cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

Xp_news_official

Xp.news! Quantum Union Iran Content and news Quantum and physics Welcome to channel! از طریق لینک زیر با ما در ارتباط باشید : https://t.me/HarfinoBot?start=xpnews_official

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
189
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-77 روز
-1630 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

🟣 "فلسطین" از ژیل دلوز ــ ترجمەی پرهام شهرجردی از ابتدا تا انتها، این‌طور وانمود می‌شود: نه تنها مردم فلسطین باید نیست شوند، اصلن هیچ‌وقت وجود نداشته‌اند. فاتحان جزء کسانی بودند که بزرگ‌ترین قتل عامِ تاریخ را متحمّل شده بودند. صهیونیست‌ها این قتل عام را بدل به شرّ مطلق کردند. بزرگ‌ترین قتلِ عام تاریخ را به شرّ مطلق تبدیل کردن، دیدی مذهبی و عرفانی‌ست، نگاهی تاریخی‌ نیست. این نگاه جلوی شر را نمی‌گیرد، برعکس، باعثِ گسترده شدنِ شر می‌شود، شر را به انسان‌های بی‌گناه تحمیل می‌کند، به دنبالِ جبرانِ خسارت می‌گردد و به نوبه‌ی خود، بخشی از آن‌چه یهودیان تجربه کرده بودند، به آن دیگران، به آن بی‌گناهان تحمیل می‌کند (از سرزمین‌شان بیرون کردن، در گِتو گذاشتن، ملّتِ فلسطین را ناپدید کردن). این‌جا با ابزاری «سردتر» از قتل‌ِ عام، می‌خواهند به همان نتیجه برسند. آمریکا و اروپا موظف بودند خسارت‌های وارد شده به یهودیان را جبران کنند. چه کردند؟ ملّتِ دیگری را مجبور کردند تا آن خسارت‌ها را بپردازد. کدام ملّت؟ ملّتی که هیچ نقشی در قتلِ عام نداشت، از هر هولوکاستی بیگناه بود و حتا حرف‌اش را هم نشنیده بود. این‌جاست که گروتسک آغاز می‌شود، و هم‌زمان، خشونت هم شروع می‌شود. صهیونیسم، و بعد، دولتِ اسرائیل می‌خواهند که فلسطینی‌ها آن‌ها را به رسمیّت بشناسند. با این حال، دولتِ اسرائیل مدام مردمِ فلسطین را نفی می‌کند. هیچ‌وقت از فلسطینی‌ها حرفی زده نمی‌شود، تنها از عرب‌های فلسطین صحبت می‌شود، طوری که انگار برحسبِ تصادف و یا اشتباهی آن‌جا هستند. و بعدها، طوری نشان می‌دهند که انگار فلسطینی‌های آواره از خارج می‌آیند، از نخستین جنگ، از مقاومتی که به تنهایی از خود نشان دادند کسی حرفی نمی‌زند. آن‌ها را به مثابه فرزندانِ هیتلر معرفی می‌کنند. چرا؟ چون حقّ اسرائیل را به رسمیّت نمی‌شناسند. اما اسرائیل این حق را برای خودش قائل می‌شود تا عملن هستی‌ی آن‌ها را نفی کند. این‌جاست که داستان آغاز می‌شود، رفته رفته گسترده می‌شود و بر تمامِ کسانی که از آرمانِ فلسطین دفاع می‌کنند، سنگینی می‌کند. داستان و شرط‌ بندی‌ی اسرائیل این چنین است: هرکس به شرایط موجود و عملکردِ دولتِ صهیونیستی اعتراض کرد، ضدّ-یهود معرفی کنیم. این عملیات از سیاستِ سردِ اسرائیل نسبت به فلسطینی‌ها نشآت می‌گیرد. اسرائیل هیچ‌وقت هدف‌اش را پنهان نکرده، از همان بدو امر: تخیله‌ی سرزمینِ فلسطین. و از آن هم بالاتر، این طور وانمود کردن که انگار سرزمینِ فلسطین همیشه خالی بوده و از آنِ صهیونیست‌ها بوده. بی‌شک استثماری در کار بوده، اما نه به معنای‌ی اروپایی‌اش در قرنِ نوزدهم: دیگر ساکنانِ مستعمره موردِ بهره‌برداری قرار نمی‌گیرند، بل‌که از کشورشان بیرون می‌شوند. آن‌هایی که می‌ماندند، نیروی کاری‌ی سرزمین قلمداد نمی‌شدند، همیشه جدا افتاده، موقّتی و سیّار بودند، مثلِ مهاجری که در گِتو گذاشته باشند. از بدو امر، قرار است زمین‌ها را به شرطی بخرند که خالی از سکنه باشد، و یا قابلِ تخلیه کردن باشد. نسل کشی‌ست، اما نابود سازی‌ی فیزیکی تابعِ تخلیه‌ی جغرافیایی‌ست: فلسطینی‌های بازمانده عمومن عرب هستند و باید بروند در میانِ دیگر اعراب ذوب شوند. نابود سازی‌ی فیزیکی، چه به مزدوران سپرده شود یا نشود، به هرحال حاضر است. با این‌همه می‌گویند نسل کشی در کار نیست، چرا که این «هدف نهایی» نیست: همین طور است، امکانی‌ست میانِ امکاناتِ دیگر. هم‌دستی‌ی آمریکا با اسرائیل تنها به خاطرِ یک لابی‌ی صهیونیست نیست. الیاس صنبر به خوبی نشان داده است که آمریکا در اسرائیل بخشی از تاریخ‌اش را بازمی‌یابد: نابودی‌ی سرخ‌پوستان، آن‌جا هم تنها بخشی از نابود سازی به طور مستقیم فیزیکی بود، قرار بود تخلیه‌ای صورت بگیرد، و این‌طور وانمود شود که هیچ‌وقت سرخ‌پوستی وجود نداشته است، مگر در گتوهایی سرشار از مهاجرانِ داخلی. از بسیاری جهات، فلسطینی‌ها سرخ‌پوستانِ نوین هستند، سرخ‌پوستانِ اسرائیل. آنالیزِ مارکسیستی دو حرکتِ مکمّل را نشان می‌دهد: به طورِ مداومِ حدّ و حدود ساختن، درون‌ِ این حدود، سامانه‌ را توسعه دادن و از آن بهره‌بردای کردن؛ به دور راندنِ این حدّها، از حدّ و حدود پیشی گرفتن، از سر گرفتن، چیزی عظیم‌تر آغاز کردن، و یا پایه‌ و اساس را شدّت بخشیدن. به دور راندنِ حدَ و حدود، عملکردِ کاپیتالیسمِ آمریکایی بود، رویای آمریکایی بود، اسرائیل آن را از آنِ خود کرد، تبدیل‌اش کرد به رویای اسرائیل بزرگ، در سرزمینِ عرب، بر دوشِ اعراب. #xp_news_2023 ⚛ https://t.me/hughcfhro
نمایش همه...
🟣 اصول موضوعه مکانیک کوانتومی - قسمت سوم تابع Ψ(q) از معادله مستقل از زمان شرودینگر پیروی می‌کند؛ که از معادلات شرودینگر قسمت قبلی پیروی می‌کند و حاصل می‌گردد. عامل (exp(-iEt/ℏ بطور ساده تغییر در فاز تابع موج Ψ(q,t) را با زمان نشان می دهند و فاقد هرگونه اهمیت فیزیکی مستقیمی است ؛ بنابراین، ما معمولا Ψ(q) را( تابع موج )تلقی می‌کنیم. عملگر هامیلتونی یک نقش منحصر به فرد را در مکانیک کوانتومی ایفا می‌کند، از آن جهت که در معادله دینامیکی بنیادی (معادله وابسته به زمان شرودینگر ) ظاهر می‌شود. ویژه حالت های Ĥ (که حالت‌های ایستا نامیده می‌شوند ) ، این خاصیت ویژه را دارند کا برای آنها دانسیته احتمال ²|Ψ| مستقل از زمان است. معادله وابسته به زمان شرودینگر ، که معادله زیر است : (iℏ ∂/∂t - Ĥ) Ψ = 0 از آنجا که عملگر iℏ ∂/∂t - Ĥ خطی است، هر ترکیب خطی از جوابهای معادله وابسته به زمان شرودینگر نیز جوابی برای معادله اصل موضوع ۶. است. به عنوان مثال ، اگر هامیلتونی Ĥ مستقل از زمان باشد، آنگاه جوابهای حالت-ایستاده Ψn برای معادله وابسته به زمان شرودینگر وجود دارند ؛ هر ترکیب خطی ؛ Ψ = Σn Cn Ψn = Σn Cn exp(-iEn t/ℏ) Ψn(q) [*] که در آن Cn ها ثابتهای مستقل از زمان هستند ، نیز جوابی برای معادله وابسته به زمان شرودینگر آیت، اگرچه یک ویژه تابع Ĥ نیست‌. به علت کامل بودن ویژه توابع Ψn ، هر تابع حالت می‌تواند بع شکل معادله بالا نوشته شود ، اگر Ĥ مستقل از زمان باشد تابع حالتی که بالا نشان دادیم حالتی را نشان می دهد که دارای انرژی معین نیست ؛ بلکه هنگامی که ما انرژی را اندازه گیری می کنیم ، احتمال بدست آوردن En برابر زیر خواهد بود : |Cn exp(-iEn t/ℏ)|² = |Cn|² برای پیدا کردن Cn در تابع موج معادله یکی مانده به آخری ؛ ما آن معادله را در زمان t0 به صورت زیر مینویسیم : Ψ(q,t0) = Σn Cn exp(-iEn t0/ℏ) Ψn(q) با ضرب کردن در Ψj*(q) و سپس انتگرال گیری در تمام فضا حاصل می‌شود : ⟨Ψj(q)|Ψ(q,t0)⟩ = Σn Cn exp(-iEn t0/ℏ) ⟨Ψj|Ψn⟩ = Σn Cn exp(-iEn t0/ℏ) δij = Cj exp( -iEj t0/ℏ) بنابراین ، از معادله اولی[*] و Cj = ⟨Ψj|Ψ(q,t0)⟩ exp(iEj t0/ℏ) نتیجه می‌شود که ؛ اکر Ĥ مستقل از t باشد ؛ Ψ(q,t) = Σj ⟨Ψj(q)|Ψ(q,t0)⟩ exp(-iEj(t-t0)/ℏ) Ψj(q) [**] که در آن ĤΨj = EjΨj و Ψj ها متعامد-نرمال انتخاب می‌شوند. معادله بالایی []به ما می‌گوید که چگونه Ψ را در زمان t از روی Ψ درریک زمان اولیه t0 پیدا کنیم ، و هنگامی کت Ĥ مستقل از t باشد ؛ جواب عمومی معادله وابسته به زمان شرودینگر است [ معادله [] را نیز می‌توان مستقیما از معادله وابسته به زمان شرودینگر بدست آورد ) معادله [*] با ثابت بودن Cn ها ، جواب عمومی معاوله وابسته به زمان شرودینگر برای Ĥ مستقلراز زمان است ‌. برای سیستمی که به آن یک نیروی وابسته به زمان خارجی اعمال می‌شود، هامیلتونی شامل یک بخش وابسته به زمان می‌شود: Ĥ = Ĥ⁰ + Ĥ'(t) که در آن Ĥ⁰ هامیلتونی سیستم در غیاب نیروی خارجی و Ĥ'(t) انرژی پتانسیل وابسته به زمان برهمکنش سیستم به نیروی خارجی است . در این مورد، ما می‌توانیم ویژه توابع مستقل از زمان حالت-ایستاده Ĥ⁰ را برای بسط دادن Ψ به شکل [*] به کار بریم ، بجز آنکه اکنون Cn ها به t بستگی پیدا می‌کنند. مثالی برای این مورد ، اتم یا مولکولی است که در معرض میدان الکتریکی وابسته به زمان تابش الکترومغناطیسی(نور) از خود گسیل کرده و دچار تجزیه طیفی می‌شود. به این مورد اثر اشتارک نیز گویند . مشتبه همین مورد با تفاوت آنکه اتم یا مولکول در معرض میدان مغناطیسی باشد ؛ اثر زیمان گویند . که در بخش تئوری اختلال و اسپین پائولی بررسی خواهیم کرد . اکنون چه چیزی تعیین میکند که یک سیستم. در یک حالت ایستاده است یا در یک حالت نا-ایستاده ؟ پاسخ این است که تاریخچه سیستم حالت کنونی سیستم را تعین می کند . به عنوان مثال ، اگر ما سیستمی اختیار کنیم که در یک حالت ایستاده اسک و آن را در معرض تابش قرار دهیم ، معادله وابسته به زمان شرودینگر نشان می دهد که تابش باعث می‌شود تا حالت به حالت نا-ایستاده تغییر کند . #xp_news_2023 ⚛ https://t.me/hughcfhro
نمایش همه...
🟣 اصول موضوعه مکانیک کوانتومی - قسمت دوم اصل موضوع ۵. اگر Ψ(q,t) ؛ تابع حالت نرمال یک سیستم در زمان t باشد ، آنگاه میانگین یک مشاهده پذیر فیزیکی H در زمان t برابر است با ؛ ⟨H⟩ = ∫ Ψ* Ĥ Ψ dτ تعریف مقدار میانگین مکانیک کوانتومی در بخش های بعدی معرفی خواهد گردید. همچنین این مفهوم نباید با مفهوم میانگین ممتد زمانی که در مکانیک کلاسیکی به کار می رود ، اشتباه شود. از روی اصول موضوع ۴ و ۵، در بخش های بعدی نشان خواهیم داد که احتمال مشاهده ویژه نقدار تک-حالتی h(i) در یک اندازه گیری H برابر است با ؛ Ph(i) = |∫ g(i)* Ψ dτ|² = |⟨g(i)|Ψ⟩|² یعنی ، اگر Ψ=g(i) باشد ، آنگاه Ph(i) برابر می‌شود با عبارت زیر ؛ Ph(i) = |∫ g(i)* g(k) dτ|² = |δ(ik)|² = δ(ik) که از متعامد-نرمال بودن ویژه توابع عملگر هرمیتی Ĥ استفاده می‌کنیم. هنگامی که Ψ=g(k) ما با قطعیت مقدار h(k) را مشاهده می‌کنیم. اصل موضوع ۶. تحول زمانی حالت یک سیستم مکانیک کوانتومی اختلال نیافته به وسیله معادله وابسته به زمان شرودینگر تعیین می‌شود - ℏ/i ∂Ψ/∂t = Ĥ Ψ که در آن Ĥ عملگر هامیلتونی (یعنی ، انرژی پیوسته یاب که تابع موج روی آن اعتبار میابد و سیستم روی آن سوار است و به واسطه آن که سیستم حرکت میابد ) سیستم است. معادله وابسته به زمان شرودینگر یک معادله دیفرانسیل - مرتبه اول در زمان است ، بنابراین درست مانند مکانیک کلاسیکی ، حالت یک سیستم اختلال نیافته در زمان حال ، حالت آینده آن را تعیین میکند . به هر حال ، برخلاف دانشی از حالات در مکانیک کلاسیکی ، دانشی از حالت در مکانیک کوانتومی تنها مستلزم دانشی از احتمالهای انواع نتایج ممکن یک اندازه گیری است . بنابراین ، تصور کنید ما چندین سیستم بدون برهمکنش ، هر یک دارای تابع حالت یکسانΨ(t0) در زمان t0 در اختیار داریم . اگر سیستم به حال خود رها شود سپس تابع حالت هر سیستم مطابق معادله اصل موضوعه ۶. تغییر خواهد کرد . از آنجا که هر سیستم دارای هامیلتونی یکسانی است، هر سیستم در هر لحظه بعدی t1 داراب تابع حالت یکسان Ψ(t1) خواهد بود . به هر حال تصادفی کنید که در لحظه t2ما خاصیت H را در هر سیستم اندازه گیری کنیم. اگر چه سیستم ها دارای تابع حالت یکسان Ψ(t2) در لحظه ای که اندازه گیری شروع می‌شود، هستند ، ما نتیجه یکسانی را برای هر سیستم به دست نخواهیم آورد ، بلکه گسترده ای از مقادیر h(i) را به دست می آوریم که h(i) ها ویژه مقادیر Ĥ هستند. تعداد دفعات نسبی که ما هر h(i) را به دست می آوریم ، می توانند از کميت های |c²| محاسبه شوند که در آن Ψ(t2) = Σi Ci gi و gi ویژه توابع Ĥ هستند. اگر هامیلتونی مستقل از زمان باشن. ، برای ما امکان داشتن حالت‌هایی با انرژی معین E وجود دارد . برای این قبیل حالت ها ، تابع حالت باید از معادله زیر پیروی کنید : ĤΨ = EΨ و معادله شرودینگر وابسته به زمان میشود: -ℏ/i ∂Ψ/∂t = EΨ که با انتگرال گیری مقدار تابع موج زیر بدست می آید : Ψ(q,t) = exp(-iEt/ℏ) که در آن A ثابت انتگرال گیری که مسقل از زمان است. تابع Ψ به مختصات و زمان وابستگی دارد ، بنابراین A نوعی تابع از مختصات است که ما آن را با همان Ψ(q) نمایش می دهیم . برای حالتی با انرژی ثابت ، داریم : Ψ(q,t) = exp(-iEt/ℏ) Ψ(q) #xp_news_2023 ⚛ https://t.me/hughcfhro
نمایش همه...
🟣 نقد و بررسی اندیشه های جامعه شناختی زنده یاد دکتر سید جواد طباطبایی از منظر بیژن عبدالکریمی #xp_news_2023 ⚛ https://t.me/hughcfhro
نمایش همه...
🟣 تاثیر دانش نظریه مجموعه ها بر سرنوشت جهان و هستی : گودل  ناتمامیت و ناسازگاری  - استاد رحمان حسین زاده میدانیم که  در ریاضیات ممکن است  گزاره هائی باشند که در یک سیستم فرمال F قابل اثبات نباشند اما در یک فرمال سیستم دیگر برای مثال ZFC قابل اثبات باشند اما آنچه گودل ادعا کرد این است که گزاره هائی وجود دارند که در هیچ فرمال سیستم با ریاضیات کنونی قابل اثبات نیستند . این نکته کلیدی است .در اینجا قابل توجه است که گودل نمی گوید که در یک فرمال سیستم گزاره هائی وجود دارند که سخت میباشند و احتمالا در آینده prove یا اثبات میشوند بلکه اصلا و ابدا قابل اثبات نیستند . واژه صحیح آن impossible یا غیر ممکن میباشد . در ریاضیات به این نوع گزاره ها unprovable به معنای غیر قابل اثبات هم گفته میشود .  یک سیستم منطقی که در آن گزاره های غیر قابل اثبات باشد را incomplete یا ناتمام می نامیم. دو قضیه نا تمامیت گودل حکایت بر شرح بالا میباشد.   یک سیستم منطقی موقعی سازگار است که هیچ تضادی در آن نباشد به عبارت دیگر نتوان ثابت کرد که یک گزاره هم درست باشد هم غلط.  برای  مثل نتوانیم ثابت کنیم  که حسن هم ایرانی است  و هم ایرانی نیست و به عبارت دیگر  یگ گزاره ای  هم غلط باشد هم درست . ِِ خوب نتایج منطقی و متا ریاضی این پایگاه چیست ؟  در فلسفه علمی یک فیلسوف تحلیلی یا Analytical philosopher احتیاج به حقایقی مشهود با پایگاه مستحکم دارد که بتواند پلی منطقی بین علم، و ریاضیات و فلسفه علمی و فلسفه ریاضی بزند که در آن تکلیف هستی مشخص بشود . دو قضایای بالا این اجازه را به فیلسوفان حاذق میدهند . خلاصه بعضی از این استنتاجها به شرح ذیل است . نتایج علمی فلسفی گودل از قرار زیرند   ۱ کامپیوتیشنال تئوری ذهن computational theory of mind  که ادعا میکند انسان یک کامپیوتر بیولوژیک است را به چالش میکشد.  2  سیستمهای بسته مثل کامپیوتر قدرت خلاقیت ندارند . ۳ پایگاه پوزیتیویسم که در آن علم و خرد تنها روش رسیدن به حقیقت است نادرست است .این دیدگاه در سال 1931 پس از چاپ قضیه دوم گودل به چالش کشیده شد.  ۴ هر جهان بینی با اعتقاد  faith  آغاز میشود. یعنی با مقوله ای که قابل اثبات نیست.    ۵ بسیاری از حقایق وجود دارند که قابل اثبات نیستند . ۶ وجود خدا لازمه necessity  هستی‌ است .این به این معنا نیست که گودل وجود خدا را  اثبات کرد ه است اما نشان میدهد که اگر بخواهیم یک مدل علمی منطقی از universe بدهیم وجود خدا لازم necessary  میباشد . ۷  دانش knowledge انسان هیچ زمان کامل نمی شود . #xp_news_2023 ⚛ https://t.me/hughcfhro
نمایش همه...
🟣 «با کلی گویی واستفاده از اصطلاحات تعریف نشده و قیاس‌های نامربوط به جای ذکر مصداق می‌توان یک فرضیهٔ کاذب را صادق جلوه داد.» - دیوید هیوم #xp_news_2023 ⚛ https://t.me/hughcfhro
نمایش همه...
🟣 واقعیت چیست؟ جست و جوی ناتمام برای مفهوم فیزیک کوانتومی - قسمت نخست https://t.me/hughcfhro/1609 - قسمت دوم https://t.me/hughcfhro/1610 - قسمت سوم https://t.me/hughcfhro/1611 - قسمت چهارم https://t.me/hughcfhro/1614 #xp_news_2023 ⚛ https://t.me/hughcfhro
نمایش همه...
🟣 واقعیت چیست؟ جست و جوی ناتمام برای مفهوم فیزیک کوانتومی قسمت چهارم کلاوزر و شیمونی اظهار می دارند که مکانیک کوانتومی نتیجه (ازنظر فلسفی شگفت انگیز) می‌شود که باید یا (فلسفه واقعیت گرایی اغلب دانشمندان را کاملا مطرود کنیم = هرگونه ابژکتویسیمی را که اظهار می دارند می‌توان از دامنه طبیعی ادراک یوبژه خارج شد و به ابژه رسید چه متعادل و چه زیاد باشد ؛ همچنین قضیه گودل هم از طرفی این مورد را بسط می دهد ) و یا باید درک خود را از فضا-زمان بطور وسیعی. تغییر دهیم) تا نوعی (عملی در یک فاصله ) را مجاز سازیم . افرادی چون نیما ارکانی حامد و پائول دیویس سخنان قراری در این بحث سرنوشت ساز در بستر مکانیک کوانتوم دارند. ) پیش بینی ها و تجربه های نظریه کوانتومی تاکید می‌کنند که هنگامی که اندازه گیریها روی دو ذره ای انجام می گیرند که ابتدا بهم نزدیک بودند (برهمکنش داشتند) و اکنون به فاصله نامحدود از یکدیگر قراره گرفته اند ، نتایج بدست آمده در اندازه گیری روی یک ذره بستگی به نتایج بدست آمده از اندازه گیری روی ذره دوم دارند و نیز بستگی به این دارد که کدام خاصیت ذره دوم اندازه گیری می‌شود. این قبیل اعمال هولناک لحظه ای به گفته آلبرت اینشتین یک فیزیکدان را وادار می‌کند تا مکانیک کوانتومی را نوعی جادو تلقی کنند. رجوع کنید به کتاب فیزیک در امروز نوشته دی . گرینبرگر چاپ ۱۹۸۵. رابطه بین مکانیک کوانتومی د اندیشه موضوع مناظره زیادی بوده است ‌. یوجین واگنر تاکید می‌کند که کاهش تابع موج هنگامی رخ می دهد که نتیجه یک اندازه گیری در آگاهی یک مشاهده گر وارد می‌شود، و بنابراین (انسان آگاه باید نقشی متفاوت با دستگاه اندازه گیری غیر ذیروح را در مکانیک کوانتومی ایفا کند) وی بر این باور است که احتمالا موجودات آگاه در مقایسه با اشیا غیر ذیروح از قوانین طبیعت متفاوتی پیروی می‌کنند و پیشنهاد می‌کند که دانشمندان در حست و جوی اثرات غیر عادی ای از آگاهی باشند که روی ماده عمل می‌کنند. دیوید بوهم Bohm در سال ۱۹۵۲ میلادی (بعد از پیشنهاد دوبروی در سال ۱۹۲۷ میلادی که تابع موج ممکن است بصورت موج خلبانی که حرکت ذره را هدایت می‌کند، رفتاد کند) یک نظریه متغیر-مخفی ناموضعی معینیت که نتایج تجربی را مانند مکانیک کوانتومی پیش‌بینی می‌کند پایه گذاری کرد . در نظریه Bohm یک ذره در هر لحظه از زمان هر دو مکان معین و اندازه حرکت معین (اگرچه این کمیت ها مشاهده پذیر نیستند) و روی مسیر معینی حرکت می‌کنند . ذره دارای یک تابع موج Ψ نیز هست که تحول زمانی آن از معادله وابسته به زمان شرودینگر پیروی می‌کند. در نظریه Bohm ، تابع موج یک وجود فیزیکی واقعی است که حرکت ذره را معین می‌کند. اگر ما دارای ذره ای در یک مکان خاص با بردار ویژه در بستر فضای هیلبرت یک تابع موج خاص در یک زمان خاص t باشیم ، نظریه Bohm نوعی معادله را به صورت اصل موضوع فرمال ارائه می دهد که به وسیله آن می‌توان سرعت ذره را در آن لحظه از روی تابع موج و مکان آج محاسبه کرد ؛ با دانستن مکان و سرعت در t قادر خواهیم بود مکان را در t+dt نیز پیدا کنیم سپس ما سرعت را در t+dt از روی مکان و تابع موج محاسبه میکنیم و الی آخر . بنابراین مسیر را میتوان از روی مکان و تابه موج اولیه محاسبه کرد با فرض آنکه انرژی پتانسیل معین باشد . در نظریه Bohm ثابت می‌شود که مکان ذره از معادله مثل قانون دوم نیوتون پیروی می‌کند ؛ md²x/dt² = - ∂V/∂x = F(x,t) بجز آنکه انرژی پتانسیل V با V+Q تعویض می‌شود. که Q یو پتانسیل کوانتومی است که به طریقی از روی تابع موج محاسبه می‌شود. در نظریه Bohm رمبش تابه موم رخ نمی‌دهد، بلکه برهمکنش سیستم با دستگاه اندازه گیری از معادلات نظریه Bohm پیروی می‌کنند، اما این برهمکنش باعث می‌شود تا سیستم بعد از اندازه گیری به همان طریقی متحول بشود که گویی رمبش بر تابع موج محمول است . برای بسیاری سالها از کار Bohm چشم‌پوشی شد زیرا ریاضیدان معروفی به نام فون نویمان در سال ۱۹۳۲ میلادی دلیلی را به رشته تحریر درآورد که برای هر نظریه متغیر-مخفی معینیت یک فرض غیرمستندانه است و بنابراین اشتباه است. در سال‌های بعدی علاقه به ابن نظریه رو به فزونی گرفت. کتاب‌های عالی به تفسیر هاروی این موضوع موجود اند که بعد ها معرفی خواهند گردید . #xp_news_2023 ⚛ https://t.me/hughcfhro
نمایش همه...
🔵 کشف پدیده کوانتومی جدید توسط دانشمندان ایرانی در مقاله ای که اخیرا در مجله Nature به چاپ رسید، گروهی از دانشمندان ایرانی توانستند پدیده جدیدی را در حوزه تداخل سنجی کوانتومی معرفی کنند. این پدیده که نام آن را  "non-local temporal interference" (تداخل زمانی غیرمحلی) نامیده اند، میتواند تحولی در فناوری های کوانتومی از جمله گرانش سنجی، تصویر برداری روح کوانتومی و توموگرافی ایجاد کند. همچنین این پدیده میتواند درک هستی شناسانه ما از تعابیر نظریه کوانتوم را تحت تاثیر قرار دهد. کمی قبل تر  نیز این گروه پژوهشی در مقاله ای دیگر در مجله Communications Physics آزمایشی بر پایه آزمایش دوشکاف معرفی کرده بودند که میتواند آزمونی برای تمیز میان تعابیر مختلف نظریه کوانتوم باشد. #xp_news_2023 ⚛ https://t.me/hughcfhro
نمایش همه...
🟣 واقعیت چیست؟ جست و جوی ناتمام برای مفهوم فیزیک کوانتومی قسمت سوم فرآیند اندازه گیری یکی از بحث برانگیز ترین میدانها در مکانیک کوانتومی است . اینکه چگونه و در چه مرحله ای از فرآیند اندازه گیری کاهش رخ می دهد ، مشخص نیست. برخی از فیزیکدانان کاهش Ψ را به عنوان یک اصل موضوع مکانیک کوانتومی جداگانه در نظر می گیرند در حالی که برخی دیگر ادعا می کنند این موضوع قضیه ای است که از دیگر اصول موضوع قابل اشتقاق است . برخی از دیگر فیزیکدان ها هم همچون شرودینگر(بنگرید به فلسفه متاخر شرودینگر) و دوبروی و بوهم ایده کاهش تابع موج را رد می کنند. بالنتین و کارل رایموند پوپر تعبیر مجموعه آماری انیشتین از مکانیک کوانتومی را توصیه می کنند . بر طبق این تعبیر تابع موج حالت یک سیستم مجرد را توصیف نمی کند(آنگونه که عموما تغییر می شود) بلکه یک توصیف آماری از مجموعه ای مرکب از تعداد بسیار زیادی از سیستم ها که هر یک به طریق یکسانی تهیه شده اند را فراهم می کند؛ در این تعبیر نیازی به کاهش تابع موج رخ نمی دهد . اما مشکلات جدی در این تعبیر موجود است بنگرید به صفحات ۲۱۳ الی ۲۱۷ کتاب مرجع ویتاکر چاپ ۱۹۹۲ . این تعبیر بطور وسیعی مردود شناخته شده است . برای اغلب فیزیکدانها ، مساله یافتن یک نظریه کوانتومی بدون تناقض و درست درباره اندازه گیری هنوز حل نشده است ... تنوع بسیار زیاد عقاید ... درباره اندازه گیری های کوانتومی... بطور کلی بازتابی از عدم توافق بنیادی در مورد تعبیر مکانیک کوانتومی است‌ رجوع کنید به کتاب فلسفه مکانیک کوانتومی اثر م . ژامر . ماهیت احتمالی مکانیک کوانتومی ، بسیاری از فیزیکدانان نامدار چون فون نویمان، اینشتین، دوبروی،شرودینگر را مضطرب ساخته است . البته که فاینمن عین خیالش هم نیست زیرا او نسبت به رویکرد انتگرال مسیرش جزمی است.این فیزیکدان ها و سایرین پیشنهاد کرده اند که مکانیک کوانتومی ممکن است یک توصیف کامل از واقعیت فیزیک را ارائه ندهد . بلکه ، قوانین احتمالی مکانیک کوانتومی ممکن است بازتابی ظهور یافته از قوانین معینیت (دترمنستیک) باشد که در سطح مکانیک زیرکوانتومی عمل می کنند و آنکه مستلزم تئوری (متغیر های مخفی) است. تشبیهی که توسط دیوید بوهم فیزیکدان مارکسیست جزمی ارائه میشود مربوط به حرکت براونی و رندوم یک ذره غبار در هواست. ذره افت و خیز های شانسی در مکان دارد و حرکت آن بطور کامل به وسیله مکان و سرعت آن تعیین نمیشود . البته که حرکت براونی نتیجه ای از برخورد ها با مولکول های گاز است و به وسیله متغیر های تعیین میشود که در سطح حرکت مولکولی وجود دارند . بطور مشابه حرکت الکترون ها ممکن است به وسیله متغیر های مخفی ای تعئین شوند که در سطح مکانیک زیرکوانتومی وجود دارند . تعبیر عمومی که اغلب تعبیر کوپنهاگی نامیده میشود از مکانیک کوانتومی که توسط هایزنبرگ و بور توسعه یافت ، وجود متغیر های مخفی را انکار میکنند و تاکید می کنند که قوانین مکانیک کوانتومی توصیف کاملی از واقعیت فیزیکی را فراهم می کنند. نظریه متغیر های مخفی در کتاب زیر اجمالا مورد تحلیل قرار گرفته اند . F.J. Belinfante,A survey of Hidden-Variables Theories, Pergamon 1973. در سال ۱۹۶۴ میلادی جان استوارت بل اثبات کرد که در برخی تجربه های شامل اندازه گیری ها روی دو ذره ای p و q که بسیار از هم دور اند و در ابتدا در یک ناحیه از فضا قرار دارند ، هر نظریه ممکن متغیر-مخفی موضعی باید دارای پیش بینی های متفاوت با پیش بینی های مکانیک کوانتومی باشند .(رجوع کنید به فصل بیستم کتاب بالنتین) . در یک نظریه موضعی ، دو سیستمی که بسیار از هم دورند (فراتر از حد لوکالیتی عام) بطور مستقل از هم دیگر عمل میکنند . نتایج این قبیل تجربه ها با پیشبینی های مکانیک کوانتومی توافق دارد و بنابراین ، شواهدی بسیار معتبر در مقابل تمام نظریات متغیر-مخفی موضعی معینیت هستند. تجربه ها نظریه های متغیر-مخفی ناموضعی را مردود نمی شمارند. بنگرید به کتاب پاپکین و آسپکت . تجزیه و تحلیل بیشتر جان استوارت بل و سایرین همکارانش چون آنتوان زیلینگر و آلن اسپه نشان می دهد که نتایج این تجربه ها و پیش بینی های مکانیک کوانتومی با جهان بینی ای که در آن هر دو واقع گرایی و موضعیت برقرار باشند، ناسازگاری دارد . عینیت گرایی و ابژکتویسم لایبنیتز و لاپلاس و اسپینوزا(که گویی دیراک و اینشتین پیرو آنها اند) دکترینی است که واقعیت خارجی وجود دارد و دارای خواص معینی مستقل از مشاهده یا عدم‌مشاهده از آن واقعیت است. موضعی عمل لحظه ای در یک فاصله را مستثنی می کند و تاکید دارد که هر اثر سیستم روی دیگری باید با سرعتی که از سرعت نور متجاوز نمی شود (قانون لوکالیتی ) منتقل شود . #xp_news_2023 ⚛ https://t.me/hughcfhro
نمایش همه...