BTS fick ♚
@exolforeverrr : ایدی ادمین BTS🍇🌧 Gravage edits🤺🌸 Wet fiction 🥃💦 Bangtan's two -way 🍋💕 Army for ever 🍚🥢
نمایش بیشترکشور مشخص نشده استزبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
189
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Photo unavailableShow in Telegram
ℳ𝓎 ℒℴ𝓋ℯ♡︎
𝒫𝒶𝓇𝓉 20♡︎
ا/ت : تو چی؟
جیمین: من اونکارو با اجبار انجام ندادم
ا/ت :؟
جیمین: تو خودتم راضی بودی و هیچ مخالفتی نکردی ولی یهو از فردای اون روز رفتارت عوض شد و بعد چند وقت انگار حالت از من بهم میخورد ، خیلی دلم میخواد بفهمم دلیل این کارا چیه
ا/ت: آره درسته من بعد اون روز فقط یکم شکه شده بودم ولی چند وقت بعد ..
جیمین: چه اتفاقی افتاد؟
هیچی نگفتم و با سرعت بلند شدم و از خونه رفتم بیرون که جیمین هم دنبالم اومد
جیمین :صبر کن کجا میری
بازم حرفی نزدم و فقط با سرعت بیشتری به راهم ادامه دادم
سوار تاکسی شدم و سرمو به شیشه تکیه دادم که اشکام روی گونه هام ریخت
بعد از بیست دقیقه رسیدم و بدون اینکه ببینم کسی هست یا نه رفتم توی اتاقم و در رو بستم
بعد از یه دوش بیست دقیقه ای تیشرت و شلوارک راحتی پوشیدم و زیر پتو قایم شدم
مدتی گذشت و من هنوزم آروم نشده بودم و فقط گریه میکردم
یکی در زد
.. : خانوم یه آقایی اومدن میگن با شما کار دارن
بعد از پاک کردن اشکام رفتم و در زو باز کردم
ا/ت : نگفت کیه؟
.. : نه فقط گفت بهتون بگم کارشون واجب
ا/ت : باشه مرسی که گفتی
رفتم سمت در ورودی ولی با چیزی که
دیدم سر جام خشک شدم
#viana
#my_love
♡︎لیست فیک ها♡︎
♫︎فیک های سانی ♫︎
#Icy_flower ♡︎تموم شده♡︎
#my_life ♡︎تموم شده♡︎
#Do_not_lie_to_me ♡︎تموم شده♡︎
#Bitter_but_sweet ♡︎تموم شده♡︎
#Black_hospital ♡︎در حال اپ♡︎
♫︎ فیک های ویانا ♫︎
#ترکم_نکن ♡︎تموم شده♡︎
#بازی_با_مرگ ♡︎در حال اپ♡︎
#سایهوحشت ♡︎در حال اپ♡︎
#𝒊𝒄𝒂𝒏𝒕 ♡︎در حال اپ♡︎
#my_love ♡︎در حال اپ♡︎
♫︎ فیک های کوکی ♫︎
#My_dad ♡︎در حال اپ♡︎
♫︎ فیک های هلن ♫︎
#نفس_داغ ♡︎ متوقف شده♡︎
#viana
Photo unavailableShow in Telegram
ℳ𝓎 ℒℴ𝓋ℯ♡︎
𝒫𝒶𝓇𝓉 19♡︎
ا/ت : باشه ، با خودش حرف میزنم
بعد از یک ربع رسیدیم
تهیونگ : میخوای باهات بیام ؟
ا/ت : نه لازم نیست ، تو برو من خودم برمیگردم
تهیونگ : باشه پس مواظب خودت باش
سرمو تکون دادم و بعد از رفتن تهیونگ سمت در خونه رفتم و زنگ در رو زدم
باز شد
رفتم تو ، یه خونه بزرگ و خوشگل بود ، البته به پای خونه تهیونگ اینا نمیرسید ولی به هر حال قشنگ بود
ا/ت : جیمینا اینجایی ؟
یه زنه اومد جلوم
.. : سلام خانوم شما ا/ت هستید ؟
ا/ت : بله
.. : خوش اومدید ، شما بشینید من میرم به آقای پارک بگم که اومدید
ا/ت : باشه ممنون
سمت مبل رفتم و روش نشستم
با یادآوری گذشته هر لحظه بیشتر دلم میخواست گریه کنم
بعد چند لحظه اومد و روی مبل رو به روم نشست
جیمین : خوشحالم که میبینمت
ا/ت : ولی من اصلا خوشحال نیستم زود حرفتو بزن
جیمین : آروم باش ، عجله ای نیست وقت واسه گفتن زیاده قبلش باید یه سری چیزا رو حل کنیم
ا/ت : حرفتو بزن
جیمین : میرم سر اصل مطلب ، مشکل تو با من چیه ؟
ا/ت : الان داری خودتو میزنی به اون راه ؟
جیمین : من واقعا نمیفهمم ، شاید بخاطر اون اتفاقی باشه که چند سال پیش افتاد ولی من.....
#viana
#my_love
Photo unavailableShow in Telegram
ℳ𝓎 ℒℴ𝓋ℯ♡︎
𝒫𝒶𝓇𝓉 18♡︎
ا/ت : فاککک بهتتت
یکی در زد
ا/ت : کیه ؟
تهیونگ : منم
ا/ت: بیا تو
در رو باز کرد اومد تو و کنار تختم نشست
تهیونگ : چیزی شده ؟
ا/ت : چطور ؟
تهیونگ : آخه داشتی داد میزدی
ا/ت : آها... چیز مهمی نیست
تهیونگ : کی انقد عصبانیت کرده جوجه ؟
ا/ت : ....
تهیونگ : کاری از دستم بر میاد ؟
ا/ت : نه فقط میشه برای یک ساعت ماشینتو قرض بدی ؟
تهیونگ : آره حتما
زدم تو سرم
ا/ت : یادم رفته بود گواهینامه ندارم....
تهیونگ : پس خودم میبرمت
ا/ت : نههه خودم میرم لازم نیست
تهیونگ : نخیر خودم میبرمت حرف نباشه , حالا کجا میخوای بری ؟
ا/ت : با یکی قرار دارم
تهیونگ : واو دوست پسرت ؟
ا/ت : اگه دوست پسرم بود بهش فحش نمیدادم
تهیونگ : راس میگی... از این زاویه نگاه نکرده بودم
ا/ت : بریم ؟
تهیونگ : آره حتما ، دنبالم بیا
رفتیم توی پارکینگ و سوار ماشین شدیم
تهیونگ : کجا میخوای بری ؟
لوکیشن رو دادم بهش و حرکت کرد
تهیونگ : امروز بابا بهم یه چیزی گفت
ا/ت : چی ؟
تهیونگ : گفت بهت بگم بیای شرکت انگار میخواد استخدامت کنه
ا/ت : منو ؟
تهیونگ : آره مثل من و کوک
ا/ت : آخه من که کاری بلد نیستم
تهیونگ : یاد میگیری نگران نباش
#viana
#my_love
Photo unavailableShow in Telegram
ℳ𝓎 ℒℴ𝓋ℯ♡︎
𝒫𝒶𝓇𝓉 17♡︎
ا/ت : آره شدم که چی ؟
جیمین : نمیخوای بپرسی حالم چطوره ؟
ا/ت : معلومه که نه چون بران مهم نیست الانم اگه کاری نداری میخوام قطع کنم
جیمین : لوکیشن میدم بیا اینجا باید ببینمت
ا/ت : بازم میخوای اسکلم کنی ؟
جیمین : ا/ت من الان ۲۶ فاکینگ سالمه تو نمیتونی با ۱۸ سالگیم مقایسم کنی
ا/ت : برام مهم نیست فقط نمیخوام دوباره ببینمت
جیمین : من تغییر کردم ، میدونم کارم اشتباه بوده ولی مهم اینه که من الان اون آدم سابق نیستم
ا/ت : گفتم که ، به من ربطی نداره که تغییر کردی یا نه
جیمین : باید ببینمت
ا/ت : چیه ؟ بازم میخوای برینی تو زندگیم ؟
جیمین : انقد مخالفت نکن و فقط بیا
ا/ت : به همین خیال باش
منتظر جواب نموندم و گوشی رو قطع کردم که پیام داد
یکیش لوکیشن بود و اون یکی نوشته بود
"امیدوارم یه بارم که شده لجبازی رو بزاری کنار و بیای اینجا ، من نمیخوام اذیت بشی
گوشی رو پرت کردم رو تخت
ا/ت : پسره پرو میگه نمیخوام اذیت بشی ، تو خودت دلیل همه بدبختیای منی
چشمامو بستم و نفس عمیق کشیدم
چند ساعت گذشته بود و من هنوز روی تختم به اینکه برم یا نرم فکر میکردم که یهو کنترلم از دست رفت و داد زدم
#viana
#my_love
توی فیک هایی که من نوشتم کدومو بیشتر دوست داشتین ؟ #ویاناAnonymous voting
- مای لاو
- آی کنت
- بازی با مرگ
- ترکم نکن
- سایه وحشت