☞ℒℴνℯ ✁ عــشـــق یـعـنــی خــــدا ☞ℒℴνℯ ✁ ست پرده،روتختی،فرش،سیسمونی و.... ☞ℒℴνℯ ✁ ترفندهای آرایشگری ☞ℒℴνℯ ✁ محبان اهل بیت(ع) ☞ℒℴνℯ ✁ انــــرژی مــثــبــت ☞ℒℴνℯ ✁ گروه پوشاک بچگانه فهیم ☞ℒℴνℯ ✁ سَرکِتاب قُرآنیً دقیق، بین دو عاشقً، بازگشت عِشقً، غُوغا میکنه ☞ℒℴνℯ ✁ عمریمی بوش یره چالان دنیا ☞ℒℴνℯ ✁ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر ☞ℒℴνℯ ✁ دل خسته ☞ℒℴνℯ ✁ مفاتیح مجازی ☞ℒℴνℯ ✁ قرآنِ سریعُ الاجابهً مُعجزه گر و گِره گُشا ☞ℒℴνℯ ✁ مشاور متخصص(درمان افسردگی مشکلات زندگی زناشویی-ازدواج و ....) ☞ℒℴνℯ ✁ آگاهی از حس کراش ☞ℒℴνℯ ✁ گروه اسناد و مدارک افتخاری 2 ☞ℒℴνℯ ✅؛؛ حراج ویژه لباس بهاره و مجلسی و پوشاک از ۹۹۰۰۰ تومان ✅🔴پرداخت درب منزل حتی روستاها پسند نکردی پس میگیریم(ضمانت مرجوعی✔️) #امکان_پرداخت_درب_منزل ✅👇 https://t.me/+O_4J8u5_-MM9HXL2 https://t.me/+O_4J8u5_-MM9HXL2 لینک کانال معروف پوشاک👇👇👇✅ https://t.me/+O_4J8u5_-MM9HXL2 کانال دارای اینماد✅ ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭ ♡ ㅤ    ❍ㅤ      ⎙    ㅤ  ⌲             ˡᶦᵏᵉ    ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ   ˢᵃᵛᵉ    ˢʰᵃʳᵉ 📆 1403/02/21
260Loading...
11
📚ضرب المثل : (کنگر خورده، لنگر انداخته) می دونید چرا وقتى طرف ميره مهمونى، جايى چيزى و پا نميشه ميگن "کنگر خورده، لنگر انداخته" ؟ چون خوراك كنگر و ماست کسل کننده و خواب آوره و آدم رو زمين گير ميکنه. هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
2563Loading...
12
فلمینگ، یک کشاورز فقیراسکاتلندی بود. یک روز در حالی که به دنبال امرار معاش خانواده اش بود، از باتلاقی در آن نزدیکی صدای درخواست کمک را شنید، وسایلش را بر روی زمین انداخت و به سمت باتلاق دوید. پسری وحشت زده که تا کمر در باتلاق فرو رفته بود، فریاد می زد و تلاش می کرد تا خودش را آزاد کند. فلمینگ او را از مرگی تدریجی و وحشتناک نجات می دهد. روز بعد، کالسکه ای مجلل به منزل محقر فارمر فلمینگ رسید. مرد اشراف زاده خود را به عنوان پدر پسری معرفی کرد که فارمر فلمینگ نجاتش داده بود. اشراف زاده گفت: " می خواهم جبران کنم شما زندگی پسرم را نجات دادی". کشاورز اسکاتلندی جواب داد: " من نمی توانم برای کاری که انجام داده ام پولی بگیرم". در همین لحظه پسر کشاورز وارد کلبه شد. اشراف زاده پرسید: " پسر شماست؟" کشاورز با افتخار جواب داد: "بله" با هم معامله می کنیم. اجازه بدهید او را همراه خودم ببرم تا تحصیل کند. اگر شبیه پدرش باشد، به مردی تبدیل خواهد شد که تو به او افتخار خواهی کرد. پسر فارمر فلمینگ از دانشکده پزشکی سنت ماری در لندن فارغ التحصیل شد و همین طور ادامه داد تا در سراسر جهان به عنوان سر الکساندر فلمینگ کاشف پنسیلین مشهور شد. سال ها بعد، پسر اشراف زاده به ذات الریه مبتلا شد. چه چیزی نجاتش داد؟ پنسیلین... هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
2896Loading...
13
پی ام نده 🥀 اما دلتنگش کن 🖤 متن هایی که  روحتو آروم میکنه👇🏿👇🏿 https://t.me/joinchat/AAAAAEIWGDW0JsA54PY3QQ عشقتو با بیوت برگردون 💔😔👆🏻
340Loading...
14
ضرب المثل : (هِر را از بِر تشخیص نمی دهد!) درمیان چوپانان صدای "هِر" برای طلبیدن گوسفندان و "بِر" برای جلو راندنشان استفاده میشد، و اگر چوپانی آن را نمی دانست یعنی از اصول پرت بود. به همین دلیل میگفتند هِر را از بِر تشخیص نمیدهد! هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
2805Loading...
15
ﻣﺮﺩﯼ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ . ﺍﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﺴﺖ ﺷﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﺏ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﻣﺮﺩﻧﺰﺩﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺏ ﭼﺮﺍ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ : ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﯾﮏ ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻞ ﺑﺨﺮﻡ ﻭﻟﯽ ﭘﻮﻟﻢ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ. ﻣﺮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﯿﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﻣﯿﺨﺮﻡ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪﻣﺎﺩﺭﺕ ﺑﺪﻫﯽ . ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺣﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻭ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺍﺷﺖ. ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ : ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ؟ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ، ﺗﺎ ﻗﺒﺮ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﯿﺴﺖ ! ﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ٬ ﺑﻐﺾ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﻟﺶ ﺷﮑﺴﺖ . ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ ﺑﻪ ﮔﻞ ﻓﺮوشى برگشت ، ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺭﺍ ﭘﺲ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ۲۰۰ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺪﻫﺪ ! ﺷﮑﺴﭙﯿﺮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﺎﺝ ﮔﻞ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯼ، ﺷﺎﺧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﯿﺎﻭﺭ. هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
3159Loading...
16
مرد بزّازی بود که برای فروش پارچه به دهات اطراف می‌رفت و آنها را می فروخت. یک روز بزّازِ ، داشت از یک ده به ده دیگر می‌رفت، وقتی از آبادی خارج شد و به راه بیابانی رسید، سواری را دید که آهسته آهسته می‌رفت. مرد بزّاز که بسته‌ی پارچه ها را به دوش داشت، بسیار خسته بود پس به سوار گفت: "آقا، حالا که ما هر دو از یک راه می‌رویم، اگر این بسته را روی اسب خودت بگذاری از جوانمردی تو سپاسگزار خواهم بود ." سوار جواب داد:"حق با تو است که کمک کردن ، کار پسندیده ای است امّا از این متأسّفم که اسب من دیشب، کاه و جو نخورده و تاب و توان راه رفتن ندارد." مرد بزّاز گفت: "بله، حق با شماست." و چند قدم دیگر پیش رفتند که ناگهان از کنار جاده، خرگوشی بیرون دوید و پا به فرار گذاشت. اسب سوار وقتی خرگوش را دید، شروع کرد دنبال خرگوش تاختند. مرد بزّاز وقتی دویدن اسب را دید به فکر فرو رفت و با خود گفت:"چه خوب شد که سوار،کوله بار مرا نگرفت وگرنه ممکن بود به فکر بدی بیفتد و پارچه های مرا بِبرد و دیگر دستم به او نرسد". اسب سوار هم پس از اینکه مقداری رفته بود به همین فکر افتاد و با خود گفت:"اسبی به این خوبی دارم که هیچ سواری هم نمی‌تواند به او برسد، خوب بود بسته‌ی بار بزّاز را می‌گرفتم و می‌زدم به بیابان و می‌رفتم". سپس سوار، اسب را برگردانید و آرام آرام برگشت تا به بزاز رسید و به او گفت: "راستی هنوز تا آبادی خیلی راه داریم، خدا را خوش نمی‌آید که تو پیاده و خسته باشی و من هم اسب داشته باشم و به تو کمک نکنم، حالا بسته‌ی پارچه را بده تا برایت بیاورم." مرد بزّاز گفت : "برو ، آنچه که تو به آن اندیشیده ای ، من هم از آن غافل نبوده‌ام." هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
3038Loading...
17
طلبکاری که مدتها سر دوانده شده بود برای وصول طلبش عزم جزم کرد و خنجر برهنه ای برداشت و به سراغ بدهکارش رفت تا طلبش را وصول کند. بدهکار چون وضع را وخیم دید گفت:.چه به موقع آمدی که هم اکنون در فکرت بودم تا کل بدهی را یکجا تقدیمت کنم. چون طلبکار را با زبان کمی آرام کرد دستش را گرفت و گوسفندانی را که از جلوی خانه اش میگذشتند نشانش داد و گفت: ببین در هر رفت و برگشت این گوسفندان، چیزی از پشمشان به خار و خاشاک دیوارهای کاه گلی این گذر گیر کرده و از همین امروز من شروع به جمع آوری آنها میکنم. بقدر کفایت که رسید آنها را شسته و به رنگرز میدهم تا رنگ کند و بعد از آن زن و بچه ام را پای دار قالی مینشانم تا فرشی بافته و به بازار برده فروخته و وجه آن را دو دستی تقدیم تو میکنم. طلبکار از شنیدن این مهملات از فرط خشم به خنده افتاد و بدهکار هم چون خنده او را دید گفت:مرد حسابی طلب سوخته رو به این راحتی زنده کردی، تو نخندی من بخندم....؟ هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
3454Loading...
18
بزرگی گفته است: دانا را نشاید که با نادان درآمیزد، همچنان که هوشیار را نشاید با مست بنشیند. هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
2113Loading...
19
📚سنگِ وجودمان را بشکافیم تا مهر خدا را ببینیم چوپانی عادت داشت در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله گوسفندان را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد. زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه با استفاده از آن‌ها آتش درست می‌کرد و برای خود چای آماده می‌کرد. هر بار که او آتشی میان سنگ‌ها می‌افروخت متوجه می‌شد که یکی از سنگ‌ها مادامی که آتش روشن است، سرد است اما دلیل آن را نمی‌دانست. چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگ‌ها چیزی دست‌گیرش شود اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار می‌داد، سرد بود تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود. تیشه‌ای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد. آه از نهادش بر آمد. میان سنگ موجودی بسیار ریز مانند کرم زندگی می‌کرد. رو به آسمان کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود، شکر کرد و گفت: خدایا،‌ ای مهربان، تو که برای کِرمی این چنین می‌اندیشی و به فکر آرامش او هستی، پس ببین برای من چه کرده‌ای و من هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم. هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
3485Loading...
20
🔰گروه معجزه شکرگزاری  💚👇 https://t.me/+s-HsJVGIsZ1mZjc0 شکرگزار خالق زیبایی رو داخل این گروه تجربه کنیم😍 💚 ✶┄┅┄┅✶✾✶┄┅┄┅┅┄┅✶✾✶ 💚 💥 پروفایل.استوری شــیــک G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 داســـتـان و حــــکـایـت G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 گلچین متن و شعر و عکس نوشته   G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 اشعار و سخنان ماندگار G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 غزل و دو بیتی G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 چشم عسلی من G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 اهنگایی ک اشکتو درمیاره G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 دنیای وارنه من G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 شمیم عشق G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 هــمـســــرانِ مـثـــبـــت G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 مـــن و امــــامِ زمـــــانـم(عــــج) G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 کانال آهنگ غمگین وخاطره انگیز باروح الله تنها G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 فالکده سرنوشت G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 ࡎ߭ܝ‌ࡅٜߊ‌ࡍ߭ ࡐ߳ࡋࡅٜܩܨ ࡅ߳ࡐ •• G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 کانالِ دُعاهایِ قُرآنیً، وَاِعجازِ اِلهیً سَرنوشتً سازً G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 قیمت لحظه ای ارز ، طلا ، دلار ... G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 فتانه موزیک G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 یک جرعه آرامش دعای رایگان G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 لوازم تحریر فانتزیجات G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 آیـــــا مــیـــــدانـیـــــد؟ G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 لـبـــخــنـد بــــزن G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 کانال دوسـℒℴνℯـت دارمــــــ G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 سـریـعـتـریـن پـروکـسـی رایـگـان G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 استریو پاپ ارائه.کننده.ی.شیکترین.آهنگهای((.سنتی.پاپ.رپ)) G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 انــــرژی مــثــبــت G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 پروفایل زیبا‌میخوای عکسنوشته میخوای‌بیا اینجا! G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 دل خون G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 اشعار پارسی G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 افشای پشت پرده رابطه ها G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 ملکه ی پاییز G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 اشــڪ و لــبــخــنــد تلخ  " G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 اخبار هواشناسی کشور G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 ❁گلــ❀ـچین گلچین ها❁ G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 ســــورِ ســــورے G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 فال رویای ارامش G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 ߊ‌‌ܝܝ݅ܝߺعߊ‌‌ܝ‌ ‌‌ࡅ࣪ߺߊ‌‌ࡅߺ߲ࡉ ❟ ܭܩࡅ࡙ߺߊ‌‌ࡅߺ߲ࡉ G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 پرمیوم رایگان تلگرام G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 سَرکِتابِ قُرآنیً دِقیقً☆بینِ دوُعاشِقً☆باز گشتِ عِشقً☆مُعجِزهِ وَغُوغا میکُنِه☆ G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 شعرومتن زیبا G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 مطالب ناب و دانستنی های عجیب G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 ((سوپر__کانال  ویژه♡فیلم گیف استیکر،دلنوشته های،ناب)) G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 خنده دار‌ترین کانال تلگرام، بمب خنده G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 ♡★قُرآنِ سَریعُ الاِجابهً مُعجِزه گَر و گِره گُشا★♡ G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ 💥 😍#پیشنهادی👈عــشـــق یـعـنــی خــــدا😍 G➣◍⃟O○P○E○NG➣◍⃟ ─✷─✷─✷─✷─✷──✷─✷─✷─✷─✷ پی ام نده 🥀 اما دلتنگش کن 🖤 متن هایی که  روحتو آروم میکنه👇🏿👇🏿 https://t.me/joinchat/AAAAAEIWGDW0JsA54PY3QQ عشقتو با بیوت برگردون 💔😔👆🏻
270Loading...
21
بشرحافی میگفت؛ در بازار بغداد می گشتم که ناگهان دیدم مردی را تازیانه می زنند. ایستادم و ماجرا را پی گرفتم . دیدم که آن مرد، ناله نمی کند و هیچ حرفی که نشان درد و رنج باشد از او صادر نمی شود. پس از آن که تازیانه ها را خورد، او را به حبس بردند. از پی او رفتم . در جایی، با او رو در رو شدم و پرسیدم: این تازیانه ها را به چه جرمی خوردی؟ گفت: شیفته عشقم. گفتم: چرا هیچ زاری نکردی؟ اگر می نالیدی و آه می کشیدی و می گریستی، شاید به تو تخفیف می دادند و از شمار تازیانه ها می کاستند. گفت: معشوقم در میان جمع بود و به من می نگریست . او مرا می دید و من نیز او را پیش چشم خود می دیدم . در مرام عشق، زاریدن و نالیدن نیست . گفتم: اگر چشم می گشودی و دیدگانت معشوق آسمانی را می دید، به چه حال بودی!؟ مرد زخمی، از تأثیر این سخن، فریادی کشید و همان جا جان داد . در این معنا، مولوی گفته است: عشق مولا کی کم از لیلا بود گوی گشتن بهر او اولی بود 📓حکایت پارسایان هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
2994Loading...
22
✨﷽✨ ⛔️بد اخلاقی ✍ﻣﺮﺩﯼ ﺯﻧﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﺍﺧﻼﻕ و ﻏﺮﻏﺮﻭ ﺑﻮﺩ! ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﺎیی ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﺗﻨﮓ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﻦ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺖ! ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﭼﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻍ زن ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﺵ ﺑﺒﺮﻡ؛ ﭘﺲ ﺯﻥ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﭼﺎﻩ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻟﮕﺪﯼ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﭼﺎﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ! ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺯن ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﺮﺩﻩ، ﺩﯾﺪ ﺻﺪﺍیی ﺍﺯﺗﻪ ﭼﺎﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ: ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩ؛ ﻣﻦ ﻣﺎﺭﯼ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎ ﺁﺳﺎﯾﺶ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻭﺗﻮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﯼ! ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﯿﺮﺳﺎﻧﻢ. ﻣﺮﺩ ﻃﻨﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﭼﺎﻩ ﺍﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ. ﻣﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﭘﻮﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻗﺼﺮ ﺣﺎﮐﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﻭ ﻣﯽ ﭘﯿﭽﻢ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽﺩﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﯿﺎیی؛ و آﻥ ﻭﻗﺖ ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﮕﯿﺮ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ. ﻣﺎﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺣﺎﮐﻢ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺟﺎﺭ ﺯﺩﻧﺪ ﺍﮔﺮﮐﺴﯽ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ، ﻫﺰﺍﺭ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ. مرد ﺑﻪ ﻗﺼﺮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﻣﻦ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ؛ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﮑﻪ ﻃﻼﺷﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺧﺒﺮ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﺭ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻥﺩﺧﺘﺮ ﺣﺎﮐﻢ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺩﻧﺒﺎﻝ همان مرد ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ.. ﻣﺮﺩ ﻧﺰﺩ ﻣﺎﺭ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ. مرد ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ؛ﻓﻘﻂ ﺁﻣﺪﻡ ﺑﮕﻢ همسرم ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ! ﻣﺎﺭ،ﺗﺎ این ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﻓﺮﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﺩﺍﺩ. اخلاق بد همه را فراری میدهد. هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
3826Loading...
23
#پربازدیدترین_و_جذاب_ترین_کانالهای_تلگرام ▂ ▃ ▄ ▄ ✾✾⚪️✾✾ ▄ ▄ ▃ ▂ 🔮 حاجتً داریً،👌مُشکلً اُفتادِه به زِندگیتً 💥بَستگی داریً،فِکر میکنیً 👩‍❤️‍👨بَختت بَسته شُدهً،پَسً واردهِ کانالً شُووووً،چونً واردً نَشیً ضررً کردیً،📖اینً کانالهِ قُرآنیهً،اِسمِشَمً سَریعُ اِلاجابِهً هَستً.♥️👌یکبار اِمتحانً کُن فَرقً بینِ فالً وَسَرکِتابً وببین🔮دُعاها وَطِلسمیاتِش یَعنی رِسیدنً بِه حاجتً♥️ 🎊🎊🎊🎊🎊 http://t.me/+zFuVUQNOASlhNmQ0 http://t.me/+zFuVUQNOASlhNmQ0 http://t.me/+zFuVUQNOASlhNmQ0 ✁ گروه اسناد و مدارک افتخاری 2 ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ روزی چهار ساعت مشاوره برای تمام مشکلات،  تماس رایگان ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ داســـتـان و حــــکـایـت ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ قرآنِ سریعُ الاجابهً مُعجزه گر و گِره گُشا ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ مفاتیح مجازی ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ قصر گیف و استیکر ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ گیف سرای امید ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ گالری انا پوشاک زنانه کیف وکفش ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ سَرکِتاب قُرآنیً دقیق، بین دو عاشقً، بازگشت عِشقً، غُوغا میکنه ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ آموزش و تحلیل بازارهای مالی با درآمد دلاری ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ مولانای جان ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ فاااااااال مهره،فاااااال رمل دقیق ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ تبلیغ آزاد و رایگان فور آزاد لینک آزاد ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ ترفندهای آرایشگری ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ عکس نوشته ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ لینکدونی خراسان رایگان ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ عــشـــق یـعـنــی خــــدا ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ ساقی لرکانالی ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ لـبـــخــنـد بــــزن ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ فقط جملات انگیزشی شکرگذاری ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ مـــن و امــــامِ زمـــــانـم(عــــج) ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ رویای عاشقانه ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ سماع ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ شبکه خنده ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ تکست و متن ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ ارزانسرای مانتو، مجلسی، ست لباس زن ومرد، شومیز ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ سخنان بزرگان و دلنوشته های عرفانی، فلسفی و اجتماعی ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ آباژور کادویی چهره یک هدیه خاص برای عزیزانتان ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ هنرکده شیدرخ ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر، کالا. (لوازم خانگی و پوشاک) ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر (املاک) ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ لینک دیوار مهربانی ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ ملکه تنهایی ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ پوشاک دیارا ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ محصولات گریم و میکاپ لاکچری ملورین ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ کیف و کفش ماهلین ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ هنرکده  نازی رزین اکسسوری ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ گروهی بافی بافتنی های فانتزی ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ گروه آموزش و سفارش مگنت مینیاتوری ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ حمایت از پیج کاری آرایشی بانوان ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر کاریابی ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ کانالِ دُعاهایِ قُرآنیً، وَاِعجازِ اِلهیً سَرنوشتً سازً ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ خانواده پرمهر یاوران مهدی ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ گپ دورهمی اصفهان ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ گروه چت بانوان اصفهانی ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ شکرگذاری ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ لوازم آرایشی و بهداشتی ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ آکادمی رنگ، شنیون، میکاپ، کوتاهی، تاتو، ناخن، مژه گل صورتی ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ گروه آموزش رایگان آرایش و پیرایش ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ نــگــــارش تـــــــــــاریــخ (آیـــــا مــیـــــدانـیـــــد؟) ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ هــمـســــرانِ مـثـــبـــت ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ کانال دعا وخدا ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ آموزش زبان کودکان ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ تو آرایشگری فول شو ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ نغمہ ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ سـریـعـتـریـن پـروکـسـی رایـگـان ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ آواے عشق ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ محبان اهل بیت(ع) ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ انــــرژی مــثــبــت ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ گروه پوشاک بچگانه فهیم ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ زیبای چشم آبی ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ قلب شیشه ای ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ دل خسته ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ کافه شعر ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ شاه بانو ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ تعویض‌شیشه‌اجاق‌گازرومیزی‌وتبدیل‌استیل ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ چاقی و لاغری گیاهی محصولات زیبایی تا عیدد زود بیااا ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ ✁ بازار بزرگ ملی آنلاین ایران ➻↬ ⓙⓞⓘⓝ 🫦چگونه دیگران #مجذوب خود کنیم https://t.me/+PCGYcyNf2GnxPvMI 🍃کانال جذاب روانشناسی ما🍂 ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭ ♡ ㅤ    ❍ㅤ      ⎙    ㅤ  ⌲             ˡᶦᵏᵉ    ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ   ˢᵃᵛᵉ    ˢʰᵃʳᵉ 📆 1403/02/14
330Loading...
24
💠فضل بن موسی چگونه به جهرم آمد؟ به گزارش اخبار جهرم، کاروانی از اهل بیت همراه با حضرت فاطمه معصومه(س) برای زیارت و دیدار با امام علی بن موسی الرضا(ع) از مدینه عازم ایران شدند که خبر شهادت امام رضا(ع) در نزدیکی شهر قم به ایشان رسید. به دستور حضرت معصومه(س) کاروان راهی شد. طولی نکشید که ایشان بر اثر بیماری در قم درگذشتند و بنا به برخی اقوال بر اثر مسمومیت ‏به شهادت رسیدند و از طرفی دستگاه حاکم دستوری را به والیان شهر‌های مختلف‏ صادر کرد تا اهل بیت(ع) را در هر کجا مشاهده کردند فوراً به شهادت برسانند. به این ترتیب امامزادگانی که همراه با حضرت معصومه(س) به ایران آمده بودند، به ناچار متفرق شدند و هر کدام به منطقه‌‏ای عزیمت کرده، به صورت ناشناس به زندگی ادامه دادند، امّا تعداد زیادی از آن‌ها شناسایی شدند و به شهادت رسیدند.عده‏‌ای از این بزرگواران نیز راهی استان فارس شدند که احمد بن موسی (شاهچراغ)(ع) مشهورترین آن‌هاست. پدران ما از پدرانشان و آنان نیز از نسل قبل از خود نقل می‌کنند که فضل بن موسی(ع) به جهرم آمد و در بیرون از شهر در منطقه خارقان سکنا گزید. منطقه‌ی خارقان(شهرک فاطمیّه) که در گذشته از شهر فاصله‌ی زیادی داشت، به علت وجود قنات معروف خارقان، زمین‌های کشاورزی بسیاری داشت و فضل بن موسی(ع) به نیز صورت ناشناس در آنجا به کشاورزی می‌پردازد. به مروز زمان مردم به این امامزاده بزرگوار علاقه‏مند شدند و آوازه‌ی علم و تقوای ‏وى در سراسر شهر پیچید، تا اینکه حاکم شهر نیز از آن باخبر شد و هنگامى که از هویت واقعى وى آگاه شد، گروهى را مأمور به شهادت رساندن ایشان کرد. سرانجام یکی از مأمورین هنگامی که فضل بن موسی بن جعفر (ع) از شدّت خستگی از کار روزانه در کنار جوی آب به خواب رفته بود، با ضربات بیل ایشان را به شهادت رسانید. فردای آن روز کشاورزان متوجّه پیکر مقدّس او که مظلومانه به خون غلطیده بود، شدند و در همان خارقان به خاک سپردند. 📝مقاله‌ی «فضل بن موسی(ع) در شهر جهرم»: زین‌العابدین دست‌داده، مجله فرهنگ كوثر، خرداد ۱۳۷۷، شماره ۱۵. #روزی_روزگاری_جهرم #مفاخر_جهرم هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
4655Loading...
25
🌺تشرف مشهدی اکبر خدمت آقا امام زمان عج ✅گفت اسمم مشهدی علی اکبر است و ساکن طهران هستم و به کسب و کار مشغولم. در جریان شیوع بیماری وبا بسیاری از افرادی که به آن‌ها اجناس به نسیه فروخته بودم وفات نموده و از دنیا رفتند. در نتیجه دارایی‌ام ضایع گشته و ورشکست شدم. 🔰اوصاف این مسجد (جمکران)را به کرّات شنیده‌ام. به همین جهت آمده‌ام اینجا بمانم به امید این‌که به اذن و امر حضرت حجت بن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حاجتم برآورده شود. ✳️این دیدار گذشت و مشهدی علی اکبر تا سه ماه در مسجد اقامت کرد و اوقات را به عبادت گذراند و ریاضت‌های بسیاری متحمل شد. یک روز نزد من آمد و گفت:می‌خواهم به کربلا مشرف شوم و به سایر معصومین (علیهم السلام) متوسل شوم. 💠به همین جهت به پای پیاده به سمت کربلا حرکت کرد و بعد از شش ماه دوباره به مسجد مقدس جمکران مراجعت نمود. بعد از سلام و احوال‌پرسی گفت: در کربلا به من تفهیم شد که حاجتم در همین مسجد روا خواهد شد. لذا این بار نیز در مسجد مقیم می‌شوم تا به مقصودم برسم. ♻️مدت دوسه ماه دیگر در مسجد ماند تا آن‌که در روز پنجم یا ششم رمضان المبارک نزد من آمد تا وداع نموده و به طرف طهران حرکت کند. رو به من کرده و گفت: مطلوبم را گرفتم. پرسیدم چطور؟ 🔆گفت: باری شب از نیمه گذشته بود. به جانب کوه برادران نظری کرده و متوجه نوری در آن سمت شدم که تمام بیابان را روشن کرده بود. ناگهان شخصی را دیدم که پشت درب محل اقامتم که در یکی از حجرات خارج مسجد بود آمده و احساس کردم درب حجره را تکان می‌دهد. با همان حالت ضعف ناشی از بی غذایی و ضعف به هر زحمتی که بود برخاسته و درب را گشودم. 🔱دیدم سیدی است با جلالت قدر. سلام کرده و مبهوت هیبتش شدم و دیگر نتوانستم سخنی بگویم. درون حجره آمده و نزد من نشست و فرمود: 🌹جده‌ام فاطمه (سلام الله علیها) در نزد پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روا شدن حاجت تو شفاعت نمود و جدم حاجتت را به من حواله نموده است. سپس فرمود: به وطن خود برگرد، اوضاع کسب و کارت بهبود می‌یابد. 💐پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز فرموده است اهل و عیالت در انتظارند و ایام بر ایشان سخت می‌گذرد به وطنت برگرد. ⚡️به ذهنم خطور کرد که ایشان لابد حضرت حجت (سلام الله علیه) است، لذا عرض کردم: سید عبدالرحیم خادم این مسجد نابینا شده است، تفضل نموده و شفایش را عنایت فرمایید. 💫فرمود: مصلحت او این است که در همین حال بماند. در پایان با آن حضرت داخل مسجد رفتیم و ایشان مجددا مرا به مراجعت به وطن امر فرمود. 📚منبع: العبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان (عج). علامه نهاوندی 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
4025Loading...
26
امام صادق علیه‌السلام فرمودند: در روزگاری دور زن و شوهر جوانى بودند که زندگى خود را تازه شروع کرده بودند. شبی داماد خواب دید فردى با چهره‌اى نورانى به او مى‌گوید: خداوند عمر تو را دو قسمت کرده است، یک قسمت آن را براى تو به ایام گشایش و ثروت قرار داده و قسمت دیگرش را ایام فقر و تهیدستى. کدام یک را اول انتخاب مى‌کنى؟ او که آدم باهوش و عاقلی بود گفت: من باید با شریک زندگى‌ام در این باره مشورت کنم. اجازه دهید با او صحبت کنم و پس از همفکرى یکى را انتخاب کنم! مرد داستان، خواب خود را صبح براى همسرش تعریف کرد و نظر او را خواست. همسرش گفت به او بگو نصفه اول زندگى ما را ایام گشایش قرار دهد! شب، دوباره آن مرد به خوابش آمد تصمیم‌شان را جویا شد و مردِ داستان انتخابشان را گفت. وقتى ثروت بر این زوج سرازیر شد، همسر مرد به شوهرش گفت: همسایه‌هاى کنارى ما مشکل دارند، از مالى که خدا به ما ارزانى داشته به آن‌ها هم کمک کنیم! به همین ترتیب، نیمه اول عمر خود را خوب زندگى کردند و به دیگران هم خوب کمک کردند. این مدت که سپری شد، یک شب همان مرد به خواب شوهر آمد و گفت: فرصت شما تمام شد. حال، در نیمه دوم مى‌خواهى چه کنى؟ گفت: صبر کن با شریک زندگى‌ام صحبت کنم! صبح فردا، ماجرا را براى همسرش گفت. زن گفت: پروردگار مهربان به ما وعده داده که‌ «لَئِنْ شَکرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکمْ»؛ اگر نعمت‌هاى مرا بى‌جهت و در راه گناه مصرف نکنید و شکر واقعی نعمت را بجای آورید، نعمت را بر شما فراوان‌تر مى‌کنم و او سزاوارتر است از اینکه به وعده‌اش عمل کند. . امام صادق علیه‌السلام فرمود: شب دوباره آن مرد را به خواب دید و گفت: خدا وعده داده که ثروت شاکران را اضافه کند و در نیمه دوم زندگیتان نیز فقر از شما برداشته شد و بیش از پیش به شما نعمت خواهد رسید. هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
3945Loading...
27
روزی بنده خدایی برای تزریق پنسیلین رفته بود به درمانگاهی. پرستار تزریق کننده از او پرسید: «تا حالا پنیسیلین تزریق کردی؟» و او جواب داد: «بله» و پس از این پاسخ تزریق انجام شد و به فاصله کوتاهی بیمار تشنج کرد! 🔹سریعا اقدامات پزشکی برای بهبود انجام شد و وقتی بیمار سر حال شد، پرستار پرسید: «مگر نگفتی پنیسیلین زدم؟» بیمار گفت: «بله، اونبار هم که زدم همین حالت رخ داد!» هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
3934Loading...
28
شجاع‌السلطنه، پسر فتحعلی‌شاه، یک وقتی حاکم کرمان بود. اسم کوچکش حسنعلی میرزا بود. او در کرمان تجربه کرده بود و متوجه شده بود که ترکه‌های نازک انار می‌تواند کار سیخ کباب را بکند و کباب بر سیخی که چوبش انار باشد خوشمزه‌تر هم می‌شود. برای همین پخت کباب با چوب انار را باب کرد که در کرمان به «کباب حسنی» معروف شد و حاکم وقتی میل کباب داشت به نوکرها می‌گفت: «طوری کباب را بگردانید که نه سیخ بسوزه نه کباب.» این دستور او به صورت ضرب‌المثل درآمد و برای بیان و توصیه میانه‌روی و اعتدال در کارها توسط مردم به کار می‌رود هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
3563Loading...
29
ضرب المثل: اون صدای بلندت بابت کدوم صدآفرینته، بابت کدوم شاهکارته
2943Loading...
30
🔴 شیطان در پی پرتاب تیر خلاص است فردی کیسه‌ای طلا در باغ خود دفن کرده بود و بعد از مدتی یادش رفت کجا دفنش کرده. پس نزد مرد فهیم و فقیهی رفت. مرد فقیه گفت: نیمه‌شب برخیز و تا صبح نماز بخوان. اما باید مواظب باشی که لحظه‌ای ذهنت نزد گمشده‌ات نرود و نیت عبادت تو مادی نشود.نیمه‌شب به نماز ایستاد و نزدیک صبح یادش افتاد کیسه را کجای باغ دفن کرده است. سریع نماز خود را به‌هم زد و بیل برداشت و به سمت باغ روانه شد. محل را کند و کیسه‌ها را در آغوش کشید.صبح شادمان نزد مرد فقیه آمد و بابت راهنمایی‌اش تشکر کرد. مرد فقیه گفت: می‌دانی چه کسی محل سکه را به تو نشان داد؟ مرد گفت: نه.فقیه گفت: کار شیطان بود که دماغش بر سینه‌ات کشید و یادت افتاد. مرد تعجب کرد و گفت: به خدا برای شیطان نمی‌خواندم. مرد فقیه گفت: می‌دانم، خالص برای خدا بود. شیطان دید اگر چنین پیش بروی و لذت عبادت و راز و نیاز و سجده شبانه را بدانی، دیگر او را رها می‌کنی. نزدیک صبح بود، لذت عبادت شبانه را ملائک می‌خواستند بر کام تو بچشانند که شیطان محل طلاها را یاد تو انداخت تا محروم شوی. اگر یک شب این لذت را درک می‌کردی، برای همیشه سراغ عبادت نیمه‌شب می‌رفتی. شیطان یادت انداخت تا نمازت را قطع کنی. چنانچه وقتی قطع کردی و رفتی طلاها را پیدا کردی، دیگر نمازت را نخواندی و خوابیدی.و اینجا بود که شیطان تیر خلاص خود را به سمت تو رها کرد. هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
4485Loading...
31
ضرب المثل: نخلی که رطب داره سنگش میزنن وگرنه کسی با گل خرذهله کاری نداره
3655Loading...
32
اونایی که میخوان از کانال لفت بدن، قبلش این کلیپو ببینن😂 هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
1 0059Loading...
33
✨﷽✨ ✅اگر کارد به استخوانت رسیده‌ ! ✍مرحوم علامه مجلسی نقل می کند: فردی به نام ابوالوفای شیرازی در زمان حکومت ابی علی الیاس زندانی و تهدید به قتل شد. ایشان متوسل به حضرات اهل بیت (ع) می شود. شب در عالم رؤیا، حضرت پیامبر اکرم (ص) را زیارت می کند .حضرت می فرمایند: اگر کارد به استخوان رسید و شمشیر به گردنت رسید، یوسف زهرای اطهر، فرزندم را صدا بزن و بگو: 《یا صاحبَ الزَّمان اَنا مُستَغیثٌ بکَ"الغَوثَ اَدرِکني》(مهدی جان؛ من به تو پناهنده شدم. به فریادم برس؛ یا غوث حقیقی؛ به فریادم برس.) ابوالوفا می گوید: من این جملات را در عالم رؤیا گفتم و از خواب پریدم. یک وقت دیدم مامورین ابی علی الیاس آمدند و ما را پیش او بردند. وی گفت: به چه کسی متوسل شدی؟گفتم: به منجی عالم بشریت، به فریاد درماندگان و بیچارگان. 💥سپس معلوم شد در خواب به ابی علی الیاس گفته بودند: "اگر دوست ما را رها نکنی نابودت می کنیم و حکومتت را بهم می ریزیم" بعد مبلغی پول و هدایا به ابوالوفا داد و آزادش کرد 📚 بحار الأنوار ، جلد ۵۳ ، ص ۶۷۸ هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
37411Loading...
34
#پربازدیدترین_و_جذاب_ترین_کانالهای_تلگرام ▂ ▃ ▄ ▄ ✾✾⚪️✾✾ ▄ ▄ ▃ ▂ 🔮 حاجتً داریً،👌مُشکلً اُفتادِه به زِندگیتً 💥بَستگی داریً،فِکر میکنیً 👩‍❤️‍👨بَختت بَسته شُدهً،پَسً واردهِ کانالً شُووووً،چونً واردً نَشیً ضررً کردیً،📖اینً کانالهِ قُرآنیهً،اِسمِشَمً سَریعُ اِلاجابِهً هَستً.♥️👌یکبار اِمتحانً کُن فَرقً بینِ فالً وَسَرکِتابً وببین🔮دُعاها وَطِلسمیاتِش یَعنی رِسیدنً بِه حاجتً♥️ 🎊🎊🎊🎊🎊 http://t.me/+zFuVUQNOASlhNmQ0 http://t.me/+zFuVUQNOASlhNmQ0 http://t.me/+zFuVUQNOASlhNmQ0 چاقی و لاغری گیاهی محصولات زیبایی تا عیدد زود بیااا 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ مفاتیح مجازی 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ قرآنِ سریعُ الاجابهً مُعجزه گر و گِره گُشا 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ فال و دعاهای تضمینی 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ گالری انا پوشاک زنانه کیف وکفش 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ زیبای چشم آبی 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ تنهایی های کوچه خلوت 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ انــــرژی مــثــبــت 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ من و عشقم♡ 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ محبان اهل بیت(ع) 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ ترفندهای آرایشگری 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ عکس نوشته 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ عــشـــق یـعـنــی خــــدا 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ لـبـــخــنـد بــــزن 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ کانال دعا وخدا 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ نــگــــارش تـــــــــــاریــخ (آیـــــا مــیـــــدانـیـــــد؟) 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ مـــن و امــــامِ زمـــــانـم(عــــج) 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ لینکدونی خراسان رایگان 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ سماع 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ کانال 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ شکرگذاری 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ تکست و متن 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ گپ دورهمی اصفهان 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ پروکسی کانفیگ رایگان 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ حمایت از پیج کاری آرایشی بانوان 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ ملکه تنهایی 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ هنرکده  نازی رزین اکسسوری 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ کیف و کفش ماهلین 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ پوشاک دیارا 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ لینک دیوار مهربانی 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ گروه آموزش و سفارش مگنت مینیاتوری 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ هنرکده شیدرخ 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ کانالِ دُعاهایِ قُرآنیً، وَاِعجازِ اِلهیً سَرنوشتً سازً 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ گروه چت بانوان اصفهانی 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ شبکه خنده 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ لوازم آرایشی و بهداشتی 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ آکادمی رنگ، شنیون، میکاپ، کوتاهی، تاتو، ناخن، مژه گل صورتی 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ رویای عاشقانه 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ گروه آموزش رایگان آرایش و پیرایش 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ فقط جملات انگیزشی شکرگذاری 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ هــمـســــرانِ مـثـــبـــت 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ ساقی لرکانالی 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ آموزش زبان کودکان 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ نغمہ 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ سـریـعـتـریـن پـروکـسـی رایـگـان 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ آواے عشق 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ تبلیغ آزاد و رایگان فور آزاد لینک آزاد 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ فاااااااال مهره،فاااااال رمل دقیق 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ گروه پوشاک بچگانه فهیم 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ سَرکِتاب قُرآنیً دقیق، بین دو عاشقً، بازگشت عِشقً، غُوغا میکنه 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ قلب شیشه ای 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ گیف سرای امید 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ دل خسته 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ قصر گیف و استیکر 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ تعویض‌شیشه‌اجاق‌گازرومیزی‌وتبدیل‌استیل 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ داســـتـان و حــــکـایـت 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ گروه اسناد و مدارک افتخاری 2 𝐉𝐎𝐈𝐍☜ 🫦چگونه دیگران #مجذوب خود کنیم https://t.me/+PCGYcyNf2GnxPvMI 🍃کانال جذاب روانشناسی ما🍂 ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭ ♡ ㅤ    ❍ㅤ      ⎙    ㅤ  ⌲             ˡᶦᵏᵉ    ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ   ˢᵃᵛᵉ    ˢʰᵃʳᵉ 📆 1403/02/07
260Loading...
35
  📚خاطره ای از علامه جعفری رضوان الله تعالی علیه ✍🏻مرتضی نجفی قدسی از فعالان قرآنی می نویسد: در یکی از روزهایی که خدمت استاد جعفری بودم؛ ایشان فرمودند: هر کاری که می کنید برای خدا بکنید نه برای خودتان و نه حتی برای آیندگان. کار باید برای خدا باشد و نیت باید خالص الوجه الله باشد آنگاه افزودند: نظام سرمایه داری می گوید برای خودت کار کن و نظام کمونیستی می گوید برای آیندگان کار کنید ولی اسلام این را نمی گوید. اسلام می گوید برای خدا کار کنید. سپس مثالی از زندگی خود ذکر کردند که واقعا شنیدن دارد. ایشان فرمودند آن زمانی که من در نجف شروع کردم به شرح مثنوی، یکی از بزرگان اهل معرفت در نجف به بنده گفت: فلانی اگر این چیزهایی که می نویسی روزی به نام کسی دیگر منتشر شد و یا این که گفتند مثلا از پشت کوه پیدا کرده ایم و نمی دانیم نویسنده اش کیست، شما در درون خودت ببین نارضایتی و یا چیزی احساس می کنی یا نه. اگر دیدی ناراضی بودی و علاقمند بودی که به نام تو این کارها انجام شود پس بشوی این اوراق را و بریز دور آن ها را که زحمت بیهوده است و فایده ای ندارد ولی اگر دیدی برایت هیچ مساله ای نیست که این ها به نام کس دیگری منتشر شود و یا بدون ذکر نام شما منتشر گردد خوب پس ادامه بده که برای خداست و ایشان فرمود من هم از ابتدا حقیقتا نیتی این چنین کردم که اگر این (شرح مثنوی) روزی به نام کس دیگری چاپ شد و یا اصلا نام مرا ذکر نکردند برایم هیچ فرقی نکند. با توجه به این حکایت آموزنده و تکان دهنده می توان ادعا کرد که نمونه هایی از شرک در بسیاری از اعمال ما به شکل خفی و اخفی وجود دارد که دست کم نقش کمالی عمل را از میان می برد و از تاثیر آن می کاهد. هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
3803Loading...
36
پسر بچه فقیری وارد کافی شاپ شد و پشت میز نشست. خدمتکار برای سفارش گرفتن به سراغش رفت. پسر پرسید: بستنی شکلاتی چند است؟ خدمتکار گفت 50 سنت. پسرک پول خردهایش را شمرد بعد پرسید بستی معمولی چند است؟ خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پرشده بود و عده نیز بیرون کافی شاپ منتظر بودن با بی حوصلگی گفت :35 سنت پسر گفت برای من بستنی معمولی بیاورید. خدمتکار بی حوصله یک بستنی از ته مانده های بستنی های دیگران آورد و صورت حساب را به پسرک دادو رفت، پسر بستنی را تمام کرد صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوق پرداخت کرد و رفت.. هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت گریه اش گرفت ،پسر بچه درروی میز در کنار بشقاب خالی 15سنت انعام گذاشته بود در صورتی که میتوانست بستنی شکلاتی بخرد. 🔻شکسپیر چه زیبا میگوید: بعضی بزرگ زاده می شوند، برخی بزرگی را بدست می آورند، و بعضی بزرگی را بدون اینکه بخواهند با خود دارند هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
1966Loading...
37
🕊جهت شرکت در تبادلات طنین همراه ماباشید کانال ویژه امشب ما ✍شعروادب پارسی📖 ✍شعروادب پارسی📖 https://t.me/shero_adab369 https://t.me/shero_adab369 ◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄► 🕊 نجواهای عاشقانه 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 منو دلتنگیام 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 آوای دل 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 ترانه و آرامش 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 تکست دلشکسته 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 گلچین 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 دل نثار عشق 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 کانال حس خوب عاشقی 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 داســـتـان و حــــکـایـت 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 موزیک استار 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 گیف واستیکر وآهنگ 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 دلبرانه های ناب 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 کانال عاشقانه 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 ایرانگردی 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 متن های زیبا 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 مجـــــله  تلـگـرامــی 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 فال قهوه باطل سحرطلسم موکل رحمانی 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 من و تو 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 تـــــــرنــم ؏ــِشــــــق 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 کانالی عاشقانه برای مشاعره 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 عطر گل 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 دنیای آهنگهای زیبا 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 آواے عشق 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 دوبیتی عاشقانه 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 اشعار ناب مشاعره 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 عاشقانه عارفانه شعر 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 ترانه عشق 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 حضرت مولانای جان 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 سـریـعـتـریـن پـروکـسـی رایـگـان 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 زندگی زیبا بامیترا 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 لوگو خام لایک مدیران 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 عــشـــق یـعـنــی خــــدا 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 لاو موزیکال 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 گیفسرای دریا 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 روانشناسی برای زندگی بهتر 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 خاطرات تر 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 هــمـســــرانِ مـثـــبـــت 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 سوز شعر 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 پروکسی و فیلترشکن رایگان 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 صائب و مولانا 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 مشاعره 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 جورچین برگرفته از زندگی واقعی 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 دوبیتی زانیار 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 زیبایی و سلامتی 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 شعرو ادب پارسی 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 دوبیتی آواز عشق 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 موزیک گلچین 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 پلی لیست 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 عشق و جنون 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 مجله پزشکی و زیبایی 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 عشق ابدیم 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 قصه کودکانه با نیلوفر 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 سماع 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 زخم دلم 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 عاشقانه های خاص 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 مـــن و امــــامِ زمـــــانـم(عــــج) 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 آیـــــا مــیـــــدانـیـــــد؟ 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 عشق ابدی من 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 لـبـــخــنـد بــــزن 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 دل نوشته های تنهایی 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 رویای منی 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 نبض احساس 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 شعرکده بانوی ماه نهم 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 اکسیژن 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 نغمہ 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 نکست ناب 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 الهه عشق ناب 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 پروف تکست حرف دل همه 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 فانوس خیال 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 شعر ناب 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 کتاب نایاب  و سخنان ناب 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 کانال حرف دل 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 انــــرژی مــثــبــت 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 خسته نباشی سرنوشت 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 کتاب خانه صوتی نیلوفر 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 ســـــاقـے شـ؏ـــــ۪ر‎‌‎‌‌‎‌‌‎ 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 کلبه استیکر لایک مدیران 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 عشق ممنوعه 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 بغض تنهایی 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 دنیای گیف و کلیپ 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 لیلی و مجنون 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 قلب یخی 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 غم تنهایی 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 چتر عشق 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 مرداب نیلوفر 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 معجزه حال خوب 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 مشکلاتت روبه مشاور متخصص بگوتماس رایگان 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 حجم سینه وحجم باسن وران قوی با بهترین محصول جهانی 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 ضدریزش کلاسیک🌿 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 هفت شهرعشق 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 کلبه آرامش 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 عاشقانه هاے قلبم 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 دلبری های خاص 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 ترنم عشق یعنی تو 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ 🕊 سفیر عشق 📖✎❖𝑳𝑰𝑵𝑲❖ جهت شرکت در تبادلات طنین 22الی👈7صبح به مدیریت مراجعه کنید @mahdian14 ◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄► 📆 1403/02/06
290Loading...
38
#ملاقات_با_امام_زمان 💠داستان امام زمان💠 ✨شب بود و تاريك. ستاره‌ها در دل آسمان مي‌درخشيدند. دل علامه هم روشن بود. شب جمعه‌اي ديگر بود و او هم چون هميشه يكه و تنها در دل بيابان به شوق زيارت مولايش حسين (عليه‌السلام) مي‌رفت. 🔹مبهوت آسمان بود و عظمت پروردگارش. نفهميد غريبه پياده كي و چطور همراهش شد! به خود كه آمد ديد دارد با او از هر دري مي‌گويد. اما نه، كلام غريبه فراتر از آن بود كه اين طور حيفش كند. عظمت از كلامش مي‌باريد انگار! حسي غريب در وجود علامه چنگ مي‌زد. تصميم گرفت از مسايل علمي بپرسد. هرچه مي‌گفت غريبه بي‌درنگ پاسخ مي‌داد. 🔻 همه آن مشكلات علمي‌اي را كه جمع كرده بود تا روزي از عالمي جواب بگيرد حالا داشت حل مي‌شد. هنوز سؤال علامه تمام نشده پاسخ غريبه حاضر بود. گويا همه آن سؤالات را از قبل شنيده و حال تنها آماده پاسخ بود. 🔸دريايي در دل علامه به تلاطم افتاده بود:«آخر چه طور! مگر مي شود!؟» اما جوابي براي سؤال خود پيدا نمي‌كرد. باز پرسيد، پرسيد و پرسيد، چون تشنه‌اي كه به آب رسيده باشد. اين‌بار غريبه نظري خلاف فتواي علامه داد و او با همه حيرتش نتوانست سكوت كند. به نظرش اين فتوا خلاف اصل و قاعده بود، گفت: 💫«من اين را نمي‌پذيرم، حديثي طبق اين فتوا نداريم.» غريبه لبخندي زد و گفت: «شيخ طوسي در تهذيب حديثي در اين‌باره آورده است.» علامه باز لجاجت كرد، گفت:«نه، به ياد ندارم آن را در تهذيب ديده باشم.» غريبه كه سرشار آرامش بود پاسخ داد:«از اول آن نسخه تهذيب كه داري فلان قدر بشمار، در فلان صفحه و فلان سطر حديث را خواهي ديد.» 🔅علامه باز در شگفت ماند، توان حرف زدن نداشت. مات و مبهوت به چهره غريبه نگاه مي‌كرد. خيره شده بود به چشم‌هاي معصومش و زيرلب زمزمه مي‌كرد:«خداوندا! چه عظمتي در اين چشم‌هاست. چيست در اين نگاه كه اين‌طور ذوبم مي‌كند؟ كيست اين غريبه كه هم پايم شده است در دل اين صحرا؟ نكند ... ⚜نكند او همان گمشده‌اي است كه سال‌هاست به دنبالش هستم! نكند ...» تنش به لرزه درآمد. تازيانه از دستش به زمين افتاد. نتوانست تحمل بياورد، پرسيد:«آيا در زمان غيبت، ديدار امام عصر ممكن است؟» غريبه خم شد تا تازيانه را از زمين بردارد. دل در سينه علامه نبود ديگر. چه پاسخ خواهد داد، نمي‌دانست. غريبه قد راست كرد و تازيانه را ميان دست‌هاي علامه گذاشت. نگاهي به چهره آرام و بي‌قرار علامه كرد، گفت:«چگونه نمي‌توان ديد حال آن كه دست او ميان دست توست؟!» ✨يكباره آسمان و ستارگانش را همه در برابر خود ديد: گويا خورشيد ميان دستهايش بود كه حرارتش داشت اين‌طور ذوبش مي‌كرد.پرده اشك، چشم‌هاي علامه را پوشاند. تاب نياورد ديگر. خود را از بالاي مركب پايين انداخت تا بر پاي مولايش بوسه بزند. مي‌خواست قالب تهي كند از شوق. جسم‌اش ديگر تاب اين همه التهاب و اضطراب و عشق را نياورد، از هوش رفت. 🔹چشم كه بازكرد، خودش بود و يك دنيا حسرت، كاش زودتر شناخته بود آن غريبه آشنا را. 🔻به خانه بازگشت. كتاب تهذيب را گشود. آري، حديث همان جا بود. درست همان صفحه و همان سطر. قلم برداشت و با دست لرزان بر حاشيه كتاب نوشت:«اين حديث، آن حديث است كه حضرت ولي‌عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) خبر آن را به من داد و نشاني آن را با شماره صفحه و سطر كتاب برايم گفت.» چشمش به تازيانه پيش رويش افتاد. آن را به آرامي در دست گرفت. بوسيد، بوييد، چه عطر غريبي مي‌داد آن تازيانه كه بوي نرگس داشت. ✳️اللهم عجل لولیک الفرج ✳️ 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
5899Loading...
39
🌑مقام حضرت عبدالعظیم الحسنی! ✳️یکی از یاران شیخ رجبعلی خیاط می‌گوید: با شیخ به زیارت رفتیم، جناب شیخ در عالم معنا از ایشان (یعنی از حضرت عبدالعظیم) پرسیدند که: ✨«شما از کجا به این مقام رسیدید؟ » 💐حضرت عبدالعظیم علیه السلام فرمود: 🌟از طریق احسان به خلق... 🍃 من قرآن می‌نوشتم و با زحمت می‌فروختم و پول آن را احسان می‌کردم.. هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
3122Loading...
40
فاضل اردکانی از علمای بزرگوار باتقوا و مقدس معاصر میرزای شیرازی بود. پس از نماز مغرب و عشا شامش را خورد و با همان لهجة یزدی اش گفت: نماز خوبی خواندیم، شام خوبی هم خوردیم، یک مردن خوبی هم بکنیم و همان شب از دنیا رفت؛ آماده و آسان. اگر حق الناس بر گردن داریم، آبرویی از کسی برده ایم، یا حقی از او ضایع، یا اذیتی کرده ایم و... معطل نکنیم. امام راحل به مرحوم حاج احمدآقا در نصیحتهایش می‌فرمود: احمد، پس از مرگ آنجا که حساب ما با خداست، او ارحم الراحمین است. ولی آنجا که حسابمان با مردم و مربوط به آن هاست، دیگر مردم ارحم الراحمین نیستند و تا چیزی نگیرند، رها نمی کنند. 📚منبع : کتاب از احتضار تا عالم قبر هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
3355Loading...
00:09
Video unavailableShow in Telegram
ایرج میرزا در یکی از شعرهایش جوانی را توصیف می‌کند که شیطان در قالب مرگ بر سر بالین او ظاهر می‌شود و برای جوان سه شرط می‌گذارد تا از مرگش چشم پوشی کند. یا پدرش را بکشد یا خواهرش را کتک بزند یا شراب بنوشد! جوان که از بیم مرگ بر خود می‌لرزید گفت پدر و خواهر من هر دو عزیزند هرگز نکنم ترک ادب این دو نفر را... پس تصمیم گرفت که جام شراب را بنوشد و از مهلکه جان سالم به در برد...! جامی دو بنوشید و چو شد خیره ز مستی هم خواهر خود را زد و هم کشت پدر را... هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
نمایش همه...
مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند... سربازان مانع ورودش می شوند! خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان ؛ وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند... مرد به حضور خان زند می رسد و کریم خان از وی می پرسد: چه شده است چنین ناله و فریاد می کنی؟ مرد با درشتی می گوید: دزد ، همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم ! خان می پرسد: وقتی اموالت به سرقت میرفت تو کجا بودی؟! مرد می گوید: من خوابیده بودم!!! خان می گوید: خب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟ مرد در این لحظه آن چنان پاسخی می دهد که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود ... مرد می گوید: من خوابیده بودم، چون فکر می کردم تو بیداری...! خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند و در آخر می گوید : این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم ... هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
نمایش همه...
2
Repost from N/a
✍جهت شرکت در تبادلات طنین همراه ماباشید کانال ویژه امشب ما 👇👇 ☜موزیک🎸 گلچین🎼 ☜موزیک 🎸گلچین🎼 https://t.me/mpcmusics https://t.me/mpcmusics ≪≫≪≫≪≫≪≫≪≫≪≫≪≫ 💿 حریم عشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 نجواهای عاشقانه ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 سفیر عشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 منو دلتنگیام ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 آوای دل ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کلیپ طنز و آهنگ ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ترانه و آرامش ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 گلچین ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 فال روابط احساسی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 به خاطر شک زنش رو کشت ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کانال دل نثار عشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 اذکار روزانه وتعقیبات نماز ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 دلبرونگی و عاشقانه های منو عشقم ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 تویی عشقم جانم عزیزم ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 حالی به حالی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 موزیک استار ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 گیف واستیکر وآهنگ ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 چتر عشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ایده‌های عالی کدبانوگری ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 دنیای گیف و کلیپ ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 قهوه تلخ باطل سحر طلسم موکل رحمانی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 تڪست ناز ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 افکار مثبت ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ترفندهای جذاب زیبایی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 من و تو ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کانالی عاشقانه برای مشاعره ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 دنیای آهنگهای زیبا ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 انــــرژی مــثــبــت ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عطر گل ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کتاب نایاب  و سخنان ناب ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 غمگین دپ ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کانال حرف دل ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 فانوس خیال ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 قلب یخی تکست پروف ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 نکست ناب ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 رهایی از افکار منفی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عــشـــق یـعـنــی خــــدا ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 نبض احساس ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 گیفسرای دریا ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 لـبـــخــنـد بــــزن ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عشق حسرت تکست غمگین ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 آیـــــا مــیـــــدانـیـــــد؟ ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ختم استغفار وحمد ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عاشقانه ها ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ختم قران ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 اموزش گلدوزی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 لینکدونی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 گروه ختم سوره حمد ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 شعرو ادب پارسی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 دوبیتی آواز عشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 قفلی های ماه ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 پلی لیست ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 نبض احساس چنلی جذاب ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 موزیک گلچین ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ختم صلوات هدیه امام زمان ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 قصه کودکانه با نیلوفر ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ماه نقره ای ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 شعر و موزیک دلها ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 جورچین از زندگی واقعی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 من و امام زمانم (عج) ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 هــمـســــرانِ مـثـــبـــت ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عشق ابدی من ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 خاطرات تر ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 با من از شعر نگو ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 لاو موزیکال ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 شعرکده بانوی ماه نهم ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 سـریعترین پروکسی رایگان ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 نغمہ ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عاشقانه عارفانه ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 بی تو هرگز ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 تکست سنگین حرف دل پروف شیک ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 دوبیتی عاشقانه ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 آواے عشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 نبض شعر رویایی من ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 لحظه های آرامش ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کتاب خانه صوتی نیلوفر ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 طب سنتی شفا ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 پوشاک مینا ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 پاتوق منو نفسم ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ســـــاقـے شـ؏ـــــ۪ر‎‌‎‌‌‎‌‌‎ ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عشق ممنوعه ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 بغض تنهایی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کانال عاشقانه ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 غم تنهایی ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 حریم عشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 ترنم عشق یعنی تو ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 مرداب نیلوفر ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عجایب دانستنیهای جهان ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 استوری دلتنگ ڪــــربــلا ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 داســـتـان و حــــکـایـت ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 آریا موزیک ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 تقویم نجومی ساعات قمردرعقرب ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 حجم باسن ران گونه با قرص ویتامین ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 بانک تبادلات ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 موزیک ناز ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 سماع ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 هفت شهرعشق ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 کلبه آرامش ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 عاشقانه هاے قلبم ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ 💿 دلبری های خاص ┄┅═༅≼🎻𝐋𝐈𝐍𝐊≽༅═┅┄ ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭ جهت شرکت درتبادلات طنین 22 ‌ ‌الی 👈7صبح به مدیریت مراجعه کنید @mahdian14☜ ≪≫≪≫≪≫≪≫≪≫≪≫≪≫ 📆 1403/02/25
نمایش همه...
📙داستان عبدالکریم کفاش عبدالكريم كفاش ؛ پيرمرد كفاشي بود كه وجود نازنين بقيه الله هر هفته به مغازه او مي آمدند روزي از او سوال كردند كه اگر يك هفته نيايم چه مي كني ؟ عرضه داشت : آقا قطعا دق مي كنم . آقا فرمودند : اگر غير از اين بود نمي آمدم مرحوم سید عبدالکریم کفّاش اجاره نشین بود. روزی صاحب خانه ایشان را جواب کرد. وی بلافاصله اسباب و اثاثیه خود را از منزل بیرون آورده و در کنار کوچه ای گذارده بود و از این بابت بسیار نگران به نظر می رسید. در همان حال خدمت امام زمان (ارواحنا فداه) مشرّف می شوند. مرحوم آقا سید عبدالکریم می گوید: حضرت به من فرمودند: صابر باش. عرض کردم: چَشم! اما مصیبت اجاره نشینی مصیبتی است که شما خانواده گرفتار آن نشده اید. آقا [لبخندي زدند و] فرمودند: برای تو منزل فراهم می شود. چیزی نگذشت که برخی از اهل خیر برای او منزلی خریدند و خیال ایشان از این جهت آسوده گردید. 📚منبع:کتاب روزنه هایی از عالم غیب نویسنده:آیت اللَّه سید محسن خرازی هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
نمایش همه...
🔮 حاجتً داریً،👌مُشکلً اُفتادِه به زِندگیتً 💥بَستگی داریً،فِکر میکنیً 👩‍❤️‍👨بَختت بَسته شُدهً،پَسً واردهِ کانالً شُووووً،چونً واردً نَشیً ضررً کردیً،📖اینً کانالهِ مُعجِزه وغُوغایِ قُرآنیهً،اِسمِشَمً سَریعُ اِلاجابِهً هَستً.♥️👌یکبار اِمتحانً کُن فَرقً بینِ فالً وَسَرکِتابً وببین🔮دُعاها وَطِلسمیاتِش یَعنی رِسیدنً بِه حاجتً♥️🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊 https://t.me/+Uec2Uj69xOneSqwj https://t.me/+Uec2Uj69xOneSqwj . ✶┄┅┄┅✶✾✶┄┅┄┅┅┄┅✶✾✶ 🪄 پُروفایل شــیــک ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 آگاهی از حس کراش ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 داســـتـان و حــــکـایـت ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 دوستت‌ دارم‌ عشقم ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 برترین موزیک‌های ایرانی ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 مشاور تحصیلی‌ انگیزشی ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 دل خون ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 رفع ریزش‌مو با این‌ماسک ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 غزل و دو بیتی ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 انــــرژی مــثــبــت ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 اهنگایی ک اشکتو درمیاره ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 جملات زیبا و ناب ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 تـــــو شدی ؛ صاحب قلبــــــــــم ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 کلبه عشق و زندگی ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 هــمـســــرانِ مـثـــبـــت ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 مـــن و امــــامِ زمـــــانـم(عــــج) ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 یک جرعه آرامش دعای رایگان ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 فالکده سرنوشت ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ࡎ߭ܝ‌ࡅٜߊ‌ࡍ߭ ࡐ߳ࡋࡅٜܩܨ ࡅ߳ࡐ •• ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 کانالِ دُعاهایِ قُرآنیً، وَاِعجازِ اِلهیً سَرنوشتً سازً ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 قیمت لحظه ای ارز ، طلا ، دلار ... ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 فتانه موزیک ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ترانه های ماندگار ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 کانال آهنگ غمگین وخاطره انگیز باروح الله تنها ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 آیـــــا مــیـــــدانـیـــــد؟ ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 لـبـــخــنـد بــــزن ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 شمیم عشق ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 عــشـــق یـعـنــی خــــدا ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 سـریـعـتـریـن پـروکـسـی رایـگـان ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 استریو پاپ ارائه.کننده.ی.شیکترین.آهنگهای((.سنتی.پاپ.رپ)) ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 کانالی عاشقانه برای مشاعره ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 پروفایل زیبا‌میخوای عکسنوشته میخوای‌بیا اینجا! ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 اشعار و سخنان ماندگار ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 خودت روانشناس جامع  شو ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 گلچین متن و شعر و عکس نوشته   ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 کانال عاشقانه ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 بهترین ایده‌ها و ترفندها ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 کانال مجردان انقلابی ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ملکه ی پاییز ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 اشــڪ و لــبــخــنــد تلخ  " ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 اخبار هواشناسی کشور ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ❁گلــ❀ـچین گلچین ها❁ ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ســــورِ ســــورے ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 فال رویای ارامش ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ߊ‌‌ܝܝ݅ܝߺعߊ‌‌ܝ‌ ‌‌ࡅ࣪ߺߊ‌‌ࡅߺ߲ࡉ ❟ ܭܩࡅ࡙ߺߊ‌‌ࡅߺ߲ࡉ ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 پرمیوم رایگان تلگرام ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 سَرکِتابِ قُرآنیً دِقیقً☆بینِ دوُعاشِقً☆باز گشتِ عِشقً☆مُعجِزهِ وَغُوغا میکُنِه☆ ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 شعرومتن زیبا ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ((سوپر__کانال  ویژه♡فیلم گیف استیکر،دلنوشته های،ناب)) ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 ♡★قُرآنِ سَریعُ الاِجابهً مُعجِزه گَر و گِره گُشا★♡ ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 خنده دار‌ترین کانال تلگرام، بمب خنده" ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ 🪄 💥#پیشنهادی👈تکست عاشقانه‌ مود ➥✵❉⫷⊱͞ⓙ♡ⓞ♡ⓘ♡ⓝ⊰⫸ ─✷─✷─✷─✷─✷──✷─✷─✷─✷─✷ پی ام نده 🥀 اما دلتنگش کن 🖤 متن هایی که  روحتو آروم میکنه👇🏿👇🏿 https://t.me/joinchat/AAAAAEIWGDW0JsA54PY3QQ عشقتو با بیوت برگردون 💔😔👆🏻
نمایش همه...
این چالہ میدون ڪہ میگن یعنی چه شاید شما هم شنیدین میگن فلانی مثل چاله میدونی هاست یا حرف زدن فلانی چاله میدونیه و حتما جالبه اگه بدونید قضیه این چاله میدون چیه و کجاست؟ اوائل دوره قاجار میخواستن یک حصار دور تهران قدیم بکشن، اون همه بیابان خدا اطراف تهران رو رها کردند و رفتند محلات چسبيده به شهر دوتا چاله کندند به چه بزرگی، بعد هم خاکش رو خشت و ملات کردند و دادند دست عمله بنا ماله بکشه روی اون دوچاله ی دور شهر که مثلا حدود تهران مشخص باشه و یکوقت با قزوین و قم و رشت اشتباه گرفته نشه آن دو چاله هم شدن "چاله میدون" و چاله حصار اما بعد از مدتی که تهران وسیعتر شد دیدن این چاله های عمیق افتاده وسط شهر موندن باهاش چکار کنن مخشون رو بکار انداختن چاله ها رو کردن محل تخیله زبالهٔ تهران و چون عمق داخلش از هیچ جای بدون برج و بنای تهران اونروز قابل دیدن نبود کنار همان زباله ها شد بهترین پاتوق یک مشت ارازدل بیکار که از خروسخون سحر تا بوق سگ بروند وسط اون گودال و روزگار علافی شون رو بگذرونن ، هر الواطی و قمار و شرط بندی هم که فکرش رو کنید داخل اون چاله انجام میدادند از تاس بازی و شلنگ تخته و خروس جنگی و شاه دزدبگیر تا عرق خوری و شیره کشی ، برای دزدا و خلافکارا هم شده بود یک جای اَمن واسه قرارمدار و تقسیم غنایم دزدی و خلاصه واسه خودشون جماعتی شده بودن با فرهنگ و ادبیات خاص چاله میدونی (که هنوز هم در گویش بعضی ها رواج دارد) هرکی هم از اونجا می اومد بیرون فورا از رخت و لباس و قیافه خاکی و بهم ریخته اش و بوی گند زباله میفهمیدن که از "چاله میدون" اومده بیرون بعدها طوری شد که وقتی میخواستن کسی رو یه لاقبا و بی سروپا معرفی کنن میگفتن فلانی چاله میدونیه (یعنی انگار بیکار و علاف صبح تا شب رو تو چاله میدون سر میکنه) تا اینکه تو دوره رضاشاه وقتی دیدن این جماعت به اسم چاله میدونی، شدن گنده لات و شرخر و قُرق گیر محل و بقیه ملت ازشون حساب میبرن دوباره رفتن از اطراف تهران کلی خشت و خاک آوردن و ریختن اونجا و چاله میدون را پر کردند ولی انگار بعد از اینهمه سال هنوز هم در ذهن مردم شهر پر نشده و هر از گاهی یکی درونش میفته و گیر میکنه و بهش میگن چاله میدونی هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
نمایش همه...
👍 2
حکایتی بسیار زیبا و خواندنی مردی بد صدا بود که گمان میکرد اذان گفتنش زیباست و می‌خواست از طریق اذان گویی کاری کند تا مسیحیان شهر مسلمان شوند. عده‌ایی به او گفتند تو با این صدای گوش خراشت بجای آنکه کسی را مسلمان کنی، همه را اسلام ستیز کردی! اما او تصور میکرد صدایش برای مردم لذت بخش است و خدا نیز از او راضی است... چنان اعتمادی به کارش داشت که نصیحت‌های دیگران در گوشش فرو نمی‌رفت تا این که روزی مردی مسیحی که هدایای فراوانی در دست داشت با روی خندانی آمد و گفت: آن موذنی که صدای معجزه آسایش باعث آرامش زندگی من شده و مرا از پریشانی نجات داده کجاست؟! گفتند آن موذن را چکار داری ؟ گفت : دختری دارم که قصد داشت از دین مسیحیت خارج گردد و مسلمان شود، هرچه او را پند می‌دادم تا از این اندیشه بازگردد، نه تنها منصرف نمی‌شد بلکه حریص‌تر نیز می‌گشت تا مسیحیت را کنار گذاشته و اسلام بیاورد. من به کلی درمانده شده بودم که چه کنم تا دخترم از این تصمیم روی گرداند؟! روزی در خانه نشسته بودیم که صدای بانگ آن موذن بلند شد. دخترم صدا را شنید و گفت این دیگر چه صدای نفرت‌انگیز و ناهنجاریست؟ تا کنون همچین صدای زشتی در هیچ کلیسایی نشنیده‌ام! خواهرش به او گفت این بانگ اذان مسلمانان است! دخترم باور نکرد، رفت از دیگری پرسید و باز همین را شنید. چون یقین گشتش رخِ او زرد شد و از مسلمانی دلِ او سرد شد! دخترم بخاطر صدای ناهنجار آن موذن از مسلمانی دست کشید و مرا آسوده خاطر نمود. من سپاسگذار و ممنون آن موذن هستم که مرا از تشویش و اضطراب دائم نجات داد. اکنون بگویید کجاست آن موذن همایون و مبارک؟! آنچه خواندید بخشی از مثنوی معنوی مولاناست که در دفتر پنجم آورده شده است. در این بخش مولانا حکایت افرادی را نقل می‌کند که با اعمال نادرست در دفاع از عقیده‌ایی باعث بدنامی و بی اعتباری آن باور می‌شوند. هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
نمایش همه...
4
در سريال معلم دهكده؛ نامزد معلم ازش ميپرسه شما كه قاضی بوديد چرا رها كرديد و معلم شديد؟ ايشون جواب ميدن: چون وقتی به مراجعينم و مجرمينی كه پيش من می آمدند دقيق می شدم می ديدم كه اونها كسانی هستند كه یا آموزش نديده اند و يا آموزشی که دیده اند درست نبوده و به خودم گفتم: به جای پرداختن به شاخ و برگ بايد به اصلاح ریشه بپردازیم. و ما چقدر به معلم دانا بیش از قاضی عادل نیازمندیم برای فرزندانمان قصه هایی بگوییم که بیدار شوند نه قصه هایی که به خواب فرو روند بیداری وجدان و خرد دلنشین تر از خواب است... هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
نمایش همه...
3
📚دیوانه چو دیوانه ببیند،خوشش آید این ضرب المثل غالبا در مورد افرادی به کار می رود که در هر شرایطی همدل و همدم خود را پیدا می کنند. . «محمد بن زکریای رازی» بعد از سال ها درس خواندن و شاگردی در محضر اساتید بزرگ تبدیل به حکیم کار بلدی شد که روز به روز به جهت طبابت صحیح اش مشهورتر می شد. طوری که نام یکی از معروفترین پزشکان یونانی به نام «جالینوس» را به او نسبت داده بودند. یک روز رازی از محل کارش خارج شد، تا به خانه اش برود. ولی عدّه ای از شاگردانش در طول مسیر در مورد روش تشخیص بیماری ها و داروی مناسب برای بیماران مختلف از او سؤال می پرسیدند . همینطور که آنها در مسیر حرکت می کردند، دیوانه ای از راه رسید و مستقیم به سراغ رازی رفت. دیوانه جلوتر که آمد دستش را دراز کرد تا با زکریای رازی دست بدهد. استاد با او دست داد و بعد مرد دیوانه سعی کرد با جملات بی سرو تهی حرفی را به استاد بزند. دیوانه تند و تند برای استاد حرف هایی را زد، بعد چند قدمی با هم راه رفتند. سپس دیوانه روی استاد را بوسید با او دست داد خداحافظی کرد و از آنجا رفت. شاگردان رازی دوباره سراغ استاد آمدند. ولی رازی دیگر حواسش آنجا نبود و جوابی به آنها نمی داد. با رسیدن استاد به خانه اش شاگردان خواستند بروند که رازی گفت: من حالم بد است باید دارویی برای درد من بسازید. شاگردان برای کمک به استاد به خانه اش رفتند. رازی نام چندین رقم دارو را برد و از آنها خواست این داروها را با هم ترکیب کنند. یکی از شاگردان گفت:استاد این دارویی که شما از ما خواستید مگر دارویی نیست که برای درمان دیوانگان تجویز می کنید؟ رازی گفت:آفرین، درست فهمیدی؛ شاگرد گفت:ولی استاد، شما که دچار دیوانگی نشده اید. این دارو را برای کسی می خواهید؟ رازی گفت:آن دیوانه که در کوچه دیدیم، اصلاً به شما توجهی نکرد. انگار فقط با من کار داشت. او فقط از دیدن من خوشحال شد و خندید. حتماً او من را از همه شما به خودش شبیه تر دیده و فکر کرده فقط منم که حرفهای بی سروته او را درک می کنم که یک راست به سراغ من آمد. می خواهم از جنون کاملم جلوگیری کنم و قبل از اینکه کاملاً دیوانه بشوم شروع به مصرف دارو نمایم . . . هزار و یک حکایت جذاب👇👇 #داستان_و_حکایت 👇👇👇 📚 @dastanhekayat 👆& Welcome &👆
نمایش همه...
#پربازدیدترین_و_جذاب_ترین_کانالهای_تلگرام ▂ ▃ ▄ ▄ ✾✾⚪️✾✾ ▄ ▄ ▃ ▂ 🔮 حاجتً داریً،👌مُشکلً اُفتادِه به زِندگیتً 💥بَستگی داریً،فِکر میکنیً 👩‍❤️‍👨بَختت بَسته شُدهً،پَسً واردهِ کانالً شُووووً،چونً واردً نَشیً ضررً کردیً،📖اینً کانالهِ قُرآنیهً،اِسمِشَمً سَریعُ اِلاجابِهً هَستً.♥️👌یکبار اِمتحانً کُن فَرقً بینِ فالً وَسَرکِتابً وببین🔮دُعاها وَطِلسمیاتِش یَعنی رِسیدنً بِه حاجتً♥️ 🎊🎊🎊🎊🎊 http://t.me/+zFuVUQNOASlhNmQ0 http://t.me/+zFuVUQNOASlhNmQ0 http://t.me/+zFuVUQNOASlhNmQ0 ✁ بازار بزرگ ملی آنلاین ایران ☞ℒℴνℯ ✁ چاقی و لاغری گیاهی محصولات زیبایی تا عیدد زود بیااا ☞ℒℴνℯ ✁ داســـتـان و حــــکـایـت ☞ℒℴνℯ ✁ بـزرگـتـریـن مـرجـع هـــکــ ایـران ☞ℒℴνℯ ✁ قصر گیف و استیکر ☞ℒℴνℯ ✁ گیف سرای امید ☞ℒℴνℯ ✁ گالری انا پوشاک زنانه کیف وکفش ☞ℒℴνℯ ✁ قلب شیشه ای ☞ℒℴνℯ ✁ زیبای چشم آبی ☞ℒℴνℯ ✁ من و عشقم♡ ☞ℒℴνℯ ✁ فاااااااال مهره،فاااااال رمل دقیق ☞ℒℴνℯ ✁ تبلیغ آزاد و رایگان فور آزاد لینک آزاد ☞ℒℴνℯ ✁ سـریـعـتـریـن پـروکـسـی رایـگـان ☞ℒℴνℯ ✁ عکس نوشته ☞ℒℴνℯ ✁ آموزش زبان کودکان ☞ℒℴνℯ ✁ ساقی لرکانالی ☞ℒℴνℯ ✁ فقط جملات انگیزشی شکرگذاری ☞ℒℴνℯ ✁ نــگــــارش تـــــــــــاریــخ (آیـــــا مــیـــــدانـیـــــد؟) ☞ℒℴνℯ ✁ مـــن و امــــامِ زمـــــانـم(عــــج) ☞ℒℴνℯ ✁ آکادمی رنگ، شنیون، میکاپ، کوتاهی، تاتو، ناخن، مژه گل صورتی ☞ℒℴνℯ ✁ کانال ☞ℒℴνℯ ✁ شبکه خنده ☞ℒℴνℯ ✁ تکست و متن ☞ℒℴνℯ ✁ ارزانسرای مانتو، مجلسی، ست لباس زن ومرد، شومیز ☞ℒℴνℯ ✁ سخنان بزرگان و دلنوشته های عرفانی، فلسفی و اجتماعی ☞ℒℴνℯ ✁ کانالِ دُعاهایِ قُرآنیً، وَاِعجازِ اِلهیً سَرنوشتً سازً ☞ℒℴνℯ ✁ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر کاریابی ☞ℒℴνℯ ✁ حمایت از پیج کاری آرایشی بانوان ☞ℒℴνℯ ✁ گروه آموزش و سفارش مگنت مینیاتوری ☞ℒℴνℯ ✁ لینک دیوار مهربانی ☞ℒℴνℯ ✁ هنرکده  نازی رزین اکسسوری ☞ℒℴνℯ ✁ محصولات گریم و میکاپ لاکچری ملورین ☞ℒℴνℯ ✁ پوشاک دیارا ☞ℒℴνℯ ✁ ملکه تنهایی ☞ℒℴνℯ ✁ کیف و کفش ماهلین ☞ℒℴνℯ ✁ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر (املاک) ☞ℒℴνℯ ✁ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر، کالا. (لوازم خانگی و پوشاک) ☞ℒℴνℯ ✁ هنرکده شیدرخ ☞ℒℴνℯ ✁ آباژور کادویی چهره یک هدیه خاص برای عزیزانتان ☞ℒℴνℯ ✁ گپ دورهمی اصفهان ☞ℒℴνℯ ✁ گروه چت بانوان اصفهانی ☞ℒℴνℯ ✁ شکرگذاری ☞ℒℴνℯ ✁ لوازم آرایشی و بهداشتی ☞ℒℴνℯ ✁ رویای عاشقانه ☞ℒℴνℯ ✁ روانشناسی زنان و مردان ☞ℒℴνℯ ✁ گروه آموزش رایگان آرایش و پیرایش ☞ℒℴνℯ ✁ هــمـســــرانِ مـثـــبـــت ☞ℒℴνℯ ✁ لـبـــخــنـد بــــزن ☞ℒℴνℯ ✁ کانال دعا وخدا ☞ℒℴνℯ ✁ عــشـــق یـعـنــی خــــدا ☞ℒℴνℯ ✁ ست پرده،روتختی،فرش،سیسمونی و.... ☞ℒℴνℯ ✁ ترفندهای آرایشگری ☞ℒℴνℯ ✁ محبان اهل بیت(ع) ☞ℒℴνℯ ✁ انــــرژی مــثــبــت ☞ℒℴνℯ ✁ گروه پوشاک بچگانه فهیم ☞ℒℴνℯ ✁ سَرکِتاب قُرآنیً دقیق، بین دو عاشقً، بازگشت عِشقً، غُوغا میکنه ☞ℒℴνℯ ✁ عمریمی بوش یره چالان دنیا ☞ℒℴνℯ ✁ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر ☞ℒℴνℯ ✁ دل خسته ☞ℒℴνℯ ✁ مفاتیح مجازی ☞ℒℴνℯ ✁ قرآنِ سریعُ الاجابهً مُعجزه گر و گِره گُشا ☞ℒℴνℯ ✁ مشاور متخصص(درمان افسردگی مشکلات زندگی زناشویی-ازدواج و ....) ☞ℒℴνℯ ✁ آگاهی از حس کراش ☞ℒℴνℯ ✁ گروه اسناد و مدارک افتخاری 2 ☞ℒℴνℯ ✅؛؛ حراج ویژه لباس بهاره و مجلسی و پوشاک از ۹۹۰۰۰ تومان ✅🔴پرداخت درب منزل حتی روستاها پسند نکردی پس میگیریم(ضمانت مرجوعی✔️) #امکان_پرداخت_درب_منزل ✅👇 https://t.me/+O_4J8u5_-MM9HXL2 https://t.me/+O_4J8u5_-MM9HXL2 لینک کانال معروف پوشاک👇👇👇✅ https://t.me/+O_4J8u5_-MM9HXL2 کانال دارای اینماد✅ ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭ ♡ ㅤ    ❍ㅤ      ⎙    ㅤ  ⌲             ˡᶦᵏᵉ    ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ   ˢᵃᵛᵉ    ˢʰᵃʳᵉ 📆 1403/02/21
نمایش همه...