پنجره عشق🌻
✍️یاداشت هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران ،ادبیات،شعروموسیقی سنتی و پاپ وترجمه.🌻 ارتباط باماhadi mahboubi41
نمایش بیشتر198
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
بدانید و آگاه باشید که این بیتِ مشهور
از فردوسی نیست و در شاهنامه نیامدهاست:
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
01:57
Video unavailableShow in Telegram
میان هرغزلی بیت شاهکار، یکیست.
شعری بسیارزیباازشاعرمعاصر
حامد عسکری
@panjareh_eshgh_H
دربارۀ ابزار
ابزار واژهای فارسی و مفرد است و شکلِ دیگرش «افزار» است. جمعش میشود «ابزارها».
بعضیها به غلط «ابزار» را جمع میپندارند و آن را از قبیلِ جمعهای مکسّرِ عربیِ بر وزنِ اَفعال (اجسام، اخبار، اسرار، افکار) میشمارند.
بنویسیم
رنده یکی از ابزارهای نجاری است.
مکانیک با ابزارهای گوناگون کار میکند.
همۀ ابزارهای لازم را داریم.
ننویسیم
رنده یکی از ابزارِ نجاری است.
مکانیک با ابزارِ گوناگون کار میکند.
همۀ ابزارِ لازم را داریم.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
شب شیشه چشمهام تر می گردد
تنهایی من بزرگتر می گردد
یک باربه خواب من بیا ،بامن باش
آن عمر که رفته است بر می گردد
🌗🌘🌗🌘🌗🌘🌗🌘🌗
@panjareh_eshgh_H
09:43
Video unavailableShow in Telegram
عربستان کشوری لم یزرع و
تاچشمتان کارمیکند کویراست.وبارش باران کمترین حد ممکن است آیا بااین وضعیت الآن هم بدین گونه است ویانه اوضاع فرق کرده وکشوری کویری وبی باران دربیشترمحصولات کشاورزی ولبنی درحال صادرات وکویرزدایی وبسوی مدرنیته درحال سبقت ازهمسایگان ودیگر رقبا درخاورمیانه (الشرق الاوسط)
است .
براستی چراعربستان مانند برق و باد درحال پیشرفت است.
فیلم را ببینید تاموضوع دستتان بیاید و این مستندکوتاه چشم بندی نیست.
@panjareh_eshgh_H
00:59
Video unavailableShow in Telegram
رفیق به چه کسی می گویند؟
انسان خردمند چگونه انسانی است؟
گفتگوی کوتاه باعلی نصیریان پیشکسوت سینماوتئاتر
@panjareh_eshgh_H
رستم مورد اشاره دکتر یاحقی ،رستم فرخزاد است که ازاشراف زادگان بود وازاسپهبدان آذربایجان وخراسان .وبا رستم معروف که ما می شناسیم تفاوت دارد.وی فرمانده سپاه ایرانیان درجنگ با اعراب تازه مسلمان بود ودرنهایت شکست سختی میخوردوکارملک وملت یگسره میشود 👆
﴿حکومتی که مشروعیت خود را ازآسمان گرفته باشد دیگر وامی نداردکه به مردم بگزارد﴾
زمینههای فروپاشی حکومت ساسانی
وپیروزی اعراب بدوی وتازه مسلمان وبه زیرسلطه درآوردن تمامی ایران درعرض چندسال.👇
از نگاه شاهنامه فردوسی
✍دکتر محمد جعفر یلحقی
▪️در ریشهیابی رویداد شگرف فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، دلایل تاریخی بسیاری یادکردنی است؛ اما پژوهش پیش روی موجبات این فروپاشی را از دریچهٔ نگاه خداوندگار حماسهٔ ملی میجوید.
جنگِ قدرت👇
هرچند پادشاهان همیشه با خونریزی و آدمکشی کار فرمانروایی خویش را پیش بردهاند و پیش از این نیز گاه و بیگاه، همالان تاج از سر یکدیگر ربوده یا تخت را به خون آلودهاند، اما آیین پدرکشی و تاجربایی از عهد خسروپرویز است که به جامهٔ کژآیینی اهریمنی درمیآید.
خسرو به دست هواخواهان شیرویه و از آن جمله عیسویان دستگاه، برکنار و سپس زندانی شد و شیرویه، فرمانروایی خود را آشکار کرد.
بدین قرار، کژآیینِ دیگری پایهگذاری شد و آن درازدستی درباریان و سرداران در نشانیدن و فروکشیدن شاهان بود.
در این شاهنشانی، بایستههایی چون با شرم و بیگفتوگوی بودن هم شایستهٔ باریکبینی است.
نقش وحدتآفرین دین👇
ساسانیان با سوء استفاده از مذهبِ زرتشت آن را پوک و منحرف کردند تا جایی که نهضتهای تازهٔ مانی و مزدک علیه مذهب زرتشت با استقبالِ گرم روبهرو میشوند و در نهایت بنای سست حکومت شاه–موبدی با اولین ضربهٔ اسلام فرو میریزد. اگر اسلام هم نمیآمد، ایرانیان به آیینهای مزدک و مانی پناه میجستند.
حکومتی که مشروعیت خود را از آسمان گرفته، دیگر وامی به مردم ندارد که بگزارد.
مرا تاج یزدان به سر برنهاد
پذیرفتم و بودم از تاج شاد
به یزدان سپردیم، چون بازخواست
ندانم زبان در دهانت چراست
فردوسی
نبود هویت ملی👇
حکومتها بر اساس نام بنیانگذاران خود نامیده میشدند؛ اشکانیان، ساسانیان، طاهریان و...نه بر اساس قلمرو جغرافیایی مثلاً حکومت ایران، حکومت خراسان یا مانند آنها و این خود نشانهای از نبود هویت ملی است. بنابراین پافشاری فردوسی بر ایران و ایرانی در جنگ با تازیان ساخته و پرداختهٔ خود اوست که آن را از مفاهیم پیشروتری که در عهد خودش به وجود آمده گرفته است.
تردیدی که پژوهندگان در درستی انتساب ابیاتی چون
«چو ایران نباشد تن من مباد
بر این بوم و بر زنده یک تن مباد»
به وی روا داشتهاند، میتوان بر آن بود که مفهوم هویت ملی در زمان خود او نیز شکل نگرفته بوده است، تا چه رسد به روزگار ساسانیان
کشته شدن رستم👇
از دیگر عواملی که در سرنوشت جنگ موثر افتاد، کشتهشدن سپاهسالار ایران بود.
اهمیت نقش رستم در پاسداشت کیان ساسانیان و بازیچه بودن یزدگرد در دست او به خوبی آشکار است.
کشته شدنش ستون فقرات سپاه ایران را شکست.
همی جست مر پهلوان را سپاه
برفتند تا پیشِ آوردگاه
بدیدندش از دور پر خون و خاک
سراپای کرده به شمشیر چاک
هزیمت گرفتند ایرانیان
بسی نامور کشته شد در میان
تجمل و تکبر ساسانیان👇
تجملِ بیش از حد ساسانیان خود از دلایل شکست آنان است.
چنانکه مورخان اشاره کردهاند این تجمل نشان رفاهزدگی و تنآسانی سپاهیان ایران بود. امری که در تاریخ، بسیاری بیابانگردان سختکوش را هم که به آهنگ آب و نان و علف به ایران میتاختند پیروزی بخشیده بود.
و این سبب شگفتی بسیار رستم میشود که چگونه تیغ او بر تازیان کارساز نیست و این کندی شمشیرِ آهنگذار او نه از سختپوستیِ تازیان، که از تبخترِ برآمده از تجمل ایرانیان سرچشمه گرفته بوده است.
هراس یزدگرد از سپاه عرب👇
در این گیرودار شاه ایران که باید پشت و پناه ملت و لشکر باشد، چنان از تازیان ترسان میشود که تاج بر گرفته و تختگاه به دشمن وامینهد و به هر شهر کـه میرسد، تخم دلهره در دل اهل دیار میپراکند، درست همچنانکه قرنها بعد محمد خوارزمشاه، شهر به شهر مردمان را به گریز میخواند و از رویارویی با تتاران پرهیز میداد.
دربارهٔ شکست امپراطوری ساسانی در برابر سپاه اندکشمار و بیبرگ مسلمانان، فردوسی به ریشههای ژرف قضیه توجه میدهد، آنچنانکه برخی از آنها با پیروزی حکومت ساسانی به دست اردشیر بنیان نهاده شده است؛ از جمله سپرده شدن قدرت سیاسی به دست موبدان و سوء استفاده آنان از این قدرت.
پارهای عوامل دیگر از این قرارند:
جنگهای درازدامن و بیسرانجام با رومیان، جنگِ قدرت همیشگی میان سرداران و بزرگان و شاهزادگان و گروههای حکومتگر نیرومند، ترک شیوهٔ پسندیدهٔ پیشینیان در تربیت جانشینان و برعکس خوگر کردن آنان به عیش و نوش در حرمسرا، نبودن هویت فراگیر ملی که همگان پاسداشت آن را بر خود واجب بدانند و بیکفایتی واپسین شاه ساسانی در مقابل ایمان راسخ و سستیناپذیر مسلمانان به هدف خویش در گستردن آیین نوبنیاد پیامبرشان در پهنهٔ گیتی و البته طمع آنان در ثروت بیکران ساسانیان.
https://t.me/panjareh_eshgh_H
پنجره عشق🌻
✍️یاداشت هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران ،ادبیات،شعروموسیقی سنتی و پاپ وترجمه.🌻 ارتباط باماhadi mahboubi41
Photo unavailableShow in Telegram
به تفاوت نفوذ عربی در شرق و غرب شبه جزیره عربستان نگاه کنید.
#فردوسی
@panjareh_eshgh_H
عبادت بهجز خدمت خلق نیست
امشب در کتاب «چشیدن طعم وقت» حکایتی زیبا و قابل تأمل دیدم.
بوسعید تازه از دست ابوعبدالرحمن سلمی خرقه پوشیده و برای عبادت و ریاضت راه بیابان گرفته.
«پس شیخ هفت سال در میان بیابان گم شد و درین مدت گُل گَز و طاق خار میخورد و با سباع (درندگان) نشستوخاست میکرد. و درین هفت سال چنان بیخود بود که سرما و گرما در وی عمل نمیکرد.»
شیخ در بیابان فارغ از آدمیان بیخودانه میرود که ناگهان باد بدی میوزد و هوا مهآلود میشود، شیخ با خود میگوید «این از سِرّی خالی نیست» و پس از هفت سال دور از آدم زیستن به سوی دهی میرود و به خانهای پناه میبرد. پیرزنی و پیرمردی و آتشی و عطر و بخار طعامی ساده و مختصر. «شیخ سلام کرد و گفت: مهمان میخواهید؟ گفتند: خواهیم.»
در بهشت گشوده میشود. شیخ از دد، از جهنم گرسنگی، از وحشت تنهایی، از سورت سرما و از سختی هفت ساله، به گرمای شیرین خانهٔ دهاتی وارد میشود. طعامش میدهند و گوشهای که بیاساید. شیخ پشت به دیوار میدهد، بیخود و درخواب میشود.
درست در همین لحظه هاتفی ندا میدهد: «فلان چند سال است تا گُلِ گز میخورد و هرگز از او کس چنین نیاسود.»
و خوانندهٔ حکایت نیشخند هاتف رندِ کنایهزن را میبیند! چه شد؟
«فلان چند سال است تا گُلِ گز میخورد و هرگز از او کس چنین نیاسود.»
اینجاست که شیخ بوسعید خود نیز به آن رنج هفتساله میخندد. هفت سال ریاضت تن و روان را در یک کفهٔ ترازو مینهد و آتش و طعام خانهٔ پیرزن را در یک کفه. و کم میآورد و بور میشود!
«بگفتند پس برو که ما بینیازیم. با میان خلق شو تا از تو آسایشی به دلی رسد.»
شنیدهام که بهشت آن کسی تواند یافت
کــه آرزو برســاند به آرزومندی
(چشیدن طعم وقت؛ از میراث عرفانی ابوسعید ابوالخیر، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، انتشارات سخن، ص ۱۳۲
https://t.me/panjareh_eshgh_H
پنجره عشق🌻
✍️یاداشت هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران ،ادبیات،شعروموسیقی سنتی و پاپ وترجمه.🌻 ارتباط باماhadi mahboubi41