مهلقا خانوم
1 139
مشترکین
+824 ساعت
+157 روز
+7130 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from دو در یک
رابطهی تاکسیک واقعاً هم شبیه مسمومیت میمونه. هی مقاومت میکنی که بالا نیاریش و به هر ضرب و زوریه نگهش داری، ولی لحظهای که بالاخره مقاومت رو میذاری کنار و میریزیش بیرون، جوری راحت میشی و سنگینی ازت برداشته میشه، که حتا فکر به برگشتن به اون حالت هم برات غیرممکنه.
: نیگین
Photo unavailableShow in Telegram
یعنی چی که نمیتونم بشینم روبهروت بهت نگاه کنم و باهم این حرفهارو بزنیم؟
قول دادی کنارت هیچ چیز بدی رو تجربه نکنم ولی خودت شدی بدترین تجربهی زندگیم.
جدی جدی یعنی ما این همه با هم زندگی کردیم که حالا مرگ بگیره تموم اون روزها رو و خاک کنیم اون زندگی رو؟
Repost from مَرد سانفرانسیسکویی
ببخش اگر بداخلاق نیستی اما به خاطر رفتارهام ناخودآگاه بداخلاقی میکنی که ازت دستبشورم. میدونم چیزی توی دلت نیست و میدونی با هربار سرد یا جدی برخوردکردنت چطور قلبم به درد میاد. قول میدم نذارم این اتفاقات خیلی طولانی شه. فقط از خدا میخوام مراقب قلبت باشه تا اونروز وقتی برگشتی و دیدی من دیگه سرجای همیشگیم نیستم، دلت برام تنگ نشه.
❤ 2