cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

مجنون🫀

شیرینی شب بدمزمی✨♥️ -خوش اومدی لاو💕 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏:"مجنون💜🫀"

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
200
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

سلام علی کلمات بَقیتَ فی القلب وربمّا ستبفی سلام بر حرف هایی که درقلب ماند و خواهد ماند..
نمایش همه...
Repost from diyanacl🦋
دلم یه جاده شمال‌میخواد یه موزیک قدیمی با تخمه لیمویی و دوستای پایه و غیبت و حرف زدن زیاد بعدش یه کمپ لبه آب. من نمیدونم خواسته‌ی زیادیه؟🙂😂
نمایش همه...
هممون یه آدم تو زندگیمون داریم اصلا مهم نیست چیکار کرده! فقط بی دلیل دوسش داریم:))))
نمایش همه...
لایکا به 20 برسونین تروخداااا✨♥️
نمایش همه...
#پارت۲۹ سوار ماشین شدیم... و حرکت کردیم سمت لوکیشن..! ••• وارد تولد شدیم..پالتوم و خدمتکار ازم گرفت دستای مردونه ی ارسلان دور کمرم حلقه‌ شد سمت ساشا رفتیم... -تولدت مبارک! _مرسی دیانا لبخندی به سمتش زدم ارسلان هم باهاش دست داد خداروشکر جو مهمونی خوب بود -بریم بنشینیم.. _باشه سمت کاناپه رفتیم که ارسلان دستش باز کرد و لم دادم توی بغلش و پای راستم روی پام انداختم _خیلی خوشگلی!نمیدونم چجوری تاحالا تحمل کردم.. نگاهش سمت استخون ترقوه ام رفت و بوسه ای آروم روشون زد.. _دیوونم میکنی آخر تو!! -چرا؟ _با زیباییت لبخندی سمتش زدم -دورت بگردم من.. نگام به پیرهن سبزش افتاد انگشت اشاره ام روی خطوط عضله هاش نشست _نکن! -چیشد؟تحریک شدی؟ _ادا ی منو در میاری؟ سری تکون دادم گازی از گردنم گرفت که آخی گفتم _دردت اومد.. -یکم ،ادامه بده _موهات خیلی خوبن دیانا.. بزار همیشه مشکی بمونن خیلی بهت میاد -باشه..قبلا موهام طلایی بود یادته؟ _اهوم -از بچگی همیشه بهم میگفتی موهات خیلی قشنگن _هنوزم میگم سری تکون دادم -عاشقتم.. بوسه ای رو لبام کاشت.. گارسون سمتمون اومد که ویسکی برداشتم ارسلان هم مثل من برداشت پیکامون زدیم به هم.. -به سلامتی عشقمون یسره رفتم بالا که از تلخیش گلوم سوخت.. _آروم تر -میدونی چند وقته مشروب نخوردم؟ تقریبا یسالی میشه.. _میخوردی قبلا؟ -آره.. سیگارم می‌کشیدم گاهی.. _که اینطور؟بعد به من میگی! -قبلا حالا! پیک دومم رفتیم بالا که آهنگ عاشقانه ای پخش شد.. _افتخار رقص میدین بانو؟ دستام توی دستاش گذاشتم -با کمال میل! رفتیم وسط همه زوجا شروع کردن به تانگو رقصیدن.. بعد یکم رقصیدن نشستیم صدای پیامک گوشیم توجهم جلب کرد اما نگاه نکردم.. _کیه؟ -نمیدونم! _شاید مامانته -نمیدونم میدی گوشیمو؟ _آره الان گوشیم برداشت با خوندن پیام کم کم اخماش توهم فرو رفت.. -کیه ارسلان؟ _ابن مردتیکه بهت پیام داده لرزی افتاد به جونم گوشیم باز کردم با خوندن پیامکش بهت زده به صفحه ی گوشیم چشم دوختم.. _خیلی زیبا شدی خانومم ، لحظه شماری میکنم برای ازدواجمون انقدر بدنت خوبه که... بقیش نمیتونستم بخونم.. یکدفعه سرم گیج رفت.. -آخ سرم ! _دیانا خوبی؟ -خو..بم سرم گیج رفت . -ارسلان؟ _جانم؟ -جایی که نمیری؟ _نمیرم جونم ،این میخواد حرص منو دربیاره کخ موفق نمیشه -آره توروخدا من میترسم هردفعه نمیدونی چه حالی میشم! _باشه فداتشم میخوای بریم؟ -نه خوبم باشه ای زیر لب گفت و بغلم کرد نوبت کادو ها رسید که کادویی که با ارسلان براش خریده بودیم دادم -بازم تولدت مبارک ساشا _خیلی ممنون زحمت کشیدی! لبخندی تحویلش دادم‌‌ با ارسلان رفتیم نشستیم که کیانا و آرمان هم پیشمون اومدن..! چشمم پیش ساشا بود اما با کسی که پیشش اومد هنگ کردم.. کیانا هم نگاهم دید بدون توجه بهشون دستمو روی قفسه سینه ارسلان گذاشتم ازین زیر داشتم بهشون نگاه میکردم که روشو اینوری کرد چشمم خورد به دستش که توی گچ بود! ارسلان واقعا دستش شکونده بود _جو مهمونی خوب بود تا اینکه.. ارسلان ادامه داد : _این حرومزاده اینجاست.. -بیخیال! نگاه آرسام و ارسلان بهم بود که خم شدم و لبش کوتاه بوسیدم _شیطونی میکنی؟ -اهوم جرم که نیست! _خب؟ -دوست داشتم ببوسمت..😝 _میگم دیانا بریم؟ -باشه من برم پالتوم بگیرم _باشه.. از ارسلان دور شدم رفتم پالتوم گرفتم و پوشیدم داشتم برمیگشتم که جلوم گرفت.. _خیلیی خوشگل بودی خانومم -برو کنارر _من دوستت دارم -نمیشنوی چی میگم؟برو کنار _نمیرم ببین اون مردتیکه چیکار کرده با دستم -حرومزاده تویی نه ارسلان شنیدی؟تو! تنه ای بهش زدم و سمت کیانا رفتم.. -ارسلان و آرمان کوشن؟ با دست اشاره کرد به پشتم که کنار آرسام ایستاده بودن.. -اونجا؟چ.یکار دارن؟ _نمیدونم منم سری تکون دادم و سمتشون رفتم -ارسلان... اشاره کرد ساکت شم ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●● ادامه دارد..!
نمایش همه...
براوو
نمایش همه...
یکی دیگه..😂👍
نمایش همه...
این یه تیکه هم به ۱۵ برسونید پارت جدید میزارم
نمایش همه...
فقط اونجایی که آرتا وانتونز میگه: این ماییم که یادمون رفته... واسه کسی مهم نی حالمون بد شه... ما جاییم که آسمون هست... ولی واسه پرواز شده بالمون بسته...
نمایش همه...