cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

پست‌های تبلیغاتی
1 139
مشترکین
+824 ساعت
+157 روز
+7130 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Repost from دو در یک
‏رابطه‌ی تاکسیک واقعاً هم شبیه مسمومیت می‌مونه. هی مقا‌ومت می‌کنی که بالا نیاری‌ش و به هر ضرب و زوریه نگه‌ش داری، ولی لحظه‌ای که بالاخره مقاومت رو می‌ذاری کنار و می‌ریزی‌ش بیرون، جوری راحت می‌شی و سنگینی ازت برداشته می‌شه، که حتا فکر به برگشتن به اون حالت هم برات غیرممکنه. : نیگین
نمایش همه...
می‌گفت دندون‌هام برات می‌خاره، دلم تنگ شده که لایق خاریدن دندون باشم.
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
یعنی چی که نمی‌تونم بشینم روبه‌روت بهت نگاه کنم و باهم این حرف‌هارو بزنیم؟
نمایش همه...
Repost from من یافارم|
به یه شوک نیاز دارم. مثل یه بوس.
نمایش همه...
🍾 1
قول دادی کنارت هیچ چیز بدی رو تجربه نکنم ولی خودت شدی بدترین تجربه‌ی زندگیم.
نمایش همه...
جدی جدی یعنی ما این همه با هم زندگی کردیم که حالا مرگ بگیره تموم اون روزها رو و خاک کنیم اون زندگی رو؟
نمایش همه...
ببخش اگر بداخلاق نیستی اما به خاطر رفتارهام ناخودآگاه بداخلاقی می‌کنی که ازت دست‌بشورم. می‌دونم چیزی توی دلت نیست و می‌دونی با هربار سرد یا جدی برخورد‌کردن‌ت چطور قلبم به درد میاد. قول می‌دم نذارم این اتفاقات خیلی طولانی شه. فقط از خدا می‌خوام مراقب قلبت باشه تا اون‌روز وقتی برگشتی و دیدی من دیگه سرجای همیشگی‌م نیستم، دلت برام تنگ نشه.
نمایش همه...
2
هر جوری فکر می‌کنم یکی از ضد بشرترین وجودیت‌های زندگی، جبر جغرافیاست.
نمایش همه...
من که دیگه نگاهت نمی‌کنم ولی خب پیراهن سفید خیلی بهت می‌‌اومد.
نمایش همه...
🕊 1
ولی من انقدر مظلوم بودم که امکان نداره تاوان ندی.
نمایش همه...
👍 3