cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

برای من باش_قانون و اغوا

~ از پوست من صدای تو می تراود ~ الو الو ماه کوچولو^_^ https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-726686-tqAqCPq

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
3 776
مشترکین
-4124 ساعت
+237 روز
-8830 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Repost from N/a
پارت واقعی رمان😈♨️ برده‌ی_شیطان🔞💦 #قالبهای یخ و آب #سرد رو روی جای #شلاق ها ریخت #سرمای آب و یخ باعث #سوزش بیشتر رد #شلاق شد #آه های پی در پیِ م همراه با #ناله های بلندم از دهانم خارج شد _آه ارباب التماس میکنم تمومش کنید دسته ی #شلاق رو سمت #ک‌ص‌م اورد به #خیال اینکه دسته ی #شلاق رو میخواد وارد #ک.صم کنه خودم رو #منقبض کردم اما دسته ی #شلاق رو خشک وارد #با*سنم کرد دسته ی شلاق باریک بود اما ورودش درون با*سنم جلوی #لذتی که داشتم میبردم رو نگرفت #سینه‌م رو از روی #لباس چنگ زد و #همزمان دسته ی #شلاق رو توی #با*سنم عقب #جلو میکرد https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx 9پاک✅
نمایش همه...
با واکنش هاتون از رمان حمایت کنید.
نمایش همه...
⚖⚖🔥⚖⚖🔥⚖⚖🔥⚖⚖🔥⚖⚖ #قانون_و_اغوا #part16 _خوب هر کدوم چی در اومد براتون؟ توجهمو دادم بهشون اون دختر جواتی که باهامون بود گفت _من منشی عمومی شدم _ باید بری طبقه اول این معرفی نامه رو هم ببر خودشون راهنماییت میکنن وقتی دختره رفت به ما تگاه کرد پسره که با دختره بود گفت _من منشی اداره شدم _شما برید ساختمون کناری _هاه باشه حالا فقط من و سطل اشغال و اون مرده مونده بودیم _من منشی آتش سخاوت شدم _اوووو مشتاق بودم از بین شما کدوم دلاوری همچین وظیفه سخیفی و به عهده گرفته یعنی با کدوم هیولای چشم دراومده ای قراره کار کنم؟ به رسم ادب در جواب حرف هاش لبخندی زدم _بیا این معرفی نامه باید بری طبقه آخر فقط دفتر خودش اونجاست تنها طبقه ای که متعلق به یک نفره و با تو میشید دو نفر بقیه طبقه ها شلوغه هم جای خوبی داری میری و هم ‌... بی خیال بیا پسرم برگه رو از دستش گرفتم و از جام بلندم _منم منشی بخش حسابداری شدم چنان بااخم گفت که انگار با زور از زیر پتو بلندش کردن بیاد سرکار واقعا سطل آشغاله به حای اینکه خوشحال باشه به حای بیکار بودن الان یه شغل و درآمد داره و از بین این همه آدم استخدام شده داره بی ادبی میکنه _باید بری بخش سوم پیش... _قرار بود منشی وکیل باشم نه حسابداری شما کلاهبرداری کردید مرد نیشخندی زد و گفت _اتهام؟ اونم وسط موسسه حقوقی؟ بذار روشنت کنم پسر جان شما دعوت به مصاحبه شدید برای کار در موسسه حقوقی نه شخص وکیل و امکان داره هر جا ما تعیین کنیم کار کنید روشن شدی یا نه اون مرد مهربون چه خشن شد وکیلا جذبه خوبی دارن من روحیم حساسه بقیه بگو مگو رو تماشا نکردم و رفتم آخرین طبقه ساختمان منتظرم باش آتش سخاوت بهترین منشی زندگیت داره میاد. ماه کوچولو
نمایش همه...
12👍 3🍾 1
⚖⚖🔥⚖⚖🔥⚖⚖🔥⚖⚖🔥⚖⚖ #قانون_و_اغوا #part15 اوه سطل زباله متحرک هم اینجاست اون باید خیلی خوش خیال باشه که فکر کنه امروزم قراره همبازیش بشم اما الان حوصله اونو ندارم روی صندلی ها منتطر نشستم تا ببینم چی میشه اون دختر پسر هم اومدن کنارم سطل آشغال متحرک هم به میز منشی تکیه داده بود یه مرد کت شلواری از پله ها اومد بالا مستقیم اومد سمتمون اونم تنهایی سوار آسانسور نمیشه؟ _خوش اومدید بچه ها هر چهار نفر شما به عنوان منشی انتخاب شدید میدونید مگه نه خوب بیاید بریم داخل تا مشخص بشه هر کس منشی کدوم بخش یا کدوم شخصه خوب من اینو نمیدونستم خوبه که فهمیدم واقعا حوصله رقابت ندارم الان سلول رقابتیم خوابیده در حال حاضر خودش جلو تر رفت و در و باز کرد اول دختر خانوم داخل رفت و بعد ما پشت سرش پشت میزش نشست،برگه هاشو مرتب کرد و خطاب به ما که سرپا بودیم _ بشنید چرا وایسادید هممون نشستیم _بیا برگه هایی سمتمون گرفت _توش نوشته تو کدوم بخشید دیگه شانستون چی در بیاد بستگی به خودتون و شانستون داره آروم برگه رو باز کردم چه شانسی واقعا من اعتقاد به شانس ندارم وسط برگه بزرگ نوشته شده بود "منشی شخصی آتش سخاوت" ماه کوچولو
نمایش همه...
9🍾 1
Repost from N/a
#ارباب ، من رو با زنجیر به #صلیب بسته بود و #شمع ها رو طوری روی #زنجیر چیده بود که #پارافین شمع ها رو #تنِ لختم می ریخت و درد بدی تو #تنم ایجاد میکرد. با درد صداش زدم: #سرورم پوزخندی زد و از روی #صندلی بلند شدم سمتم اومد دستشو روی رد #شلاقی که روی #تنم به جا گذاشته بود کشید آهی کشیدم و #ک.ص.م خیس تر شد ، دستش پایین تر رفت و روی #ک.ص.م نشست ناله ی بلند تری کردم : +آه #سرورم التماستون میکنم با لذت نگاهم کرد : #التماس میکنی که چی؟! آهی کشیدم : خواهش میکنم #اجـ...ـازه بدین #ارضـ*ـاشم ابرویی بالا انداخت و به سمت #سطلی که گوشه اتاق بود رفت و برداشتش که با دیدن #سطل تو دستش چشمام رنگ #ترس گرفت خواستم چیزی بگم که به سرعت #سطل پر از #قالبهای بزرگ یخ و آب و روی #تنم ریخت و باعث شد #فریاد پر از #دردم تو فضای اتاق پیچه https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx داستان دختری که برده جنسی ارباب عبد خشن میشه🤤🔞🔥💦 تنبیه های خشن و سکسی♨️ 9پاک✅
نمایش همه...
Photo unavailable
❌🆘چنل آوردم صکصی🆘❌ نمیــدونی برا #مستـرت چی فـوروارد کنی😂❌ ⚡️#عکس mistress و slave 😈🔥 💦کلیپ و #چالش های tiktok😍✔️ https://t.me/+lbwWUvlGj8Q1YjMx https://t.me/+lbwWUvlGj8Q1YjMx گیف #نـود برا آب کردن دل ددی‍ــت😼😍 بدو بیا ددیـتو #خیــس کن💦👅 ❌فیلمهای #ممنوعه bdsm🔞🏳‍🌈💋🍆 https://t.me/+lbwWUvlGj8Q1YjMx https://t.me/+lbwWUvlGj8Q1YjMx 😈🔥#بپاچ توووووو فقط🔥😈
نمایش همه...
00:03
Video unavailable
هم‌خونه گی لاو انتقامی بیناجنس 👅🫃 پسر رو شبیه خودش تو خونه پدریش می بینه و میفهمه پسرعموش ازش بچه داره🎀🧸🫦 کرم رو بیشتر روی تنم ریخت و حس لزج شدن بین پاهام حالم رو بد کرد - دردش یه لحظه‌است لیتل خیانتکارم! میبینی به فکرتم کرم رون کننده استفاده کردم... حتی لحن حرف زدنش هم چیزی از خماری و نئشگی تنم کم نکرد - بدنم درد می کنه... انتقام چیو میگیری پسرعمو؟ برخورد دیک گنده و سی* خش به باسنم دهنم رو بست - انتقام مخفی شدنت و توله پس انداختن! من پسر میخوام... دستش رو روی سینه‌ام کشید که واضح تونستم رگ های برآمده رو ببینم - لیتل فراری من وارثِ باران رو میزایی! کلاه دیکش به بدنم‌برخورد کرد و گرمای بدنم بالا رفت - روی تخت انقدر روی تنت می کوبم و اسپرم هام رو خالی می کنم که نطفه پسرم شکل بگیره! وارثِ بهای باران... https://t.me/+DjOY9MkORdVlNjU0 https://t.me/+DjOY9MkORdVlNjU0
نمایش همه...
animation.gif.mp40.70 KB
Repost from N/a
Photo unavailable
اگه شبا دنبال فیلم های پورن💦🍑 مانند هستید فیلم و سریال کاملا بدون سانسور 🍌🍒🫧و حشری💧 اینجا حتما جوین بدید 🔞Film HOT🤤💦 🔞🚫ممنوعه‌ترین و نایاب‌ترین فیلمهای بدون سانسور و حذفیات +25🌈💦 🔥دانلود فیلم 🔥دانلود فیلم 🚫🔞فیلم ممنوعه موج گرما پر از صحنه‌های متعدد جنسی https://t.me/+ijQREL3fdcMzZjM0 ۸ صبح پاک شه 🌞
نمایش همه...
Repost from N/a
00:09
Video unavailable
💦👅پرستار هر..زه🩸 از روی شورت بهشت خیسمو بهش مالیدم که ناله کرد. آب لزجم از روی شورت خیسش کرده بود. - خانوم پرستار داری چیکار میکنی؟ با عشوه روی کیرش تابی خوردم. - می خوام امپولتو فرو کنم توی خودم رئیس. با دیوونگی منو خوابوند زیرش و شورتمو کشید پایین. - پس دوتا امپول بخور. کیرشو کامل فرو کرد توی باسنم که... https://t.me/+3xV2yma0pS42Njc0 https://t.me/+3xV2yma0pS42Njc0 #سک_س_رئیس_پرستار💦 ۸ صبح پاک شه 🌞
نمایش همه...
8.53 KB
Repost from N/a
🏳‍🌈⃟•بــردهٔ شیطان• #part_200 از میله بارفیکس توی چهارچوب در آویزون بودم دوتا دیلد.وی کلفت دستش بودوحشت زده نگاهش کردم نیشخند وحشتناکی زد روی یکی از دیلد.وها پودر فلفل ریخت و یک ضرب وارد باسـ*نم کرد و دومی رو خشک وارد بهشـ*ـتم فریاد بلندی زدم ، دو تا کش اسکناس آورد سینه هام رو با کش بست ناله هام خونه رو پر کرده بود... نیشخندی زد و گفت : _ اسپنک و سک‌س رو همزمان دوست داری نه!؟ حالا که سوراخات در حال جر خوردنه موقعه‌ی خوبی برای اسپنک زدنه! نای حرف زدن نداشتم دلم ار.ضا شدن میخواست در عین حال له له میزدم برای اسپنک زدناش با چشمهای خمار از شهو.ت ناله ای کردم که دستشو بالا برد و ...🔞💦 https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx ⚠️تـــــوجـــــه تـــــوجـــــه ⚠️ ‼️تمامی رمانهای این کانال دارای صحنه های باز و شکنجه تنبیه است ‼️ 3 پاک✅
نمایش همه...